براين مگي نويسنده «مواجهه با مرگ» مُرد
وقت خوبِ معنا
بهنام ناصري
شامگاه جمعهاي كه گذشت، «براين مگي» نويسنده، شاعر و سياستمدار انگليسي از دنيا رفت و به اين اعتبار، نويسنده «مواجهه با مرگ» مُرد. او را بايد در زمره نويسندگاني به شمار آورد كه جداي از اهميت ادبي، توانسته گستره قابلاعتنايي از خوانندگان ادبيات و البته فلسفه را در زبان انگليسي و ساير زبانها جذب آثار خود كند.
مگي را در ايران با كتابهايي كه از او در حوزه انديشه به فارسي برگردانده شده است، ميشناسند؛ با اين حال او روزنامهنگار، سياستمدار، شاعر و نويسنده هم بود. اگر بخواهيم خصلتي جهت بازشناسي انديشههاي براين مگي برشماريم، بيشك او را بايد در زمره مرگانديشترين نويسندهها به حساب آورد. خصلتي كه اگرچه با فضاي ذهني و كار طيف گستردهاي از هنرمندان و فلاسفه پيوندي ناگسستني دارد و فصل مشترك مباحث مورد انديشه نويسندگان و شاعران در زبانهاي مختلف است اما در آثار براين مگي با همه پيچيدگيهاي مقوله فينفسه موهوم مرگ، صورت بياني سادهاي پيدا ميكند و همين، خصلت اصلي آثار او درباره موضوع مرگ را ميسازد. البته اين ويژگي صرفا به موضوع مرگ مربوط نميشود و بهطور كلي فلسفه در آثار او با زبان و بياني بالنسبه همهفهم ارايه ميشود كه فارغ از ارزشگذاريها در باب اهميت نظري آثار، نميتوان از كنار كاميابي آثار فلسفي او در جذب مخاطبان گستردهاي كه معمولا از مواجه شدن با متون فلسفي گريزانند، بياعتنا گذشت.
اگر بخواهيم در اين فرصت كوتاه تعريضي- هرچند به اجمال- داشته باشيم به آنچه نويسنده «مواجهه با مرگ» درباره مرگ انديشيده و نوشته است، بلافصل بايد برويم سراغ اين تلقي او كه مرگ را يگانه عنصر معنابخش به زندگي ميدانسته است. به باور براين مگي، زندگي در صورتي كه با مرگ تلاقي نميكرد، هيچ مفهومي هم نميداشت.
او اينطور استدلال ميكند كه هر چيز كه پاياني نداشته باشد، فاقد معناست و نتيجه ميگيرد كه چون زندگي در تلاقياش با مرگ به پايان خود ميرسد، يگانه عنصري كه به آن معنا ميبخشد، چيزي جز همين مرگ نيست.
در بيان اهميت اجتماعي آثار براين مگي گفته ميشود كه او به سبب برخورداري از مهارت استفاده از بياني ساده و همهفهم در ارايه نظريات خود، توانسته است افرادِ به اصطلاح آماتور و حتي بيعلاقه به مباحث هستيشناسي را به آثار خود و در نتيجه به مباحث فلسفي جذب كند. با اين حال آثار او را نميتوان همرديف سادهسازيهاي متداول و فاقد ارزش از مباحث پيچيده نظري –چنان كه افتد و داني- در شمار آورد.
او توانايي آن را دارد كه مباحث عميق فلسفي را در ساختارذي ادبي بيآنكه به مقولاتي در سطح پسند عامه تقليل دهد، به زباني ساده بيان كند. سادگي در آثار او مهارتي است در زبان و بيان، نه حاصل تقليل محتوا به چيزي ضرورتا همهفهم. نويسندهاي كه مرگ را فينفسه چيز تأسفانگيزي نميداند بلكه به گواه -رمان «مواجهه با مرگ»- اگر تأسفي هم هست، ناشي از موجوديت فردي است كه قادر نيست معناي خود را در مرگ ببيند. مردان انديشه، فلسفه شوپنهاور، داستان فلسفه و... از ديگر آثار ترجمه شده براين مگي در ايران است.