• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4479 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۱ مهر

درباره اجراي «به هواي پاك پريد» در رپرتوار «عصرتجربه»

نوشتن روي صحنه آمد

پيام كوشكي

 

 

«به هواي پاك پريد»، نمايشي كه بازي نمي‌خورد. هرجا كه حس كند دارد در روايتي واحد غرق مي‌شود، بيرون مي‌پرد و از نو نفس مي‌كشد. «به هواي پاك پريد»، نمايشي غيرِ نمايشي است؛ از آن‌رو كه بازيگرانش مدام از بازيگري فرار مي‌كنند. نمايشي با سه نابازيگر، سه نويسنده يا شايد بهتر است بگويم سه نفر كه جز اينكه دغدغه نوشتن متني به سر دارند، چيز ديگري راجع به آنها دستگير‌مان نخواهد شد. تو گويي آنچه بر صحنه آمده، خودِ «نوشتن» است و اين سه نفر، سه راس مثلثي هستند كه حضور هر نويسنده در هنگام نوشتن‌ را برمي‌سازند؛ راسي كه حامل دغدغه تداوم ‌نوشتن است و مدام به راس مجاورش تشر مي‌زند كه «بگذار ادامه دهيم». راس مجاورش اما، حامل دغدغه معناست. اين دغدغه، با تجسم در دهاني پرگو، در هيبت وسواسي كه مدام مي‌خواهد دلالت‌هاي جامعه‌شناختي، زبان‌شناختي و ايكس‌شناختي متن را از همان اول بيرون بكشد، بر صحنه حاضر شده است. راسي كه اتفاقا براي جبران ماهيت خسته‌كننده‌ و چوب لا چرخ‌كنش، شخصيتي شوخ‌طبع را بازنماي خود در نمايش قرار داده است. راس آخر اين مثلث نيز، بيش از هر چيز، كاركردي ميانجي‌گرانه را ميان دو راس پيشين پي مي‌گيرد. آب مي‌ريزد بر آتش وقتي كه تنش ميان دو راس پيش‌گفته بالا گرفته است.«به هواي پاك پريد»، نمايش نوشتن است. نوشتن، با خوي سركشش نسبت به هر روندِ پيش از اين در جريان. نوشتن، به مثابه شكافي در نظمِ هر چيزِ از پيش‌مشخص؛ خواه نور سالن باشد، خواه زمانِ نمايش. در نوشتن، كذبيت زمان حال هويدا مي‌شود. انبوهه‌اي كه تا لحظه‌ نوشتن در نويسنده متراكم شده است، مي‌تركد. انرژي حاصل از اين انفجار همه‌چيز را به حركت مي‌اندازد. آن انبوهه متراكم‌ شده در نويسنده، در انفجار (نوشتن) به آرزوهاي نويسنده وصل مي‌شود. نوشتن، لحظه نامعلومي است كه گذشته (انبوهه) را بي‌واسطه در آغوشِ آينده (آرزو) مي‌اندازد. «به هواي پاك پريد»، از آن رو كه بيش و پيش از هر چيز ديگري، بر تعليق زمانِ حال تكيه مي‌كند، اجراي امر «نوشتن» است: در سراسر نمايش، شاهد بازخواني خلاق متني هستيم كه پيش از اين نوشته شده. اين بازخواني، روخواني متن نيست. خواندن متن (گذشته) است در حضورِ مثلثِ نوشتن كه هر آينه با كشفي نابهنگام بر آن افزوده مي‌شود تا در اجراي فردا (آينده) ارايه شود. تماشاگران اين نمايش، در زماني حاضر شده‌اند كه حضورشان بي‌اهميت است. تماشاگران اين نمايش در پشت صحنه‌اند چراكه صحنه در زمان حال است و زمان حال اولين چيزي است كه در نوشتن از ياد مي‌رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون