• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4416 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۶ تير

برخيز و اول بكش (233) فصل بيست و دوم

عصر پهپاد

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

45 دقيقه گذشت. در ساعت 3:20 دقيقه يك گروه از مردمي كه نمي‌شد صورت‌شان را تشخيص داد، خانه بيوه شيخ حرب را ترك كردند و سوار چهار خودرو شدند. كاروان مسافت كوتاهي را طي كرد سپس دم در منزل يك فعال حزب‌الله در جيبشيت ايستاد. يك سري اطلاعات ديگري آمد كه مشخص كرد قرار است مقامات بالاي سازمان شيعه نشستي را در آن منزل داشته باشند. اين به معناي آن بود كه هيچ وزير لبناني حضور ندارد چون در اين صورت حزب‌الله نمي‌توانست نشستي را برگزار كند و آنها را هم نمي‌توانستند در خودرو منتظر نگه دارند تا نشست‌شان تمام شود. احتمال اينكه چهره‌هاي رده بالاي خارج از حزب‌الله در سفر با اين كاروان هستند و شايد ضربه بخورند تقريبا كنار گذاشته شد و اين احتمال كه موسوي در آنجاست، قوت بيشتري گرفت.

ساگي به باراك گفت كه او توصيه به حمله مي‌كند با آنكه هرگز نمي‌توان به يقين كامل رسيد. مور يك ديدگاه جاه‌طلبانه‌تري را مطرح كرد: «حلقه اطلاعات كامل نيست هر چند كه تمامي شرايط دال بر اين است كه موسوي هست. بنابراين ديگر به فرماندهي بستگي دارد كه تصميم به حمله بگيرد يا خير.» باراك تصميم گرفت. او به نيروي هوايي دستور داد تا هلي‌كوپترها را اعزام كنند و با تلفن ديگر آرنز را متقاعد كرد كه شرايط تغيير كرده است. آرنز تاييد خودش را براي حمله داد. در مرحله بعد، درست بعد از ساعت 3:30 دقيقه بعدازظهر، باراك به دفتر نخست‌وزير تلفن زد. هنوز كسي با شامير حرف نزده بود. او خواب بود و تمام تلاش‌ها براي دسترسي به او شكست خورده بود. همسر او هم در حال خواب بعدازظهري بود و كسي به تلفن پاسخ نمي‌داد. همه منتظر آن بودند كه او مثل هميشه حول و حوش ساعت چهار به دفتر نخست‌وزيري برگردد. مساله اين بود كه هر دقيقه‌اي كه از دست مي‌رفت، مي‌توانست به خاطر نزديك شدن تاريكي هوا عمليات را غيرممكن كند. در ساعت 3:50 دقيقه كاروان شروع به ترك دهكده كرد. صداي اپراتور پهپاد از بلندگو مي‌آمد كه مي‌گفت: «حركت شروع شد.» اضطراب در اتاق جنگ برپا شد. باراك كه مي‌ديد اين فرصت تاريخي شايد ديگر پيش نيايد به سمت يكي از خدمه رفت و بر صندلي پشتي او نشست و ارتباط راديويي را با فرماندهي پهپاد و كنترل كاروان در دست گرفت و آنها را به نقطه‌اي كه دوربين‌هاي پهپاد بايد مي‌رفتند، هدايت مي‌كرد تا به‌طور همزمان مسيرهاي احتمالي كه كاروان از جيبشت به بيروت مي‌رفت را تحليل كنند. باراك يك خط تلفن با فرماندهي نيروي هوايي كه در كاناري، ‌مقري كه چندين فوت در زير اتاق جنگ بود را باز گذاشته بود. از كاناري به آپاچي‌ها دستور داده شد كه «بلند شويد، همه بلند شوند.» شامير در ساعت 3:55 دقيقه به دفترش رسيد. به او در كمتر از يك دقيقه خلاصه‌اي از يك عمليات كشتن هدفمند كه او از پيش اطلاعي از آن نداشت، داده شد. با اين‌ حال او بدون تامل آن را تاييد كرد. او گفت: «اجازه دارند او را بكشند.» آجودان آرنز باراك را از اين تصميم مطلع كرد و او هم به فرمانده نيروي هوايي گفت: «همه در اختيار تو هستند.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است

نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون