• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4470 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱ مهر

نيويورك‌تايمز از شباهت‌هاي سرزمين «قصه‌ نديمه» و امريكاي ترامپ مي‌گويد

حقيقت نجات‌بخش است اما اگر درست ببينيم

نويسنده: ميشل گلدبرگ ترجمه: فريده وكيلي

 

 

 

پس از انتخابات دونالد ترامپ، فروش رمان «قصه نديمه» مارگريت اتوود درباره يك حكومت تماميت‌خواه كه اولين‌بار در سال 1985 منتشر شد، همراه با ساير آثار كلاسيك با موضوعاتي حول ناكجاآبادها مانند كتاب «1984» جرج اورول رونق فراوان يافت. كتاب اتوود در دنيايي رخ مي‌دهد كه گروهي از بنيادگرايان مسيحي حكومت ايالات متحده را سرنگون كرده‌اند و جمهوري سخت‌گيرانه پدرشاهي «گيليد» را بنا نهاده‌اند. فجايع محيط زيستي بسياري از مردمان را نابارور كرده و طبقه درمانده‌اي از زنان كه قادر به توليدمثل هستند، تحت عنوان نديمه، از هويت خود دور شده و به بردگان باز توليدمثل براي نخبگان تبديل شده‌اند.

فروش بالاي اين كتاب و كتاب‌هاي مشابهش در اين سال‌ها در امريكا خيلي تعجب‌آور هم نيست. حتي تعجب‌آور هم نيست كه اين كتاب در سال 2016 در ميان به‌ويژه زنان بسيار محبوب شد. دونالد ترامپ رييس‌جمهوري گستاخ و ضدزن است كه حرف‌هايي با مفهوم فاشيستي كم نزده به همان اندازه كه در داستان آتوود اتفاق‌هاي غيرقابل تصور رخ مي‌دهد، در امريكاي امروز هم اتفاق مي‌افتد و مي‌شود نتيجه گرفت داستان كلاسيك اتوود بيش از پيش به يك پيشگويي شبيه است تا يك قصه خيالي. نمونه‌هاي بسياري از اين مشابهت با سرزميني كه دونالد ترامپ براي ما ساخته وجود دارد. مثلا در «قصه نديمه»، يك مادر را كه براي نجات جان فرزندش در حال گريز از مرز به سمت كانادا بود از آغوشش مي‌ربايند.

در جايي از اين قصه خاله ليديا كه مسوول نديمه‌هاست و در واقع مجري خبيث دستورات فرماندهي، درباره زندگي سخت و آنچه وظيفه نديمه‌هاست حرف مي‌زند و مي‌گويد: «شايد حالا اينها براي شما عادي نباشد اما عادت مي‌كنيد و بعد از مدتي براي شما عادي مي‌شود».

اگر دقيق شويم مي‌بينيم كه در امريكاي ترامپ هم همين عزم از طرف مردم وجود دارد. خيلي از اتفاق‌ها نبايد رخ دهد و «اين عادي نيست»، عبارتي است كه هر روز بيشتر از روز قبل درباره آن فكر مي‌كنيم و حتي به زبان مي‌آوريم.

شما ممكن است بگوييد كه همه اينها يك ملودرام است؛ زندگي تحت رهبري ترامپ شايد تحقيرآميز باشد اما زنان امريكايي به‌طور غيرقابل قياسي آزادتر از زنان در ديگر نقاط جهان به‌طور مثال، زنان در عربستان سعودي هستند. اصلا شايد بگوييد جامعه عربستان سعودي بيشتر از جامعه‌اي كه بيشتر از ما به «گيليد» شباهت دارد. يا اينكه بهانه بياوريد كه در «قصه نديمه»، امريكا يك‌باره دچار فروپاشي نمي‌شود و نبايد اين شباهت‌ها را جدي بگيريم و بهتر است دل به داستان آتوود شويم.

اما ما بايد به ‌ياد بياوريم قهرمان كهنسال كتاب را كه در شگفت بود چگونه بعد از همه اينها، زندگي روال عادي خود را طي كرده و حتي زماني كه ترور و وحشت روزنامه‌ها را اشباع كرده‌اند. در واقع شايد ما هم شبيه مردمان همان قصه دچار وضعيت «عادي شدن» هستيم و حواس‌مان نيست كه اين ديالوگ در قصه گفته مي‌شود: «هيچ تغييري بلافاصله روي نمي‌دهد، شما در يك وان حمام در حال داغ شدن، قبل از جوش آمدن، بدون آنكه متوجه شويد مي‌ميريد».

اتوود، قبل از ظهور پوپوليسم ارتجاعي در غرب، متوجه كم شدن فاصله بين واقعيت و دنياي تخيلي خود شده بود. او در برنامه «سه‌شنبه‌ها در لندن» مي‌گويد: «به ‌جاي فاصله گرفتن از «گيليد»، ما به او نزديك مي‌شويم، به‌ويژه در ايالات متحده».» او در فوريه 2017 به ناشر خود گفت كه در حال نوشتن ادامه «قصه نديمه» است. حالا ادامه اين رمان موفق و پرطرفدار با نام «وصيت‌نامه‌ها» هفته پيش بيرون آمده است.

اين اتفاق در هر دوره يك رويداد ادبي و يك پديده فرهنگي است اما بيشتر از آن ما بايد از وجه سياسي و اجتماعي هم به آن نگاه كنيم. بايد بدانيم كه رونمايي از فروش كامل كتاب در تئاتر ملي لندن انجام شد و حدود هزار سينما در سراسر جهان هم اين رونمايي را زنده پخش كردند. خوانندگان كتاب او، مانند همان خوانندگان حريص «هري‌پاتر» نيمه‌شب در صف‌هاي فروش كتاب ايستادند و همه اينها نشانه‌اي از همذات‌پنداري اجتماعي است كه مردم با «قصه نديمه‌ها» دارند.

كتاب «قصه نديمه» در اواخر جنگ سرد بيرون آمد و اتوود مي‌گويد بسيار تحت‌تاثير انديشه‌هاي نظري تخيلي ضد استبدادي در نيمه قرن بيستم، مانند «1984» اورول و «فارنهايت 451» ري برادبري بوده است. اما كتاب «وصيتنامه‌ها» مانند «قصه نديمه» يك تعريف پاياني براي آينده دور دارد و بر اساس همين تعريف بسياري كتاب را خوش‌بينانه مي‌دانند. در واقع اين كتاب به مردم امريكا مي‌گويد كه شايد راه‌حلي وجود داشته باشد و آن راه‌حل از اشتباهات رژيم به وجود بيايد. اميدي كه در سال‌هاي حضور ترامپ در كاخ سفيد وجود داشته و آرزوي تمام كساني است كه از او و سياست‌هايش منزجر هستند. آنها اميدوارند كه بالاخره روزي فساد و شرارت ترامپ را به شكل انكارناپذيري ببينند و دست‌شان رو شود. هرچند كه تا امروز چه در قالب نوار صوتي با جملاتي سراسر دروغ، گزارش مولر يا تهمت‌هاي نژادپرستانه اين نشانه‌ها را ديده‌اند. همه اينها به طريقي اثبات شده‌اند و قابل انكار هم نيستند اما معلوم نيست كه چرا هيچ‌وقت اهميتي هم به آنها داده نمي‌شود. حتي مي‌شود گفت كه براي اثبات نژادپرستي رييس‌ جمهور نيازي به يك نوار صوتي محرمانه نداريم و كافي است سري به توييتر او و توييت‌هايش بزنيم تا همه شواهد را ببينيم. اما متاسفانه در امريكا حقيقت سلامت خود را از دست داده است، سانسور به شكلي عريان‌تر، با دستكاري در جست‌جوي الگوريتم‌ها، ترول‌ها و ربات‌هاي بي‌هويت و انتشار اطلاعات نادرست، ادامه دارد و همين است كه مانند «قصه نديمه» و اتفاق‌هايش ما همه‌چيز را مي‌بينيم و هيچ‌كاري هم از دست‌مان برنمي‌آيد.

اتوود در گفت‌گويي كه سال گذشته با او داشتم گفت: «نوشتن درباره ناكجاآباد و آرمانشهر راهي است براي اين پرسش از خواننده كه كجا مي‌خواهي زندگي كني؟ و جايي را كه در نهايت در آن زندگي خواهي كرد بيشتر به اين بستگي دارد كه اكنون چه مي‌كني». با اين توصيفات آتوود و اينكه «وصيت‌نامه‌ها» ديگر درباره يك ناكجاآباد نيست و از يك آرمانشهر مي‌گويد، تنها اميدواري اين است كه «قصه نديمه» بالاخره روزي تمام مي‌شود، گيليد به تاريخ مي‌پيوندد و دانشگاهيان و محققين در دوران بسيار بازتري به مطالعه زناني مي‌پردازند كه آن‌ را سرنگون كردند. درود بر آنان؛ نوادگان ما بايد خيلي خوش‌شانس باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون