قضاوت
حسن لطفي
از سر اتفاق روزي كه پس از مدتها گذرم به باغ فردوس و موزه سينما افتاد، مصادف با مراسمي شد كه قرار بود در آن زادروز مسعود كيميايي را جشن بگيرند. بيرون موزه و فضاي سبز جلوي باغ فردوس شلوغ بود و هيچ شباهتي به اواخر دهه شصت كه من و دوستانم در مركز اسلامي آموزش فيلمسازي مشق سينما ميكرديم، نداشت.
از كتابخانه وسط محوطه خبري نبود و جواناني كه روي صندليها و داخل محوطه نشسته و با هم گپ ميزدند يا دستفروشي ميكردند هم ظاهرا شبيه آن روز من و رفقايم نبودند. اينكه ميگويم ظاهرا، به خاطر شناختي است كه وصل به لحظه و نگاه است.
نگاهي كه فقط پوسته، لباس، صورت و اندام را نشان ميدهد.با اين نگاه نميشود درون آدمها را ديد و درباره آنها قضاوت كرد.
(بگذريم از آنكه بعضيها با همين نگاه ديگران را قضاوت ميكنند و هر كس شبيه خودشان نباشد را ميگيرند، ميزنند و توبيخ ميكنند و گمان ميكنند هر حقيقت و درستي همان است كه خودشان فكر ميكنند، ميپوشند، مينوشند، ميخورند و عمل ميكنند).
بدون شك خيلي از جواناني كه در وسط محركه بودند عين جوانان دهه شصت، آرزوها، نگرانيها، عشقها، رفاقتها و.... دارند كه در نگاه به آنها نميشود فهميد.
همانطور كه نميتوانيم با ديدن دختر و پسر جواني كه كنار هم نشستهاند و به قولي جيك تو جيك همند، خيال باطل كرد و فرياد زد فساد دنيا را گرفته است.
حتي دختر دستفروشي كه پكهاي محكمي به سيگار ميزند هم سوژه خوبي براي قضاوت نيست. گمانم مهدي فتحي (يا بهتر بگويم مسعود كيميايي) هم در فيلم اعتراض ميخواهد همين را بگويد (ما كاري به حكم نداريم.
حكم رو كاغذ مال محكمه است. اصليت حكم مال خداست كه ما و منش ريخته!) جوانان جلوي باغ فردوس، خيابان ري، ميدان حسنآباد، پارك وي و... شبيه ديروز مسعود كيميايي، من و همه كساني كه عمري از آنها گذشته نيستند. شبيه خودشان و زمانه خودشانند.
گمان نميكنم خالق قيصر، گوزنها، دندان مار و... وقت عبور از كنار اين جوانان آنها را قضاوت كرده باشد و اگر تعداديشان شبيه جواني و عقيده خودش نبودهاند در ذهنش برايشان حكم صادر كرده باشد.
هر چند حكمي هم اگر صادر كرده باشد توي ذهنش ميماند. بايد از حكمهايي ديگر هم ترسيد كه توسط آدمهاي خودبين، متعصب كور و احمقي كه به ظاهر عاقل است، صادر ميشود.
البته اين را به حساب قضاوت و حكم نگذاريد. حكم روي كاغذ براي خواندن است.
براي باور كردنش بايد به حكمهاي ديگر روي كاغذ سرك كشيد. آن هم بدون پيشفرض و پيشداوري!