• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4450 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۶ شهريور

ادامه از صفحه اول

مبارزه با فساد يا مفسد

ضربه‌اي كه اين موسسات بر پيكر اقتصاد ايران وارد كردند همانند داغي است كه ساليان سال زخم‌ آن ترميم نخواهد شد. مردم عادي فريب تبليغات موسسات جورو واجور را خوردند و با فروش اموالي كه داشتند جيره‌خور بهره ماهانه اين موسسات شدند و فاتحه كار و توليد را خواندند. بعضي اشخاص هم بستر مناسبي پيدا كردند كه پول‌هاي كثيف به دست آمده از دريافت‌هاي زير ميزي و معاملات سياه خود را به قصد تطهير در اين موسسات سپرده‌گذاري كنند. زماني كه از مسقط‌الراس اوليه تولد موسسات مالي يعني خراسان نداي اعتراض سپرده‌گذاران بلند شد عده‌اي هوشيارانه سمت و سوي شعارها را از مطالبه سهام خود در موسسات مالي به شعار عليه دولت بلند كردند و وقتي كنترل تجمع‌ها را از دست داديم و سمت و سوي شعارها ساختارشكنانه شد دولت به ناچار به گفته رييس‌جمهور دست در جيب مردم كرد و بيش از 37 هزار ميليارد تومان پول‌هاي چپاول شده توسط مديران موسسات مالي را از بيت‌المال پرداخت كرد تا اوضاع بيش از آن از كنترل خارج نشود. از فروش ارز يا اختصاص ارز 4200 توماني به از ما بهتران بگذريم كه آن را عينا در بازار آزاد تا 16 هزار تومان فروختند يا اگر كالايي با ارز دولتي وارد كردند در بازار آزاد فروختند و پول آن را به جيب زدند اما در عين حال رفع تعهد ارزي در بانك مركزي نكردند. قصه سكه را نيز بايد سرآمد دست در جيب مردم كردن و جيب عده‌اي را پر كردن دانست، كدام دولت است كه طلا؛ اين مهم‌ترين پشتوانه خزانه خود را پيش‌فروش مي‌كند در حالي كه در زمان پيش‌فروش قيمت واقعي سكه افزايش چشم‌گيري پيدا كرده است و سقفي هم براي تعداد خريد سكه در نظر گرفته نشده؟ حال پرسش اين است چرا علي‌رغم بگير و ببند و حتي اعدام بازهم هر روز خبر از دستگيري‌هاي گسترده مفسدين به گوش مي‌رسد؟ علت آن را بايد در اين مهم جست‌وجو كرد كه ما مبارزه با مفسد مي‌كنيم؛ آن‌هم مفسديني كه به هر علت نقاب از چهره آنان برداشته شده است حال آنكه بايد با فساد مبارزه كنيم. در اصل اين خود فساد است كه به بستري مناسب براي رشد و بالندگي مفسدان تبديل مي‌شود. فساد اندك، كم‌كم در محيطي خاص رشد مي‌كند و مفسدان را در دامن خود پرورش مي‌دهد. اگر مبارزه با فساد در كشور شكل مي‌گرفت و منافذ مفسده‌خيز ضمن رسيدگي كشف و خشكانده مي‌شدند شاهد بازداشت مفسدين جديد نبوديم. زماني ‌كه بانك‌هاي خصوصي بعد از انقلاب دولتي شدند و بانك‌هاي دولتي هم كارآمدي لازم را از دست دادند شركت‌هاي مضاربه‌اي شكل گرفتند؛ شركت‌هايي كه به بهانه مضاربه قراردادي بين عامل شركت مضاربه‌اي و صاحب مال يعني سپرده‌گذار بسته مي‌شد كه عامل با سرمايه صاحب پول داد و ستد كرده متعهد مي‌‌شد كه درصدي از سود حاصله را برابر قرارداد به صاحب پول بپردازد، البته در مضاربه اسلامي، تنها سود قابل تقسيم نيست بلكه زيان هم بايد تقسيم شود كه اتفاقا زيان متعلق به صاحب پول است و عامل مضاربه قبول خطر از جانب صاحب سرمايه و عدم ضمانت نسبت به سرمايه از ناحيه عامل است اما شركت‌هايي كه تحت عنوان شركت مضاربه‌اي شكل گرفتند فقط و فقط از نام مضاربه سود بردند و هدفشان جمع كردن سرمايه مردم و جذب نقدينگي و منوپول كردن تجارت كالاهاي اساسي بود. برخورد با شركت‌هاي مضاربه‌اي تا مرز اعدام هم پيش رفت اما چون با منافذ فساد برخورد نشد بعد از مدتي موسسات مالي اين‌بار به وسعت بيشتر شكل گرفتند و چرخ دنده‌هاي فساد را به گردش درآوردند و وقتي اولياي امور به فكر اصلاح آن برآمدند كه ديگر كار از كار گذشته بود و ريشه‌هاي فساد تا اعماق روستاها هم گسترش يافته بود. نمونه عيني آن كارگري كه در مزرعه من با حقوق اداره كار مشغول به فعاليت بود فريب بهره بعضي از اين موسسات مالي را خورد و گاو و گوسفند و قطعه زميني را كه روي آن كشت و زرع مي‌كرد فروخت و چند ماهي كت و شلوار نو نوار پوشيد و دست به كمر در سايه آفتاب روستا به خوشگذراني و تنبلي مشغول شد و دغدغه‌اش كندي گذر ايام بود كه اول هر ماهي كي در تقويم روزگار ورق مي‌خورد تا سود ماهيانه بي‌دردسر را دريافت كند، چند ماهي نگذشته بود كه مجبور شد سر از خيابان‌ها درآورد و شعار سرمايه‌ام كو سر دهد. در دهه هفتاد بزرگ‌ترين فساد مالي تاريخ ايران يعني پرونده معروف 123 ميلياردي نقل محافل شد و فراموش نمي‌كنم كه دانشجويان رشته حقوق علاقه‌مند بودند كه راجع به فساد 123 ميلياردي كنفرانس بدهند. عدد آن‌قدر بزرگ بود كه وارد تاريخ شد، شدت و تندي مبارزه تنها به چند نفر منتهي شد، آقاي فاضل خداداد اعدام شد و... آقاي مرتضي رفيق‌دوست هم مدتي بازداشت شد و چون تجربه بازار را داشت مدتي از حبس خود را در خدمت خريد زندان و زندانيان گذراند و مدتي بعد آزاد شد. از مسوولان شعبه بانك صادرات و محكوميت آنان و اينكه چه مدت در زندان بودند خبري نشد. به اميد روزي كه مبارزه با فساد در كشور شكل بگيرد و از برخورد مقطعي با مفسديني كه به هر علت هر از گاهي رونمايي مي‌شوند پرهيز شود.

 

مناظره يا تسويه سياسي؟

يعني در واقع حتي حدو حدود ميدان را هم نمي‌شناختيم و اين توتال بود كه با اجراي لرزه‌نگاري سه بعدي به ما قبولاند كه چه ثروت عظيمي در زير پاي‌مان است، جبرئيلي پرسيد لرزه‌نگاري براي كدام فاز؟ همين سوال نشان مي‌دهد كه جبرئيلي، حتي نمي‌داند لرزه‌نگاري چيست؟ نمي‌داند كه، اينكه يك فاز به صورت مجزا لرزه‌نگاري شود به صرفه نيست و معمولا يك مكعب بزرگ براي لرزه‌نگاري انتخاب مي‌شود، به ويدئو دقت كنيد حريف تركان آنقدر آماتور است كه تنها به دنبال اين است كه بگويد ما چيزي از پارس جنوبي مي‌دانستيم كه توتال كه در هر دو سمت ميدان كار كرده بود خودش نمي‌دانست و از ما دزديد و رفت. حالا سوال اينجاست، توتال چه چيز را نمي‌دانست؟ تراوايي سنگ مخزن؟ تخلخل؟ فشار بسته كنوني؟ يا سطح تماس آب و گاز، خوب اين آخري را كه خودمان هم درست نمي‌دانيم، ما حتي وقتي وارد فاز 12 براي توسعه شديم تصورات‌مان از حدو حدود اين فاز رويايي بود و در پايان خسارت قابل توجهي باقي گذاشتيم. حالا مايي كه خودمان خيلي چيزها را نمي‌دانيم چه چيز داشتيم كه به توتال بدهيم؟ كاش به جاي دعواهاي سياسي و انتقادات ضعيف كار را به اهل فنش بسپاريم و با قصه‌بافي راه را بر انتقادات صحيح نبنديم، چيزي نگوييم كه انقدر خارج از چارچوب باشد كه بشود آلت دست و ديگر راه بر هر انتقادي ولو سازنده بسته شود. همچنين با اين شدت حب و بغض چه كسي مي‌تواند به كشورش يا به صنعت نفت كمك كند. كاش جوان‌هاي خام از پيرمردهايي كه عملكردشان بخشي از تاريخ همين نظام است اندكي بياموزند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون