• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4445 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۳۱ مرداد

گفت‌ و گو با رامين صديقي درباره برگزاري 3 دوره فستيوال موسيقي «Show of hands»

براي اروپايي‌ها فرش قرمز پهن نمي‌كنيم

اميرحسين ناظم‌زاده

 

سومين دوره فستيوال موسيقي «Show of Hands»
از يكم شهريور ماه امسال آغاز مي‌شود. اين فستيوال را مي‌توان يكي از مهم‌ترين رويدادهاي موسيقي در ايران ناميد كه به‌ طور خاص بر پديده بداهه‌نوازي تمركز دارد و شايد بتوان گفت تنها رويدادي است كه با تعاريف و استانداردهاي يك جشنواره بين‌المللي در حوزه موسيقي مطابقت دارد. نخستين دوره اين فستيوال به بداهه‌نوازي ساز پيانو و دومين دوره به بداهه‌نوازي سازهاي زهي- زخمه‌اي اختصاص داشت. در اين دوره، جشنواره ميزبان
12 هنرمند بين‌المللي سازهاي بادي است و به نوعي پرچالش‌ترين دوره خود را پشت سر مي‌گذارد. به اين بهانه گفت‌وگويي با رامين صديقي (مدير جشنواره) داشتيم و به بررسي جزييات فستيوال و روندي كه تا كنون داشته، پرداختيم.

 

بياييد از آغاز اولين ايده‌ها براي برگزاري جشنواره‌اي با محوريت بداهه‌نوازي شروع كنيم و اينكه چه شد جشنواره چنين روندي را طي 3 سال پيدا كرد. حال كه فستيوال در زماني كوتاه اعتبار بين‌المللي پيدا كرده است؛ برنامه‌هايتان براي آينده اين جشنواره چيست؟

وقتي فستيوال در ذهن من تعريف شد؛ برنامه‌اي تا اين حد بلندمدت برايش نداشتم و مثل همه كارهايي كه مي‌كنم با يك ذوق اوليه شروع شد و بعد خودش را به تدريج تعريف كرد. براي شروع انتخاب پيانو خيلي منطقي بود چون سازي است كه مخاطب به راحتي با آن ارتباط برقرار مي‌كند و براي بداهه‌نوازي سازي بسيار مناسب است. از سوي ديگر انتخاب نوازنده‌هاي فستيوال هم از ابتدا به واسطه ارتباطات من با مدرسه فكري كه در موسيقي دوست داشتم؛ اتفاق افتاد كه در حوزه پيانو حق انتخاب‌هاي بيشتري داشتم. در روزهايي كه دوره اول برگزار مي‌شد و اين رضايت به وجود آمده بود كه فستيوال خوب برگزار مي‌شود، فكر كردم تعريف اين فستيوال را محكم‌تر كنم. نكته اساسي اينجاست كه بداهه‌نوازي براي من مهم‌ترين پديده در موسيقي است و دلم مي‌خواست كه بزرگداشتي براي آن انجام شود.

از اينجا همه ‌چيز خيلي جدي‌تر شد و فكر كردم هر سال سراغ يك خانواده‌اي از سازها بروم و خب طبيعي بود كه نمي‌شد اين كار را خيلي ادامه داد چون اساسا ما خانواده سازهاي محدودي داريم. در نتيجه به اين فكر كردم كه در ادامه فستيوال به بداهه‌نوازي وارد دونوازي و بعدا به
سه نوازي شود كه معتقدم عصاره واقعي بداهه‌نوازي در
سه نوازي خفته است. اميدوارم كه اين فستيوال توان داشته باشد و از سال دهم، بداهه‌نوازي با تركيب‌هاي‌ سازي كاملا آزاد اتفاق بيفتد. شايد مصاحبه‌اي كه با سردبير يك مجله آلماني داشتم هم خيلي بيشتر من را مصر به انجام اين كار كرد. او در مصاحبه‌اي با من مطرح كرد كه فستيوال‌هاي بي‌شماري در طول سال در سراسر دنيا برگزار مي‌شود كه بخش‌هاي تكنوازي يا بداهه‌نوازي نيز دارند اما ما هيچ فستيوالي نداريم كه هم تكنوازي و هم بداهه‌نوازي باشد و نوع ساز هم از قبل تعيين شود. به عقيده او اين كار شدني نبود و معتقد بود به خاطر اينكه مخاطبي براي اين نوع اجراها وجود ندارد تا كنون كسي هم به سراغ برگزاري چنين فستيوالي نرفته. ولي همان زمان هم به او جواب دادم كه چرا فكر نمي‌كني اين ايده به ذهن كسي نرسيده كه اتفاق نيفتاده است!؟

امسال اما پرچالش‌ترين دوره است. هم براي نوازندگان و هم براي مخاطبان. فكر مي‌كنم الان مي‌توانم به خودم افتخار كنم چون قطعا تا كنون رويدادي مثل اين دوره برگزار نشده است. اين براي من بسيار خوشايند است كه چنين رويدادي كه تا به حال در منظومه شمسي (با خنده) اتفاق نيفتاده است براي اولين بار در كشورمان ايران تجربه مي‌شود. به خصوص امروزه كه فقط اخبار منفي درباره ايران انتشار داده مي‌شود و به‌ شدت تحت فشار هستيم؛ خوشحالم توانستيم ريسك چنين كاري را در ايران بپذيريم.

در دو دوره گذشته همان ‌طور كه گفتيد، سعي كرديد تا نوازندگان را از مدرسه فكري كه دوست داريد، انتخاب كنيد و البته بسياري از آنها هم از نشر اي‌سي‌ام بودند. امسال اما تنها 3 نوازنده از اي‌سي‌ام هستند و ما با تركيب بسيار متفاوتي از نوازندگان ساز بادي مواجهيم. چه شد كه به اين فهرست از نوازندگان در دوره سوم رسيديد؟

دليل مشخصي نداشت. به هر حال من اين فستيوال را با سليقه خودم برگزار مي‌كنم و براي برگزاري رويدادي اينچنين بايد به شبكه ارتباطي خودت تكيه كني. من طبيعتا امسال مي‌توانستم همه هنرمندان فستيوال را از نشر ‌اي‌سي‌ام انتخاب كنم اما الان كه دو دوره گذشته خيلي دست من بازتر شده است. دو تا از هنرمندان امسال خودشان داوطلب حضور در فستيوال شدند و فكر مي‌كنم الان ديگر فستيوال به اعتباري رسيده كه با وجود فاصله هزاران كيلومتري از مهد اين جريان؛ اخبارش به نقاط مختلف جهان مي‌رود. ايده‌آل من اين است كه نوازندگان ايراني هم براي حضور در فستيوال اقدام كنند چون طبيعتا دانش من محدود است و نمي‌توانم همه نوازندگان كشور را شناسايي كنم. اما موافقم كه تركيب نوازندگان امسال بسيار متفاوت‌تر است. جالب اينجاست كه دو نوازنده‌ كه اتفاقا از نشر ‌اي‌سي‌ام هم بودند بعد از اينكه متوجه فهرست نوازندگان حاضر در فستيوال شدند؛ از حضور در اين دوره عقب‌نشيني كردند و گفتند براي‌شان تكنوازي در كنار اين نام‌ها كار سخت و پرريسكي است. به هر حال همانطور كه گفتم اين دوره بسيار پرچالش است و نوازندگان بايد بتوانند 45 دقيقه صحنه را با يك ساز بادي در دست داشته باشند.

صحبت از نوازندگان ايراني براي اجرا در فستيوال شد؛ مي‌خواهم نظرتان را درباره پديده عجيبي كه در موسيقي ايران اتفاق افتاده است بدانم. به نظر شما چرا هنرمندان موسيقي ايران كنسرت نمي‌روند و اجرا نمي‌بينند؟ احتمالا اقدام براي حضور در فستيوال و پيگيري براي اجرا داشتن، نيازمند برنامه‌ريزي و نزديك بودن تفكرات هنرمند به فستيوال است اما به ‌طور مثال وقتي نوازندگان مطرح بين‌المللي يك ساز به ايران مي‌آيند و كنسرت و كارگاه آموزشي مي‌گذارند اصولا بايد استقبال از سمت هنرمندان خيلي بيش از مخاطبين موسيقي باشد.

فكر مي‌كنم اين كار خبرنگاران است تا اين مساله را كشف كنند. تا الان دو دوره فستيوال براي يك ساز خاص برگزار شده و من هم برايم سوال بوده كه چرا وقتي اين تعداد نوازنده مطرح از سراسر دنيا به ايران مي‌آيند؛ هنرمندان ما براي ديدن اجراها نمي‌آيند و 10 درصد سالن هم به واسطه آنها پر نمي‌شود. براي من بسيار تلخ است و فقط هم به اين فستيوال برنمي‌گردد. اصولا شما كمتر مي‌بينيد كه هنرمندي به ديدن اجراي هنرمند ديگري برود مگر اينكه دعوت شده باشد. به نظر مي‌رسد كه به هيچ‌ وجه انگيزه‌اي براي كشف ندارند يا شايد هم در شأن خودشان نمي‌بينند كه بليت بخرند و در كنسرت هنرمندي ديگر حضور پيدا كنند. خيلي‌ها به من گفتند ما نيامديم چون شما دعوت‌مان نكرديد. من به دو دليل كسي را دعوت نمي‌كنم؛ دليل اول اينكه من بودجه دولتي ندارم و روي فروش هر بليت حساب كردم اما مهم‌تر اينكه همه مداوم از بي‌توجهي به موسيقي حرف مي‌زنند درحالي كه به خودشان زحمت نمي‌دهند يك بليت بخرند. براي من حضور كساني در كنسرت ارزشمند است كه براي حضور در آن عطش داشته باشند. من هم اصلا دنبال انتشار عكس‌هاي فلان هنرمند مطرح نيستم كه بگويم، ببينيد چه كساني اجراهاي ما را آمده‌اند! اگر براي‌شان مهم نيست خب نيايند.

از سال گذشته بخشي با عنوان «Warm up» به فستيوال اضافه شده و پيش از هر كنسرت يك نوازنده جوان 10 دقيقه اجرا دارد تا به نوعي اجراهاي آن شب را آغاز كند. آيا حضور اين نوازندگان قرار است به همين 10 دقيقه ختم شود يا برنامه‌هاي بيشتري براي‌شان وجود دارد؟

ما توان بيشتري براي اين هنرمندان نداريم. جمعيتي كه موسيقي را جدي دنبال مي‌كنند در اين شب‌ها به سالن مي‌آيند و يك فهرست قوي از هنرمندان مطرح دنيا هم در فستيوال اجرا دارند. من دلم مي‌خواست كه اين امكان را براي نوازندگان جوان ايجاد كنم كه بتوانند اين فضا را تجربه كنند و هم اينكه بتوانند خودشان را در مقابل شنوندگان حرفه‌اي محك بزنند. اما واقعيت اين است كه من كارم ستاره‌يابي موسيقي نيست و از طرفي هنرمند خوب كسي‌ است كه بتواند هنرش را هم خوب عرضه كند. در نتيجه تا روي صحنه رفتن آنها كار ماست و از آنجا به بعد بايد ببينيم كه توان اين نوازندگان چقدر است. به هر حال اينكه امكان اجرا براي اين تعداد مخاطب جدي موسيقي را دارند، باعث مي‌شوند تا با توانايي‌هاي‌شان به ‌طور واقعي مواجه شوند و از سوي ديگر طي 6 روز با نوازندگان مطرح ساز تخصصي‌شان معاشرت كنند و از كارگاه‌هاي‌شان رايگان استفاده كنند.

شايد تا سال گذشته دعوت هنرمندان بين‌المللي به ايران خيلي ساده‌تر بود اما با توجه به تحريم‌ها كه روز به روز بيشتر مي‌شود و ارزش پول ايران كه به ‌شدت كاهش يافته است؛ چگونه از پس هزينه‌هاي برگزاري فستيوال برآمديد؟ به ياد دارم كه سال گذشته مي‌گفتيد، شركت‌هاي ايراني علاقه‌اي به سرمايه‌گذاري براي رويدادهاي اينچنين ندارند. آيا امسال هم براي پيدا كردن اسپانسر با همان مسائل مواجه بوديد؟

امسال از نظر مالي بسيار كشنده بود. چون ما توافق 3 ساله با شركت « KLM» داشتيم و متاسفانه دفتر آنها در ايران تعطيل شد و رفتند. من از مدير دفتر كي‌ال‌ام در تهران خيلي ممنونم چون قبل از اينكه دوره اول فستيوال شروع شود، حرف‌هاي من را باور كرد و گفت كه 3 سال با ماست. آنها سال پيش يك هفته بعد از فستيوال از ايران رفتند و حتي مي‌توانستند در دوره قبلي هم به ما كمك نكنند چون منطقي براي تبليغات نداشت. متاسفانه ما با خيلي از شركت‌هاي ايراني صحبت كرديم ولي هيچ كدام استقبال نكردند اما در نهايت امسال در دقايق آخر توانستم،
يك شركت را متقاعد كنم تا به عنوان حامي جشنواره، پروازهاي هنرمندان را بر عهده بگيرند. ما تلاش كرديم امسال افزايش قيمت بليت نداشته باشيم و با موج تورم پيش نرويم. من از سال پيش تلاش كردم اگر فشار اقتصادي به ما وارد مي‌شود من عينا آن را به مخاطب منتقل نكنم و امسال گران‌ترين بهاي بليت 180 هزار تومان است و در واقع ما تنها 10 درصد افزايش قيمت داشتيم.

فارغ از مسائل مالي كه تحريم‌ها براي‌مان به وجود آورده، با توجه به فضاي ارتباطات فرهنگي ايران با اروپا، آيا براي دعوت از اين تعداد هنرمند اروپايي به كشور دچار مشكل نشديد؟

در اين ده، دوازده سال اخير سيستم صدور رواديد به خصوص شهروندان حوزه شنگن خيلي تسهيل شده بود تا حدي كه مسافران مي‌توانستند به عنوان توريست به فرودگاه امام خميني بيايند و آنجا ويزاي‌شان صادر شود كه اوايل تا 15 روز اجازه اقامت داشتند و بعد به 30 روز افزايش يافت. ولي از زماني كه ترامپ امريكا را از برجام خارج كرد؛ اتحاديه اروپا هم خيلي منفعلانه عمل كرد. در واقع فقط اروپا ابراز تاسف مي‌كند كه اين براي هيچ‌كس نان و آب نمي‌شود! يك طرف از مذاكره بي‌دليل زير همه‌ چيز زد و بعد اروپا سختي را روي دوش طرفي مي‌اندازد كه طبق گزارشات آژانس بين‌المللي هسته‌اي همه كارهايش را درست انجام داده است.خب طبيعتا فشار اين كار به ما هم وارد مي‌شود چون به همان نسبت كه صدور ويزا براي ايرانيان سخت و دشوار شده است الان براي شهروندان اروپايي هم به راحتي در ايران ويزا صادر نخواهد شد. در اين باره گاهي اوقات به عنوان يك ايراني دلم هم خنك مي‌شود. چون فكر مي‌كنم چرا با هموطن‌هاي من براي دريافت ويزا آن‌قدر نامناسب رفتار شود اما ما بايد براي آنها فرش قرمز پهن كنيم؟

نكته جالبي كه در تمام اين سال‌ها متوجهش شدم اين است كه هر چقدر شرايط براي كار كردن سخت‌تر مي‌شود؛ شما به راهكارهاي خلاقانه‌تري براي حفظ بقا در بازار موسيقي ايران مي‌رسيد. بخش قابل ستايش ماجرا؛ اينجاست كه هيچ‌ وقت تصميم نمي‌گيريد تا موسيقي عامه‌پسندي توليد كنيد يا كيفيت كار خودتان را پايين بياوريد. يادم هست كه مسائل مالي تا حدي كشنده شده بودند كه سال قبل مي‌گفتيد احتمال ورشكستگي هرمس هم وجود دارد.

100درصد. تا جايي كه هنوز راهي وجود داشته باشد كه اين فرآيند زنده بماند، من همه آنها را به جز دزدي (با خنده) امتحان مي‌كنم. اعلام ورشكستگي يعني پاك كردن صورت مساله؛ ولي الان يك جريان شكل گرفته است و من تا زماني كه يك راه‌حل محترم براي حفظ اين جريان وجود داشته باشد، تلاش مي‌كنم. بقاي فرهنگ، بقاي جامعه است. ما مثال مشخصي مثل دوبي را داريم كه يك شهر اميرنشين بود و وارد اقتصاد شد و به سرعت تبديل به قطب اقتصادي منطقه شد. اما به تدريج ديدند كه چشم‌انداز زندگي كردن در اين شهر مدام كوتاه‌تر مي‌شود. حتي كساني كه براي كار كردن به آنجا مي‌آمدند بعد از يكي، دو سال مي‌خواستند برگردند چون اين شهر هيچ چيزي براي ارايه به شهروندانش نداشت. بعد متوجه شدند كه بايد در حيطه فرهنگ سرمايه‌گذاري كنند و سراغ گالري‌ها، حراجي‌هاي هنري و برگزاري جشنواره فيلم و كنسرت رفتند. مردم نمي‌توانند صبح تا شب فقط پول دربياورند و وقت‌شان را تنها در مراكز خريد صرف كنند. فرهنگ براي همه جوامع بسيار مهم است و من دارم در اين مملكت زندگي مي‌كنم و حداقل به خاطر خودم هم كه شده و براي اينكه افسرده نشوم بايد تمام تلاشم را انجام بدهم.

 

گفت‌وگو با مونا مطبوع رياحي و سهيل پيغمبري

چالش‌هاي بداهه‌نوازي با يك ساز بادي سهيل پيغمبري يكي از نوازندگان حاضر در سومين

دوره فستيوال SHOW OF HANDS درباره اين دوره مي‌گويد: جشنواره‌هايي با محوريت بداهه‌نوازي سابقه چنداني ندارند و حالا در سومين دوره فستيوال
«Show of hands» بداهه‌نوازي يك ساز بادي را داريم و فكر مي‌كنم از دو دوره پيشين هم ويژه‌تر است. در دوره‌هاي قبل نوازندگان امكانات هارمونيك و ملوديك روي سازهاي‌شان داشتند اما امسال به نوعي براي نوازنده‌ها دشوار‌تر است، چون اين سازها، سازهاي ملوديك هستند و اين مساله مي‌تواند امكانات نوازنده را كمتر و البته خلاقيت را بيشتر كند.

او ادامه مي‌دهد: فكر مي‌كنم امسال تجربه عجيبي خواهد بود چون من شخصا اين چالش را دارم كه چهل و پنج دقيقه روندي مناسب را براي اجرا طي كنم و مخاطب كلافه يا خسته نشود. خوشبختانه من اين شانس را داشتم كه همه اجراهاي دو دوره قبل را ببينم و فكر مي‌كنم نسبتا اين فستيوال مخاطب خود را پيدا كرده و مواجهه مخاطب هم امسال خيلي راحت‌تر با اجراها اتفاق مي‌افتد.

او درباره استفاده از ابزارهاي الكترونيك براي اجرا نيز توضيح مي‌دهد: براي اينكه بتوانيم در مدت 45 دقيقه انرژي اجرا را حفظ كنيم شايد لازم باشد كه از گجت‌ها و ابزار الكترونيك استفاده كنيم ولي ايده مهم‌تر از هر چيز ديگري است. استفاده از لوپر هم مي‌تواند كمك كند اما شايد اجرا را هم به تكرار بيندازد و البته استفاده روي صحنه از آنها تجربه زيادي هم مي‌خواهد. به عقيده من مهم‌تر از هر چيز براي اينكه بتوان مخاطب را همراه نگه داشت اين است كه ايده خوبي داشته باشي و بعد با ابزار مورد نياز اجرايش كني. مونا مطبوع رياحي يكي ديگر از نوازندگان حاضر در سومين دوره فستيوال Show of hands درباره حضورش در اين دوره مي‌گويد: اجراي پيش رو براي من بسيار تجربه عجيبي است چون بايد چهل و پنج دقيقه با يك ساز روي صحنه باشم و من تا به حال چنين تجربه‌اي نداشته‌ام. از همان ابتدا كه رامين صديقي پيشنهاد اين اجرا را مطرح كرد من به اين فكر كردم كه براي اينكه بتوانم روندي درست را طي كنم نياز به يك قصه دارم. اين قصه مي‌تواند حتي در فرم يك تجربه يا يك تصوير در ذهن باشد.

او ادامه مي‌دهد: مدتي پس از مطرح شدن اين پيشنهاد دوستي كه به من خيلي نزديك بود سكته مغزي كرد و پس از چند روز در بيمارستان دچار سكته قلبي هم شد و من زمان زيادي را در فضاي بيمارستان گذراندم. طي اين مدت به نويزها و صداهاي موجود در فضاي داخلي و خارجي بيمارستان خيلي حساس شدم. به اين فكر مي‌كردم كه چگونه مي‌توانم اين تجربه شنيداري را به نوعي بازسازي كنم و به ايده ساخت يك لند اسكيپ صوتي رسيدم كه بخشي از آن با
Modular synthesizer، مدولار سينتي سايزر (بداهه) با كمك يكي از دوستانم Paul Walter‌ و بخش ديگري به واسطه صداهاي ضبط شده، ساخته شدند. طبيعتا
باز توليد دقيق اين پد به همين شكل روي صحنه ممكن نيست اما پروسه توليد اين صداها هم كاملا بداهه بود. اين كار با تجربيات قبلي من بسيار فرق مي‌كند و من از رامين بسيار ممنونم كه اين چالش را ايجاد كرد. به‌طور كلي در اين اجرا پد الكترونيكي فرمي به من داد تا بتوانم روي آن بداهه‌نوازي كنم.

مونا رياحي همچنين اضافه مي‌كند: موسيقي الكترونيك باعث شد بتوانم خيلي راحت‌تر صداهاي گم، پراكنده، تجربه شنيداري و احساسي‌ام را نزديك به آنچه در ذهن داشتم توليد كنم. موسيقي به من فرصت آزادي، فرار، تجربه، اشتباه و كنجكاوي مي‌دهد براي همين هم نمي‌خواهم انتخاب كنم تا در سبكي مشخص ساز بزنم. كشف صداهاي تازه از ساز براي من يكي از جذاب‌ترين بخش‌هاي نوازندگي و بداهه‌نوازي است. نوازندگاني كه در فستيوال حضور دارند هم احتمالا اجراهاي متفاوتي خواهند داشت و بي‌صبرانه منتظر شنيدن آنها هستم.

او در پايان درباره وركشاپ خود نيز توضيح مي‌دهد: در تلاشم تا تمريناتي كه براي بداهه‌نوازي انجام مي‌شود را در وركشاپ انجام دهيم و به‌گونه‌اي باشد كه هر كسي حتي بدون تجربه نوازندگي بتواند از آن بهره ببرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون