• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4447 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۳ شهريور

آيا گردشگري بر ميراث ‌فرهنگي اولويت دارد؟

اسكندر مختاري

تبديل سازمان ميراث ‌فرهنگي، گردشگري و صنايع‌دستي به وزارتخانه يك اقدام و يك گام مثبت براي ارتقاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است و من اين رخداد را به فال نيك مي‌گيرم. اما نكته قابل ذكر اين است كه هم من و هم متخصصان ديگر از ابتدا موافق اين ادغام نبوديم؛ اينكه چطور مي‌توان امر گردشگري را در كنار ميراث فرهنگي يك كشور ديد. در واقع اين دو امر بايد در نهايت از هم جدا شوند، زيرا ميراث فرهنگي بايد از گردشگري و نظر اقتصادي جدا و مستقل باشد. ميراث فرهنگي كار فرهنگي است و با بنيان‌هاي فرهنگي و موضع هويت سرزميني سر و كار دارد. گره‌ زدن اين امر به موضوع اقتصاد باعث ناكارآمدي امر معرفي، آموزش، نگهداري و مرمت و احياي بناهاي تاريخي خواهد شد. تصور مي‌كنم بعد از ادغام اين دو سازمان در هم شرايطي فراهم شد كه گردشگري آمد و از امكانات اداري و سازماني ميراث فرهنگي استفاده كرد. در واقع اين اتفاق نه‌تنها به سازمان ميراث فرهنگي كمكي نكرد، بلكه تشكيلات آن را تحت ‌تاثير قرار داد و با استفاده از امكانات ميراث فرهنگي آسيب‌هايي را به بدنه سازمان زد. در نتيجه مديران استاني رفتند به سمت انتخاب افرادي كه بيشترين سمت‌و‌سوي اقتصادي را داشتند و به نظرم اين مساله اشكال داشت، زيرا بايد مديراني داشته باشيم كه بنيه‌هاي فرهنگي آنها بر بنيه‌هاي گردشگري‌شان غلبه كند و آمال و آرزوهاي فرهنگي‌شان به امور گردشگري و اقتصادي آنها بچربد. اينكه ما گذشته و هويت و بنياد‌هاي فكري و انديشه‌اي را موكول كنيم به موضوع اقتصاد، به موضوع حفاظت از ميراث فرهنگي صدمه مي‌زند. اگر بخواهم آمال و آرزوهايم را بگويم، به نظرم برنامه‌هاي توسعه ملي بايد بر مبناي زيرساخت‌هاي فرهنگي تعريف شوند. اينكه ما در گذشته چگونه از زيست‌بوم استفاده مي‌كرديم و چه نگاهي به آن داشتيم، هنوز مغفول است. برخي فكر مي‌كنند ميراث فرهنگي سازماني است با وظيفه نگهداري از آثار تاريخي. من اين‌طور فكر نمي‌كنم و به نظرم اين سازمان بايد نحوه تعامل با سرزمين را به ديگران يادآوري كند. نگاهي به سيلاب اخير نشان مي‌دهد ناديده گرفتن زيست‌بوم چقدر مي‌تواند آسيب‌زا باشد. سيلاب اخير نشان داد در حال حاضر شهرها در جاهايي ساخته و گسترش پيدا كرده‌اند كه نبايد، اما شهرهاي قديمي در جايي ساخته مي‌شدند كه ژئومورفولوژي زمين و فرهنگ‌ها و آداب و رسوم محلي رعايت مي‌شد و در تداوم زيست انسان شهرها شكل مي‌گرفتند. اين گسستگي از گذشته توسعه‌اي به ما داد كه كيفيت ندارد. بنابراين من فكر مي‌كنم كه توجه به ميراث فرهنگي بايد چنين باشد كه در برنامه‌هاي توسعه ملي ببينيم در گذشته چطور در اين زمين زيست مي‌كرديم، چطور احترام زمين را نگه مي‌داشتيم، چطور به انسان احترام مي‌گذاشتيم، چطور در طراحي‌هاي محيطي و شهري حرمت‌هاي انساني و حرمت‌هاي جوامع انساني را لحاظ مي‌كرديم. هدف نبايد جذب گردشگر به هر بهايي باشد. نكته ديگري كه به نظرم مي‌رسد، اين است كه گردشگر نبايد اين امكان را داشته باشد كه به هويت يك سرزمين بي‌اعتنايي كند، زيرساخت‌هاي فرهنگي سرزمين را ناديده بگيرد و حرمت انسان را به كنار بگذارد و فخر بفروشد. خبرهايي كه امروز از گردشگران مي‌شنويم، خبرهايي نيستند كه بخواهند ما را راضي نگه دارند. نگاهي به بوم‌گردي نشان مي‌دهد كه اينها با خود چه فرهنگي را به مناطق روستاها مي‌برند و محتواي فرهنگي را نابود مي‌كنند. اين افراد در گردشگري امروز با لباس‌ها يا مراسم خاص خود محيط روستا و طبيعت را به هم مي‌ر‌يزند. آيا ما حق داريم كه به قصد تفريح و با ناديده‌گرفتن فرهنگ و آداب ‌و رسوم‌شان، به اين افراد محلي فخر بفروشيم. اين نوع خاص گردشگري كه در مناطق روستايي داريم آداب محيط را به هم مي‌زند. آيا ما حق داريم تمام اين محيط‌ها را تبديل به آلاچيق كنيم؟ اين فخرفروشي به نام گردشگري و به بهانه چرخيدن اقتصاد به چه معناست؟ اين اقتصاد پويا و پايدار نيست. اگر به طبيعت رفتيم و آن را آلوده نكرديم و اگر به اين زيستگاه‌ها رفتيم و به فرهنگ و آداب و رسوم‌شان احترام گذاشتيم آن وقت اين امر گردشگري درست خواهد بود. من متولي گردشگري نيستم و در آن تخصصي ندارم، اما مي‌دانم اين نوع نگاه به موضوع ميراث فرهنگي و اولويت قرار دادن گردشگري آن هم به اين شكل مخرب زيرساخت‌هاي فرهنگي كشور خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون