خجسته باد كودكي
علياحمد رفيعيراد
در اوايل دهه 1360 دانشآموز دوره ابتدايي (در روستاي آبسرد پلدختر) بودم. براي ما كودكان خانوادههاي تنگدست روستايي، كودكي حوالي همان سالها بايد تمام ميشد، تونلي ما را به خارج از دوران سرخوشي كودكي ميبرد. ما در زمره كودكان رويتناپذير روستا، محروميت، فقر و كار بوديم. براي بسياري از ما انتخابي اگر بود ميان دشوار و كمتر دشوار بود.
كودكاني كه ما بوديم؛ كورمال كورمال در جستوجوي مسير، آزمون و خطاهاي بسياري را از سر گذرانديم. تعدادي از ما خوششانس بوديم؛ زيرا بسياري از دوستان كودكمان در همان تاريك راههايي كه با هم به دنبال مسير ميگشتيم، گم شدند. شانههاي برخي نيز، بار سنگين سفر را تاب نياورد و خميده شد. از آن ميان تعداد بيشتري هم با همه هوش و علاقهاي كه داشتند، هر كدام به دلايلي ناعادلانه از خواندن و نوشتن دور ماندند. ما از زمره آنان بوديم كه با نوازش چند دست مهربان، تاب آورديم و رنج و لذت توامان سفر را به جان خريديم. حالا در هفته ملي كودك مناسبت دارد از دوستان كودكي كه در راه ماندند يادي كنم، تلاش ستودني آمدگان را گرامي بدارم كه به قول سهراب سپهري؛ زخم پايشان زير و بم زمين را بدانان آموخت و در نهايت عشقم را نثار كودكان امروز كنم كه هنوز فرصت كودكي دارند و از اينرو خوشبختترند. گراميداشت كودكي در عمل سرآغاز راهي بهزيستي و رهايي از مشكلات جامعه است. فرصت كودكي يك سرمايه اجتماعي مناسب است كه ميتوان از اتلافش جلوگيري كرد و با انداختن در كانال درست خود، آن را مولد و بازتوليد كرد. جهان كنوني به درستي دريافته است كه سرمايهگذاري بر دوره كودكي تضمين رفاه حال و آينده و توسعه پايدار است. براي جامعه ما كافي است فقط به يكي از مشكلات ثابت و پر تكرار دهههاي اخير يعني اعتياد به مواد مخدر نگاه كنيم. مسالهاي كه تاكنون ميليونها نفر را به رنج و مرگ كشانده است، خانوادههاي بسياري را از هم پاشيده، خانوادههاي زيادي را بيسرپرست و بد سرپرست كرده، هزاران ميليارد هزينه بر جامعه تحميل كرده و همچنان ويرانگري ميكند. روشن است اگر كودكان جامعه ما فرصت يادگيري مهارتهاي زندگي، شناسايي استعدادها و رشد خلاقيتها را داشته باشند در سالهاي جواني و بزرگسالي با احتمال زياد به دام اعتياد گرفتار نميشوند. مطالعات نشان ميدهد افراد بدون يك كودكي بانشاط، با برنامه، غني و هدفمند بهشدت آسيبپذيرند و دچار خلأهايي ميشوند كه آنها را مستعد گرفتاري در بند آسيبهاي اجتماعي مانند اعتياد ميكند.كار با كودك بسيار حساس و نيازمند رعايت حقوق و ملاحظه مختصات دوران كودكي است. نويسنده اين سطور نزديك به سه دهه، معلم مدرسه در سطوح و شهرهاي مختلف كشور بوده است و از آنرو با كودكان دمخور. در پس اين سالها آنچه را در عمل، راهنماي مناسب معلم و بزرگتر در تعامل با كودك يافته، آن چيزي است كه در كلام شيخ اجل، سعدي شيرين سخن در خطاب عام به آدمي آمده است؛ «... مرا دو گوش دادهاند و يك زبان، يعني دو چندان كه ميگويي ميشنو». به صورت ساده، سعدي از جهانِ «شنود و شنود و گفت» سخن ميگويد. و اين جهان بيش از هر فضاي ديگر در ميدان تعامل با كودك بايد رعايت شود تا با بسط جهان كودك، انبساط خاطر جهان حاصل آيد. بسط جهان «شنود و شنود و گفت» با كودك، پاشيدن بذر مهرباني در زمين مستعد كودكان براي خلق جهاني انساني، بدون خشونت و مهرورزانه است. يعني دقيقا همان چيزي كه جهان بازار، يعني جهان ما بزرگترها بدان نياز حياتي دارد. شايد توضيح واضحات باشد ولي بايد يادآوري كرد، فراهم كردن بستر و زمينه، گام نخست بهرهگيري از سرمايه اجتماعي كودكي است، زيرا بدون تدارك شرايط زمينهاي مناسب، چنين بحثي ميتواند تقليل امور جامعوي به فردي و نوعي روانشناسي كردن امور اجتماعي باشد كه نوعي نقض غرض است. زندگي و حيات جامعه و جهان به وضعيت سلامت كودكان در گستردهترين ابعاد خود بستگي و درهمتنيدگي دارد. بدون شك اگر برنامههاي توسعه و پيشرفت بدون لحاظ واقعي كودكان نوشته و اجرا شوند، ره به جايي نخواهند برد. كودكان فرهيخته به زودي جايگزين نسل پيشين و ميداندار زندگي ميشوند. از اينرو اگر ما هم جهانمان خوشايندمان نيست و دوست داريم آن را زيباتر كنيم و اگر فقر، خشونت، جنگ، تخريب محيط زيست، بيعدالتي، بيقانوني، تبعيض و... آزارمان ميدهد، اگر از وضع موجود خستهايم، اگر از زندگي در جهاني با شمايل كنوني كلافهايم، بايد از ظلمي كه به كودكان روا ميداريم دستبرداريم.
آري راهحل ساده بيشتر مشكلات در اصلاح شيوه تعامل با كودكان و انساني با آنان زيست و رفتار كردن است. كودكان براي اداره فرداي همهمان از ما ميآموزند . از پندار ما، از گفتار ما و بيشتر از كردار ما ميآموزند. شايسته است در روز و هفته ملي كودك همواره به همه ما يادآوري شود، بيش از آنكه كودكان را موعظه كنيم، حرفشان را با دو گوش بشنويم، بستر مناسب براي پاسخ به نيازهايشان تدارك ببينيم و الگوهاي رفتاري درست خود را مبناي آموزش به آنها قرار دهيم، نه صرف حرف و حرف و حرف. از روابط خشونتآميز، تعاملات آمرانه و پادگاني و قواعد ناسازگار با روح لطيف كودكان بپرهيزيم. ما بخواهيم يا نخواهيم به پيامد بسترهاي مشكلزاي اجتماعي و رفتارهاي ناشايست ما، آنان كه فرشتهاند، مستعد خشونتورزي ميشوند. يكي از دو كودك 9ساله بنيانگذار روز جهاني كودك به زيبايي پرسيده بود: «آيا بزرگترهاي ما ميدانند كه چه دنيايي را براي ما به وجود ميآورند؟» تجربه ساليان بشر ميگويد؛ ما فقط قدرت و شگردهاي اعمال آن را بيشتر از كودكانمان داريم. كودكان در جهان خودشان استادند. آنها با نگاه حسرتشان، با قهقهه خندههايشان، با خطوط نقاشيشان، با تخيلات فيلسوفانهشان توانايي خود را به تصوير ميكشند. كافي است چشمهايمان را بشوييم، كافي است در برابر كودكانمان دو گوش داشته باشيم و يك زبان. بيگمان روزي كه ما به كودكان از سر صدق و راستي احترام بگذاريم و حقوق آنها را رعايت كنيم، جهان به نيكي دگرگون خواهد شد. يادمان باشد تكرار اشتباهات، چهره ما و جهانمان را زيباتر نميكند، فقط با هر بار اشتباه، كودكان، ما و جهان بيشتر آسيب ميبينيم. به همه كودكان و كودكدوستان درود ميفرستم.