• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4427 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ مرداد

تولدت مبارك استاد رفاقت و معرفت

مسعود كيميايي ديروز هفتاد و هشت ساله شد. كاربران توييتر فارسي همزمان با رسيدن خبر تولد اين كارگردان مهم سينماي ايران، هشتگ «كيميايي» را داغ كردند و درباره اين فيلمساز و آثارش نوشتند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين نوشته‌هاست كه در ميان آنها ديالوگ‌هاي محبوب فيلم‌هاي اين كارگردان هم ديده مي‌شود.

«خيلي فاصله هست بينِ اينكه وقتي واردِ خونه مي‌شي، چراغِ خونه رو خودت روشن كني يا روشن باشه...»، «مسعود كيميايي در زندگي عادي هم مثه فيلم‌هاشه، تو يكي از مصاحبه‌هاش جايي مي‌خواد قسم بخوره و ميگه: به خونِ پسرم پولاد»، «اما من يك جايي يك وقتي واستون ميگم چجوري ميشه كه آدم ديگه حواسش مال خودش نيست»، «ديگه نمي‌شه شب توي كوچه زد زير آواز، يا ميگن ديوونه‌س، يا مي‌گن لاته. يكي نمي‌گه دلش گرفته....»، «مسعود كيميايي تولدت مبارك اين ديالوگ رو تو يكي از فيلم‌هاش خيلي دوست دارم: خدا اگه به پرنده‌اي آشيونه نده خونه نده همه عمر اونو مجبور به پرواز ميكنه، خدايا ما آشيونه نداريم به ما پرواز بده»، «كاش پول مي‌ذاشتيم اين خانومه تولد مبارك بگه با اين متن: تولد داريم...چه تولدي! تولد آقا مسعود خان كيميايي، سلطان سينماي ايران، كلاه‌شاپوها رو سرتون كنين دوستاي گلم كه اين آقا مسعود از اون درجه يك‌هاي قديميه... تولدت مبارك پسر گل، به ما هم كه نزديكي، سر بزن بهمون»، «كيميايي از جوانمردي، غيرت و رفاقت تا سر حد مرگ قصه مي‌گويد و قهرمانانش را با اين صفات در بستر جامعه امروزي با مشكلات سياسي و اجتماعي درگير مي‌كند تا از ارزش‌هاي خود دفاع كنند»، ‌«تولدت مبارك رييس»، «زادروزت مبارك استاد رفاقت و معرفت»، ‌«من شما رو نمي‌دونم من با ادبيات پر از غلط ديكته‌ايم ميگم... اينم بگم اصلا بلد نيستم با كلمات بازي كنم... پس ميرم سر اصل خون (اعتراض)» ، «قطعا. مسعود كيميايي جاش تو قلب ماست. خودم عاشقشم»، ‌«الان يادم اومد سال ۸۳ تو‌ يكي از نشريات دانشگاه صفحه پيشنهاد داشتم و يكي از اولين چيزهايي كه پيشنهاد دادم سايت IMDB بود. در توضيحشم نوشته بودم اين سايت اينقدر خفنه كه حتي براي مسعود كيميايي هم صفحه راه انداخته»، ‌«نمي‌توانست علت نمردنش را در كلمات تمرين كنه»، «لحظاتي تو زندگي آدمها هستن كه وقتي گم ميشن، حقشونه براي اينكه از جنس زندگي امروز نيستن گُلي به جمالشون...»، ‌«بهروز وثوقي سكانس پاياني اصلي فيلم گوزن‌ها رو منتشر كرده. فرامرز قريبيان مي‌زنه وثوقي رو سوراخ سوراخ مي‌كنه ولي بعد كه وثوقي مي‌گه تو بميري من لوت ندادم، قريبيان متاثر مي‌شه و خودش رو به پليس تسليم مي‌كنه!»، ‌«امروز صبح در پارك پشت خانه، پسر جوان كت و شلوارپوشي ديدم كه سوار اسب بود. مطمئن بودم كه بيدارم پس فكر كردم مسعود كيميايي دارد دوباره رد پاي گرگ مي‌سازد، اما بعد متوجه شدم كليپ عروسي مي‌سازند»، ‌«در فيلم حكم مسعود كيميايي هم ديالوگيه كه ميگه: عاشق‌ها آدماي متوسطي ان‌كه با تعريف كردن از هم خودشونو بزرگ ميكنن»، «حالا ما به همه گفتيم زديم، شما بگيد زده، آره خوبيت نداره»، «سيد رسول: نمرديم و گلوله هم خورديم. هميشه دوست داشتم يه جور خوب كلكم كنده شه...! با گوله مردن تو كوچه، از زير پل مردن كه بهتره! (گوزنها) »، ‌«من تازگيا پذيرفتم غير از مسعود كيميايي و اميرنادري و فريدون گله كارگردانان ديگه‌اي هم هستند كه ميشه فيلمشون رو ديد»، «خيلي چيزها را نگفتن، معرفت مي‌خواهد نه طاقت. طاقت يه روزي تموم ميشه. اما معرفت نه، جاشو عوض مي‌كنه...» و «دلم فضاي سياه سفيد ميخواد! موتور و دعواي ناموسي! چاقوكشي و چك و رفيق كشي و زندان! دلم فيلماي مسعود كيميايي ميخواد».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون