• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4484 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۷ مهر

آذر منصوري، قائم‌مقام دبيركل حزب اتحاد ملت مطرح كرد

خانه‌تكاني اصلاحات برپايه «فسادستيزي» با كليد واژه «شفافيت»

شهاب دليلي| «اصلاحات نيازمند يك گفتمان جديد است»؛ اين بخشي از سخنان محسن آرمين است در گفت‌وگوي چندروز پيش خود با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران؛ آنجا كه سخنگوي مجلس ششم به اصلاح‌طلبان توصيه‌ كرد كه بايد به‌دنبال گفتماني نو باشند كه بايدبر پايه دو محور «عدالت‌خواهي» و «فسادستيزي» طراحي و تدوين شود. چندي پيش از اين توصيه راهبردي، محمدرضا تاجيك، رييس مركز تحقيقات استراتژيك رياست‌جمهوري خاتمي نيز بر لزوم نوسازي گفتمان اصلاحات تاكيد كرده بود. هرچند كه او مشخصا از تعبير «چرخش گفتماني» براي بيان مقصود خود استفاده كرده بود و نه نوسازي گفتماني. آنچه در ادامه مي‌خوانيد گفت‌وگوي «اعتماد» است با آذر منصوري، قائم‌مقام دبيركل حزب اتحاد ملت درباره چند و چون آنچه شايد بتوان با نگاهي عمومي‌تر با تعبير «اصلاحِ اصلاحات» از آن سخن گفت.

 

آيا جريان اصلاحات را نيازمند بازسازي مي‌دانيد؟

بله، به نظر مي‌رسد كه لازم است با رجوع به مباني اصلي گفتمان اصلاحات كه عبارتند از: مردم‌سالاري، توجه به حقوق بشر، دفاع از حقوق شهروندي، رجوع به راي شهروندان و ... به نحوي دست به بازسازي گفتماني بزنيم كه اصلاحات بتواند برپايه ميزان تاثيرگذاري خود، مانع استبداد و تك‌صدايي در كشور شود؛ درمجموع اين مفاهيم با تكيه بر رويكرد روشنفكري ديني، به تعريف ابعاد گفتمان اصلاحات منتهي شد. مي‌دانيم اين گفتمان كه در زمانه خود، يعني دوم خرداد 76 به عنوان گفتماني مقهور، باعث شكل‌گيري جنبش اجتماعي و سياسي دوم خرداد شد. اما روند پيشبرد گفتمان اصلاحات از آن زمان تا امروز به‌نحوي بوده كه پس از حدود 2 دهه، بسياري از مدافعان اين گفتمان باتوجه به مطالبات جامعه مدني، به اين نتيجه رسيده‌اند كه نيازمند بازخواني و بازبيني اين گفتمان هستيم. به بيان ديگر، منتقدان درون‌گفتماني اصلاحات به اين نتيجه رسيده‌اند كه باتوجه به تحولات جامعه امروز، اين گفتمان نيز علي‌القاعده بايد در واكنش به تحولاتي كه رخ داده است، مورد بازبيني و بازخواني قرار بگيرد.

علاوه بر «فسادستيزي» و «عدالت‌خواهي» چه محورها ي ديگري بايد موردتوجه قرار گيرد؟

در سال‌هاي اخير و با توجه به مطالبات شهروندان و تحولات اجتماعي، شايد بهتر آن است كه گفته شود گفتمان اصلاح‌طلبي جديد نياز دارد تا به وجه تبعيض‌گريزي و فسادستيزي بيشتر توجه كند و اين مولفه‌ها در اين گفتمان نو پررنگ‌تر و با جديت بيشتر از گذشته دنبال شود. همچنين اين گفتمان نو نياز دارد كه علاوه بر آن دو محور «عدالت‌محوري» و «فسادستيزي»، به تقويت سامانه‌هاي نظارتي و دموكراتيك نيز توجه داشته باشد. چه‌بسا وقتي صحبت از راي شهروندان و تقويت سامانه‌هاي نظارتي و دموكراتيك در كشور مي‌شود، اين اهداف در دل خود به شفافيت، گردش آزادانه اطلاعات، پاسخگويي و پرسشگري نيز توجه دارندكه موانعي هستند در مسير شكل‌گيري فساد در ساختار حقيقي و حقوقي قدرت نقش دارند.

بحث از اصلاحِ اصلاحات يا نوسازي گفتماني در اين رويكرد سياسي- مدني پيش از اين هم مطرح بوده؛ آيا اصلاح‌طلبي نيازمند چرخش گفتماني است؟

البته اين موضع‌گيري نسبت به گفتمان اصلاح‌طلبي و صحبت از گفتمان جديد براي اصلاح‌طلبي، با «چرخش گفتماني» متفاوت است. اما اگر تعبير «چرخش گفتماني» را اينگونه معني كنيم كه اصلاحات و اصلاح‌طلبي بايد به گفتمان اصلي خودش برگردد و براي اين كار، نيازمند آن است كه مباني گفتماني خود را متناسب با اقتضائات امروز جامعه ايران انتخاب و تبيين كند، پذيرفتني‌تر بوده و شايد دقيق‌تر نيز باشد. چنان كه نماد مشخص عدالت، فسادگريزي، چرخش آزادانه اطلاعات و مواردي از اين دست در دولت اول و دوم خاتمي دنبال شد؛ به گونه‌اي كه دولت اصلاحات به اعتراف موافقان و مخالفان يكي از موفق‌ترين دولت‌هاي پس از انقلاب اسلامي است. البته بايد توجه داشته باشيم كه اقتضائات جديد نبايد اصلاحات را به سمتي ببرد كه اصلاح‌طلبان در آينده، شرمنده گذشته خود باشند و به نوعي با اين بازخواني، گفتمان اصيل خود را زير سوال ببرند. در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه اين نيز نكته صحيحي است كه اصلاح‌طلبان در شعارها و اهدافي كه امروز مطرح مي‌كنند، بايد بر مسائلي همچون فسادستيزي، كارآمدي، تبعيض‌زدايي و مقابله با انواع تبعيض‌ها توجهي دوچندان داشته باشيم. اما به دليل اينكه ديدگاه‌هاي درون‌گفتماني متفاوت است و نظرات مختلفي مطرح مي‌شود و هنوز درباره اينكه كدام محور و رويكرد بايد بيشتر و كداميك كمتر موردتوجه باشد، به نتيجه قطعي نرسيده‌ايم، لازم است كه بحث و بررسي‌هاي بيشتر داشته باشيم.

چرا اين بازخواني پس از 2 دهه صورت نگرفته و هربار هم در دوره‌هاي پيشاانتخاباتي مطرح مي‌شود؟ مشكل اصلي گفتمان اصلاحات اين است كه از دوم خرداد به اين‌سو فرآيند نظام سياسي به گونه‌اي عمل كرده كه حضور اصلاح‌طلبان در اركان و ساختار قدرت را با كاهش كارآمدي خود نهادهاي انتخابي همراه كرده است. يعني نهادهاي انتخاباتي همچون مجلس، شوراها و حتي دولت كه بايد بيشترين نقش را در تحقق حقوق و مطالبات شهروندان داشته باشند، به دلايلي از جمله اجراي فرآيند نظارت استصوابي شوراي نگهبان در جريان انتخابات، از كاركرد اصلي خود فاصله گرفته و درگير مشكلات جديد كه ساختار نظام سياسي ايجاد كرده شده‌اند.

يعني مشكل بازهم نظارت استصوابي است؟

طبيعتا وقتي اصلاح‌طلبان شعار فسادستيزي، تبعيض‌زدايي يا كارآمدي مي‌دهند، علي‌القاعده بايد به لوازم آن هم در ساختار حقيقي و حقوقي قدرت نيز دستيابي داشته باشند. به عبارتي اصلاح‌طلبان علاوه بر توجه به مطالبات و آنچه كه امروز به عنوان اقتضائات جامعه امروز ايران مطرح است، بايد به چگونگي تحقيق اين مطالبات هم توجه داشته باشند. به نظر مي‌رسد مساله اصلي اصلاح‌طلبان چگونگي تحقق مطالباتي شهروندان است كه البته بخشي از آن مطالبات مي‌تواند تحقق عدالت عمومي باشد و بخشي ديگر از آن نيز تقويت نهادهاي انتخابي و غلبه خواست شهروندان. اصلاح‌طلبان صرفا باتوجه به مطالبات شهروندان و بازبيني و بازخواني گفتماني خودكاري قادر به پيشبرد اهداف نيستند و عملا كاري نخواهند كرد؛ بلكه بايد به لوازم تحقق اين مطالبات نيز توجه كنند.

آقاي آرمين گفته‌اند «اصلاحات نيازمند يك خانه‌تكاني اساسي است و بايد وسايل كهنه را دم در يا سر كوچه بگذارند تا سمسار ببرد»؛ به نظر شما اين وسايل كهنه، چه مواردي را شامل مي‌شود؟ آيا اين وسايل كهنه بخشي از خود گفتمان را نيز شامل مي‌شود يا به عاملان و حاملان اين گفتمان نظر دارد.

به نظر مي‌رسد اين وسايل كهنه طبيعتا به عاملان و حاملان گفتمان اصلاحات اشاره دارد.

يعني صحبت از جوان‌گرايي در ميان است؟!

نه، در اينجا لزوما بحث جوان‌گرايي در ميان نيست. بحثي جدي‌تر در ميان است، مبني بر اينكه اصلاح‌طلبان در مواجهه با انتخابات و نهادهاي انتخابي نبايد به سمتي بروند كه قدرت و حضور در قدرت آنقدر اصالت پيدا كند كه تبديل به هدف شود. اين نقد، نقد درستي است؛ طبيعتا اگر حضور در قدرت براي اصلاح‌طلبان به اصلي اساسي و هدف غايي تبديل شود، بسياري از جهت‌گيري‌ها و عملكردها تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد و اصلاح‌طلبان ناگزير خواهند بود كه از گفتمان اصيل خود و ارزش‌هايي كه به آنها باور دارند، فاصله بگيرند.

چگونه اين خانه‌تكاني محقق مي‌شود؟

به نظر من نقدي وارد و صحيح در اين ميان مطرح مي‌شود مبني بر اينكه اصلاح‌طلبان پيش از هر بازخواني و به تعبير آقاي آرمين «خانه‌تكاني» در گفتمان اصلاح‌طلبي، بايد به چگونگي و لوازم اين خانه‌تكاني توجه كنند. طبيعتا اگر بازخواني در گفتمان اصلاح‌طلبي صورت گيرد و به لوازم اين بازخواني توجه نشود، مشكلات همچنان پابرجا خواهد ماند. آنچه بيشتر بايد مدنظر و مورد پرسش باشد، چگونگي تحقق اين خانه‌تكاني است. اين لوازم و چگونگي تحقق به ساختار و تشكيلات اصلاح‌طلبان بازمي‌گردد؛ علي‌القاعده اگر سازوكاري براي تحقيق چنين بازخواني گفتماني در دسترس نباشد، خود اين بازخواني به مانعي بر سر راه اصلاح‌طلبان تبديل مي‌شود و موجب ايجاد تفرقه و دودستگي درميان اصلاح‌طلبان نيز خواهد بود. ما بايد به سازوكارهايي فكر كنيم كه در يك فرآيند كاملا دموكراتيك اين خانه‌تكاني اتفاق بيفتد و در اين فرآيند بايد مجموعه تشكل‌هايي كه شناسنامه‌دار هستند و كنشگران اصلاح‌طلب و شخصيت‌هاي حقيقي و حقوقي در اين فرآيند به نوعي مشاركت داشته باشند و به اين فرآيند به نوعي اقبال نشان بدهند كه حاصل جمع اين فرآيند بتواند معدل ظرفيت‌هاي اصلاح‌طلبان را افزايش دهد. در كل علاوه بر طرح اين موضوع و نقدهايي كه به گفتمان اصلاح‌طلبي مطرح مي‌شود، اگر چگونگي انجام كار و سازوكار تبيين نشود، اين مساله مي‌تواند مشكلاتي تازه براي اصلاح‌طلبان ايجاد كند كه مجددا اصلاحات را به خردادماه 84 بازگرداند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون