ادامه از صفحه اول
تحول ژئواستراتژيك تركيه
از سوي ارمنستان نسلكشي ارامنه در سال 1915 عنوان ميشود، تا تلاش براي صلح با يونان همگي اقدامهايي بود كه تركيه براي ايجاد توازن در روابطش با غرب آغاز كرد. اقداماتي كه به تدريج ناموفق بودن آنها روشن شد. اين سردرگمي و گيجي تركيه كه روزگاري به عنوان نقطه اتكاي ناتو، جايگاهي ويژه براي غرب داشت، به تدريج به هشياري و آگاهي منتهي شد كه نشان ميداد تركيه با اتكا به جغرافياي سياسي دوران جنگ سرد، جايگاهي فراتر از ظرفيت و توانش براي خود تصور كرده است. بعد از نااميد شدن تركيه از ادغام در اتحاديه اروپا، آخرين ضربه ناتو به تركيه در مساله سرنگوني جنگنده روسي در مرزهاي تركيه رخ داد. اقدام به سرنگوني يك جنگنده روسي، بازي دهشتناكي بود كه ميتوانست به يك رويارويي جهاني تبديل شود، اما بر خلاف انتظار آنكارا، پيمان ناتو در اين رويداد حاضر به حمايت از تركيه نشد. تركيه در رويارويي با روسيه تنها ماند تا نهايتا اين پيام آشكار غرب، آنكارا را وادار به تصميمگيري تازه در مورد جهتگيري سياست خارجياش كند. اگر اتحاديه اروپا حاضر به پذيرش عضويت تركيه نيست و ناتو آمادگي دفاع از تركيه در نبرد با روسيه را ندارد، تركيه نياز به تكيهگاههاي بيشتري براي ايجاد پيوندهاي استراتژيك دارد. نگاه نااميد رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه از غرب به شرق چرخيد و روسيه را به عنوان متحدي تازه براي اين كشور يافت. مسكو و آنكارا، با وجود ترور سفير روسيه در تركيه و سرنگوني جنگنده روسي، زمينه مشتركي براي همكاري پيدا كردند. درست مانند تركيه، كه نياز به يك متحد تازه براي عبور از مشكلات داشت، روسيه نيز كه از سال 2014 به دليل بحران اوكراين، تحت تحريم دولتهاي غربي قرار گرفتهبود، نياز مشابهي را احساس ميكرد. همكاري روسيه و تركيه، اكنون به سطح امنيتي و نظامي رسيده است. تركيه با دريافت سامانه اس -400 از روسيه، عملا بر خلاف سياستهاي ناتو عمل كرد، هر چند كه اس-400 همچنان فقط در سطح يك اسم است، سلاحي كه هرگز در ميدان نبرد توان عملياتي خود را نشان نداده است، اما به عنوان سمبل رقابت نظامي شرق و غرب تبديل شده است. البته اتحاد تركيه و روسيه، مورد پسند همه شهروندان تركيه نيست. برآورد ميشود جمعيت تاتارهاي شبهجزيره كريمه كه در خاك تركيه زندگي ميكنند، بسيار بيشتر از جمعيت اين قوم در خاك شبه جزيره كريمه باشد. افرادي كه از ظلم و اسلامستيزي دوران شوروي به تركيه پناه بردهاند و اكنون در تركيه نفوذ زيادي دارند، در كنار آنها اويغورها نيز كه بخشي از آنها در گذشته در جمهوريهاي شوروي اسكان داشتهاند، مهاجران زيادي در تركيه دارند. بسياري از اين اقوام به شكل تاريخي با روسيه دچار مشكل هستند. تركيه در شرايط كنوني، درآستانه تحول جايگاهش در نظام بينالملل، در ميانه تحولي در سياست داخلي نيز قرار گرفته است. حزب عدالت و توسعه، بيش از يك دهه است كه در تركيه قدرت را در اختيار دارد. اين حزب نياز داشت كه در طول سالهاي اخير مانند هر سازمان ديگري درون خود تحول ايجاد كند. اما بر خلاف انتظار، حزب عدالت و توسعه نه تنها هنوز موفق به تحول مثبت در ساختار خود نشده است، بلكه بسياري از اهرمهاي خود را نيز از دست داده است. روزگاري حزب عدالت و توسعه در مسير گفتوگو و صلح با كردهاي تركيه، با شعار آزادي براي كردها، آموزش زبان كردي در مدارس و صلح در مناطق كردنشين، با احزاب كرد گفتوگو ميكرد، اما اين مذاكرات اكنون متوقف شده است و شرايط نسبت به گذشته هم سختتر شده است. كودتاي ژوئن 2016 تركيه، به دستاويزي براي تسويه حسابهاي سياسي تبديل شده است و دولت اردوغان به شكل مستمر در حال تصفيه دستگاههاي دولتي از مخالفان سياسي خود و ايجاد يك حكومت يك دست است. بسياري از هواداران مدرنتر و آزاديخواه حزب عدالت و توسعه كه با روياي گسترش آزاديهاي سياسي به اين حزب راي دادهبودند، اكنون از اقدامات حزب نااميد شدهاند. اخراج و بازداشت گسترده در دستگاه قضايي، ارتش، نهادهاي امنيتي، آموزشي و دانشگاهها، در واقع به اندازه يك حكومت موازي در تركيه نيروي سياسي طرد شده از سوي دولت اردوغان ايجاد كرده است، كساني كه به آسيبديدگان از دولت اردوغان تبديل شدهاند و آماده فرصتي انقلابي يا انتخابي براي بازگشت به جايگاههاي پيشين خود هستند. اردوغان در آستانه انتخابات 2013 وعده دادهبود كه سال 2023 در يكصدمين سال تشكيل جمهوري تركيه، اين كشور را به فهرست 10 اقتصاد بزرگ دنيا وارد خواهد كرد. امروز اقتصاد تركيه در وضعيت متلاطمي قرار گرفته است و اين روياي اردوغان را به سايه برده است. مليگرايي، تركسازي و يكدستسازي كشور، امنيت اقتصادي تركيه را براي سرمايهگذاري و پيشرفت تحت تاثير قرار داده است. تركيه امروز اگر به صورت كامل از غرب جدا نشدهباشد و كاملا به روسيه نپيوسته باشد، اما در مسيري تحولي در پيوندهاي بينالمللي خود قرار دارد.
شوراياري و اعتماد عمومي
نهادهاي مدني دادهاند كه در تهران از يك ساختار قوي برخوردار نيست اما در اين شرايط ميتوان در تهران بخشي از اين نياز را رفع كرد و با ارتباطي كه اين 9 نفر در حوزه عمران و آموزش و محيطزيست و مشاركت شهروندان داشته باشند، ميتوانند مردم محلات را ساماندهي كنند و به اطلاع شورا برسانند.
اگر شوراياران فعال باشند، ميتوانند فعاليت خود را بيشتر از فعاليت شهرداري ادامه دهند و فعاليت آنان منحصر به فعاليتهاي شهرداري نشود. آنها ميتوانند از طرف شوراي شهر به فعاليتهاي شهرداري نظارت كنند يا در محلات مثل فضاي سبز و پسماند و آموزش شهروندان تلاش كنند اما فراتر از آن هم ميتوانند تلاش كنند و چه از طريق شوراي شهر و چه به صورت مستقيم، به عنوان معتمد محلي، مسائل و مشكلات خود را حل و فصل كنند. اين توان و ظرفيت معتمدان محلي را ميتوان در حوزههاي مختلف بهكار گرفت و اميدواريم چهرههاي فرهيخته و توانمند كه براي اداره شهر تهران، طرح و برنامه دارند، در تمام 352 محله حضور پيدا كنند تا در انتخابات اين دوره، شاهد مشاركت مردم باشيم و حضور مردم در انتخابات، كه در دوره قبل كه از حدود 8ميليون و 500 هزار نفر جمعيتِ تهران،
500 هزار نفر بود، اين دوره بالغبر 2 ميليون شود و نشان دهد شوراياران اعتماد بيشتر مردم را جلب و جذب كردهاند.