• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4416 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۶ تير

گفت‌وگو با شاهين شايان آراني درباره آثار اتحاد چين و روسيه بر آينده ايران

حالا وقت ديپلماسي اقتصادي است

شاهين شايان آراني، كارشناس ارشد مسائل اقتصادي معتقد است ارتباط استراتژيك شكل‌گرفته بين چين و روسيه در ابعاد انرژي‌، مي‌تواند به حوزه‌هاي ديگر نيز كشيده شود. اگر اين ارتباط گسترده‌تر شود، اتحاد اين دو قدرت كه پيشينه فلسفي يكساني نيز داشته‌اند، ابعاد تازه‌اي از يك اتحاد را به ما نشان خواهد داد.

شايان آراني اقدامات اخير امريكا را كه بر روند جهاني شدن اثر عكس گذاشته، مهم‌ترين عاملي مي‌داند كه كشورهاي ديگر را بر ادامه ارتباط‌شان با امريكا دچار ترديد كرده است. اين كارشناس ارشد مسائل اقتصادي معتقد است ايران مي‌تواند با افزايش روابط ديپلماسي و گذار از انفعال، نقش فعالي را در اتحاد بين پكن و مسكو و البته بازارهاي انرژي ايفا كند.

 

آيا ارتباط استراتژيك در حوزه‌هاي اقتصادي بين چين و روسيه مي‌تواند تاثير منفي بر فعاليت‌هاي اقتصادي مرتبط اين دو كشور با امريكا بگذارد؟

ارتباط استراتژيك و به نوعي گرانش اقتصاد چين با روسيه، تا حد بسيار زيادي نشات گرفته از سياست‌هاي امريكا براي ايجاد فشار حداكثري از نوع اتخاذ تعرفه يا انواع تحريم‌ها است. عمده اين سياست‌ها ديدگاه‌هاي شراكتي را تا حد بسيار زيادي كنار مي‌گذارد؛ ديدگاهي كه اقتصاد جهان بر پايه آن شكل گرفته و به واسطه آن مي‌تواند رشد كند. بعد از انتخاب ترامپ، سمت و سوي سياستگذاري‌ها تغيير كرد و بيشتر بر مبناي رفع نيازهاي كشور امريكا شكل گرفت و كار تا جايي پيش رفت كه حتي معاهده‌هاي بين‌المللي نيز به چالش كشيده شد. اين به خوبي چرخش 180 درجه‌اي سياست‌هاي امريكا را با روي كار آمدن يك رييس‌جمهور نشان داد.

امريكايي كه در دولت‌هاي قبل سعي در جهاني شدن، اتحاد با ساير كشورها و يك كاسه شدن اقتصاد داشت، سمت و سويش تغيير كرد و بر ديدگاه‌هاي ضد جهاني و چانه‌زني براي رفع نيازها و منافع خود تاكيد كرد.

حوزه انرژي نيز از اين سياست‌هاي يكجانبه در امان نماند و روسيه و ايران به بهانه‌هاي مختلف تحريم شدند كه آثار اين تصميم همچنان در بازار انرژي قابل مشاهده است.

در شرايطي كه امريكا به گرايش عكس جهاني شدن دامن زده است، هر كشوري نسبت به آينده سياسي و اقتصاد خود حساس مي‌شود و هر تصميمي چه در حوزه انرژي و چه در حوزه‌هاي ديگر بر مبناي منافعي خواهد بود كه از شراكت با امريكا كسب مي‌كنند. چين و روسيه نيز با توجه به مشكلاتي كه به دليل سياست‌هاي امريكا براي‌شان ايجاد شده، به هم نزديك شده‌اند تا علاوه بر تامين منافع‌شان به پيگيري خواسته‌هاي سياسي و اقتصادي خود نيز برسند. اين دو كشور از ديرباز از نظر ديدگاه‌هاي فلسفي و سياسي نزديكي بيشتري به يكديگر داشتند چراكه هر دو كمونيست بودند در حالي كه امريكا بر مبناي كاپيتاليسم فعاليت مي‌كرد. به نظر مي‌رسد نيروي جاذبه بين چين و روسيه با اقدامات اخير امريكا بيشتر شده و انگيزه براي نزديكي اين دو افزايش يافته است. اولين و مهم‌ترين قسمتي كه سبب نزديكي اين دو مي‌شود، صنعت بزرگ انرژي است و ارتباطي كه در قسمت انرژي بين اين دو كشور ايجاد شده، كاملا طبيعي است.

آيا شراكت استراتژيك اين دو از حوزه انرژي فراتر رفته و به حوزه‌هاي ديگر نيز سرايت مي‌كند؟

پاسخ به اين سوال بي‌شك بله است. قطعا اين دو كشور تنها به حوزه نفت و انرژي بسنده نمي‌كنند و به نظر مي‌رسد در آينده‌اي نه‌چندان دور شاهد افزايش ارتباط استراتژيك‌شان در حوزه‌هاي ديگر نيز خواهيم بود.

البته افزايش دامنه همكاري بين كشورها بعد از اعمال سياست‌هاي امريكا‌، تنها به دو كشور چين و روسيه محدود نمي‌شود. اكثر كشورهاي دنيا نيز در ادامه دادن ارتباطات اقتصادي و سياسي با امريكا دچار ترديد شده‌اند و نمي‌توانند بپذيرند ارتباطي جهاني، چه تجاري و چه سياسي را هر رييس‌جمهوري به دلخواه خود از بين ببرد يا براي آن بازي درآورد. البته كه اين بحث‌ها به درستي در ذهن‌هاي طرف‌هاي تجاري امريكا ايجاد شده است. همه كشورها به دنبال ثبات و هم افزايي هستند و اگر اين موارد هر دم و به واسطه سليقه به چالش كشيده شود‌، نمي‌توان برنامه‌هاي بلندمدت و بين‌المللي زيادي را تدوين كرد. برنامه‌هاي اقتصادي يك كشور نبايد به تصميمات يك رييس‌جمهور وابسته باشد.

اكثر كشورهاي متحد با امريكا منتظر نتيجه انتخابات بعدي امريكا هستند. اگر زمزمه‌هاي انتخاب مجدد ترامپ قوت بگيرد، در آن صورت نسبت به ادامه فعاليت‌هاي اقتصادي با امريكا تغييراتي خواهند داد. اما اگر شواهدي دال بر روي كار آمدن رييس‌جمهوري ميانه‌رو و معتدل‌تر باشد، در آن صورت از اتخاذ سياست‌هايي كه روابط اقتصادي با امريكا را كاهش مي‌دهد، خودداري مي‌كنند. براي جمع‌بندي بايد به اين نكته اشاره كنم كه چين و روسيه براي ايجاد يك رابطه بلندمدت برنامه‌ريزي كرده‌اند كه محدود به حوزه انرژي نيست. اين رابطه به احتمال زياد تاثيري در مناسبات انرژي و بازارهاي نفت و گاز خواهد داشت.

آيا نزديكي دو كشور چين و روسيه مي‌تواند سبب اتحادي بزرگ‌تر شود؛ به نوعي كه سلطه دلار بر مناسبات جهاني را تحت تاثير قرار دهد؟

بعيد مي‌دانم اين اتحاد بتواند دلار را تضعيف كند. درست است كه در كوتاه‌مدت ممكن است سبب شوك‌هايي شود. هرچند آن شوك‌ها نيز بيشتر جنبه رواني خواهد داشت ولي فكر مي‌كنم اقتصاد دلار از تنوع و بزرگي لازم برخوردار است كه در دوره ميان‌مدت و درازمدت تحت تاثير رابطه‌هاي اينچنيني قرار نگيرد. اما اگر رابطه بين چين و روسيه تسري يابد و كشورهاي ديگري هم به اين اتحاد بپيوندند و فقط هم در حوزه نفت و انرژي نباشد‌، شايد بر نفوذ و تاثير دلار اثر منفي بگذارد و دلار را به عنوان ارز بين‌المللي تضعيف كرده و ارزهاي كشورهاي ديگر را قوي‌تر كند.

چين تراكنش مالي با امريكا دارد. اگر جنگ تجاري و فشار به اقتصاد چين ادامه يابد، اين امكان وجود دارد كه پكن به صورت كامل از بازار انرژي امريكا چشم‌پوشي كند؟

براي پاسخ به اين سوال بايد ديد كه فشارهاي حداكثري امريكا به چين تا كجا ادامه مي‌يابد اما چيزي كه مشخص است، خطي نبودن اين فشارهاست به اين صورت كه اگر يك لايه فشارها افزايش يابد چين يك لايه از مواضع خود عقب مي‌كشد. در واقع شرايط رابطه چين و امريكا به صورتي است كه هر لحظه امكان فروريختن آن وجود دارد. هر زمان كه فشارها بيشتر شود‌، مسوولان چين كه به دنبال اهداف بلندمدتي در رشد و توسعه اقتصادي هستند، حداقل ارتباط را با امريكا در دستور كار خود قرار خواهند داد. چين نمي‌تواند اقتصاد، دولت و مردم خودش را منتظر بگذارد و فشارها را تحمل كند. هرچند به نظر مي‌رسد هنوز كارد به استخوان نخورده ولي اگر به آن نقطه‌ برسد بايد منتظر تصميم‌هاي جديد در حوزه انرژي و كاهش رابطه انرژي ميان اين دو كشور باشيم. بطور مثال چين بر واردات نفت نيز تعرفه مي‌بندد و واردات گاز طبيعي را نيز كمتر از حد فعلي خواهد كرد.

ايران مي‌تواند نقش موثري در اتحاد بين چين و روسيه در حوزه انرژي ايفا كند؟

جنگ تجاري بين چين و امريكا و افزايش روابط بين چين و روسيه مي‌تواند براي تمام كشورها هم فرصت و هم تهديد باشد. ايران هم از اين قاعده مستثني نيست. هر چند كه فرصت‌هاي آن بيشتر است به شرطي كه ديپلماسي مناسب و استراتژي‌هاي لازم اتخاذ شود. هر چند كه اين فرصت براي كشورهاي اوپك و هند نيز ايجاد شده كه بايد ديد آنها چگونه از آن استفاده مي‌كنند.

طبق گزارش‌هاي اخير، روسيه يك خط لوله براي انتقال گاز طبيعي به چين در نظر گرفته كه با اين كار سهم 90درصدي گاز طبيعي براي اروپا به 60 درصد كاهش مي‌يابد. آيا اتحاد روسيه و چين مي‌تواند منجر به اين شود كه غربي‌ها در زمينه تامين انرژي نگران شوند؟

روسيه منابع عظيمي از نفت و گاز دارد كه با تامين گاز چين، گاز صادرشده به اروپا كاهش نمي‌يابد. از سوي ديگر، روسيه براي گازرساني به چين تنها از ظرفيت موجودش استفاده نمي‌كند و ظرفيت‌هاي خودش را افزايش مي‌دهد. در واقع روسيه به چين به عنوان يك بازار اضافي براي محصول گاز طبيعي‌اش نگاه مي‌كند. عملا ارتباط با چين يك بازار اضافه است براي محصولات گازي روسيه كه فرصت اقتصادي پيش روي اين كشور را افزايش مي‌دهد و بعيد است كه بازار اروپا را فداي بازار چين كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون