• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4467 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۸ شهريور

«محمد حاجی‌حسینی» که بود و چه کرد

رفته‌ام شادی‌کنان، فرسنگ‌فرسنگ ای قلم

سیدعمادالدین قرشی

«محمد حاجی‌حسینی» در سال 1308 در روستای کن متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کن و تهران به پایان برد. در جوانی (1328) عضو هیأت‌تحریریه مجله فکاهی‌سیاسی شهرفرنگ شد. از حوالی 1344 با روزنامه فکاهی توفیق ذیل امضاهای «نازک‌نارنجی»، «ریزه‌میزه»، «آزاده» و «بازشکاری» همکاری داشت. سالیانی که در وصف آن به نیکی سروده شده بود: «دوره توفیق و یاران یاد باد/ یاد باد، آن روزگاران یاد باد». حسین توفیق (مدیر توفیق در دوره سوم) در خاطراتش می‌نویسد که بخشی از هیأت‌تحریریه توفیق در خیابان سپهسالار (چاپخانه رنگین) حاضر می‌شدند. او و حاجی‌حسینی مطالب را تصحیح می‌کردند و با آسانسور کوچکی که کنار میز حاجی‌حسینی بود اشعار اصلاح‌شده را برای حروف‌چینی به طبقه بالا می‌فرستادند تا برای چاپ نهایی آماده شوند. فرجیان، خرمشاهی، صلاحی، شاپور، عبدالخالقی، محمود گیوی، صابری، کیمیاگر، معمارزاده، ابوالقاسم صادقی و... از تحریریه جوان و حلقه دوستان حاجی‌حسینی در آن سال‌ها بودند که طی دهه‌های بعد، از مفاخر طنز و فکاهی معاصر ایران شدند.

پس از توقیف توفیق، حاجی‌حسینی مدتی در مجله کاریکاتور، و پس از آن در مطبوعه‌هایی همچون تهران ‌مصور، یاقوت، هوشیار و بیدار، فکاهیون (توفیقیون)، مشغولیات (نمکدون)، مردم و زندگی، خورجین، طنز پارسی، هزار قصه (ویژه کودکان)، زن روز، اطلاعات بانوان، آفتاب ‌شرق (مشهد) و نهایتا هفته‌نامه گل‌آقا با سایر اسامی مستعارش نظیر «بهروزخان»، «بهناز»، «شیخ‌رحمت‌اله»، «م.ح. مش‌رحمت‌اله»، «م.ح. گلبانگ»، «م.ح. آشنا»، «گلنار» و «گلناز کوچولو» طنز و فکاهی سرود. او حتی در مقاطعی با مطبوعات ورزشی و مجلات اقتصادی نیز همکاری داشت. علاقه‌اش به مطبوعات بسیار زیاد بود. جایی سروده بود: «خوب است که تو پیروی از من بکنی/ برخیزی و زود جامه بر تن بکنی/ گر آب به دست داری بگذاری زمین/ از غرفه نشریات دیدن بکنی!».

از سال 1352 با رادیو و تلویزیون در زمینه سرودن بحرطویل و اشعار فکاهی و طنز (بیشتر ریتمیک و ضربی) همکاری و غیر از آن تقریبا تا سال 1385 با تمامی بخش‌های رادیو همکاری پیوسته داشت. از مشهورترین برنامه‌هایی که وی در آن فعالیت داشت می‌توان به «صبح جمعه با شما»، «عصر جمعه با رادیو»، «راه شب» و... اشاره کرد. دفتر پژوهش‌های رادیو در دهه هشتاد کتاب‌های «فال ‌حافظ»، «بهارستان طنز»، «بحر طویل» و «مهاجرت» را از مجموعه آثار حاجی‌حسینی منتشر کرد. همچنین کتاب‌های «کیستان و چیستان» و «کیست آن» او در حوزه ادبیات کودک و چندین کتاب جُنگ (با همکاری سایر طنزپردازان) حاصل شصت‌سال فعالیت ذوقی و ادبی‌اش در حیطه شوخ‌طبعی است. او در نهایت ادب و تواضع در توصیف مجموعه کتاب‌هایش، آن‌ها را «ران ملخی پیش سلیمان طبع و معرفت شما [: مخاطب]» می‌دانست و می‌گفت: «این پیر طنز، ره‌توشه‌ای بهتر از این پیشکش نداشت!». حاجی‌حسینی از نسل طنزپردازانی بود که از نزدیک درد و رنج مردم را به‌درستی درک کرده بود و به زبان عامه، سهل و ممتنع، خصوصا در اشعار سیاسی و اجتماعی، خواست ایشان را مطرح می‌کرد. هنوز هم اشعار سالیان دورش، این‌چنین مصداق دارد: «گردن‌کلفت دوران، از روی بدنهادی/ کرده عَلَم دوباره، تحریم اقتصادی/ این نقشه کلینتون، دانی چگونه باشد؟/ در رهگذار طوفان، باشد چراغ بادی!». او از زبان کودکان ترانه‌های بسیاری سرود که مانند «سلام کوچولو» به شهرت فراگیر رسید. فرجام زندگی این طنزپرداز که سال‌های پایانی را در خلوت و سکوت سپری کرد، 23 شهریورماه 1398 بود و پیکر نحیفش در امامزاده جعفر(4) کن آرام گرفت.

نمونه‌ای از اشعار فکاهی و طنزآمیزش چنین است:

با تو در راه نوشتن سال‌ها و سال‌ها/ رفته‌ام شادی‌کنان، فرسنگ‌فرسنگ ای قلم/ با تو گاهی می‌نوشتم خط زیبایی چو ماه/ گاه خطی می‌نوشتم مثل خرچنگ ای قلم/ خستگی در تو نمی‌دیدم ولیکن گاه‌گاه/ می‌شد از زور نوشتن مغز من منگ ای قلم/ با تو خوانا می‌شد این خط کج و ناخواندنی/ صلح بوده بین ما، نه فتنه و جنگ ای قلم/ برخلاف بعضی از آن دوستان بی‌وفا/ باوفا و مهربان بودی و یک‌رنگ ای قلم/ سال‌ها با نظم و نثری انتقادی دلنشین/ بر خطاکاران ز ما شد عرصه‌ها تنگ ای قلم/ طیّ این پنجاه‌ساله می‌نوشتم روز و شب/ در نوشتن‌ها نبودی لحظه‌ای لنگ ای قلم/ تا نفس دارم همیشه با تو هستم روز و شب/ نوش جان تو نخواهم کرد اُردنگ ای قلم!

 

منترالدوله که حق را همه ناحق کرده/ سینه خود سپر و گردن خود شق کرده/ هرکسی آن شکم گنده او را دیده/ یادی از خمره و از گودی خندق کرده/ هرکسی سَدِ ره دزدی او شد، او را/ از سَر پُست، به صد حیله مُعلق کرده/ بند و بست و کلک و حیله و نیرنگ، او را/ در میان رقبا، فرد موفق کرده/ مال مشدی‌حسن و کبلایداله‌ها را/ خرج لاسیدن دلدار دهن‌لق کرده!/ ظاهرا خادم ما بوده ولیکن یک‌عمر/ خورده، خوابیده و آسایش مطلق کرده!

 

خواب دیدم نرخ‌ها در سطح کشور کم شده/ مژده ارزان شدن بر زخم ما مرهم شده/ بس‌که ارزان گشته نرخ خوار و بار و جنس‌ها/ چهره مصرف‌کننده مثل گُل خُرم شده/ محتکر در بیخ زندان می‌خورد آب خنک/ کار و بار روبه‌راهش درهم و برهم شده/ در تله افتاده آن نالوتی فرصت‌طلب/ رفته زندان و حسابی غرق در ماتم شده/ این خیابان‌های پر دود و کثیف شهر ما/ از تمیزی چون نقاط جالب عالم شده/ می‌دهد مستضعفین را بانک مسکن وام‌ها/ بانک مسکن واقعا حاتم‌تر از حاتم شده/ خواب خود تعریف کردم چون به یاری نکته‌سنج/ گفت مخلص مطمئن هستم که عقلت کم شده!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون