مصائب دموكراسي 40 ساله اسپانيا
هومان دورانديش
آنچه اين روزها بر فوتبال اسپانيا سايه انداخته و موجب تعويق
50 روزه الكلاسيكو شد، مسالهاي سياسي است. اعتراضات مردم كاتالونيا در واكنش به صدور احكام حبس طولانيمدت براي 9 تن از رهبران استقلالطلب اين منطقه. بارسلون، مركز منطقه كاتالونيا از دوشنبه گذشته تاكنون هر شب صحنه درگيريهاي خياباني است. مردم بارسلون به سمت پليس اسپانيا سنگ و اشياي فلزي پرتاب ميكنند و پليس هم با گاز اشكآور و گلوله پلاستيكي به مردم معترض و جداييطلب شهر زيباي بارسلون پاسخ ميدهد. در اول اكتبر 2017 همهپرسي استقلال كاتالونيا توسط دولت منطقهاي برگزار شد و 92 درصد رايدهندگان در اين نظرسنجي به استقلال كاتالونيا راي مثبت دادند. اما همهپرسي استقلال كاتالونيا برخلاف همهپرسي استقلال اسكاتلند از بريتانيا در سال 2014 با توافق دولت محلي و دولت مركزي برگزار نشد. علاوه بر اين قانون اساسي اسپانيا، صراحتا اين كشور را كشوري غيرقابل تقسيم دانسته است. بنابراين استناد جداييطلبان كاتالونيا به اين آموزه كه اعلاميه جهاني حقوق بشر حق انسان براي تغيير مليت را تضمين كرده، مقبول و مسموع دولت مركزي اسپانيا واقع نشد و كار به دستگيري رهبران استقلالطلب كاتالونيا كشيده شد. اخيرا كه احكام سنگين حبس اين رهبران سياسي اعلام شد، موج تازهاي از اعتراضات سياسي در كاتالونيا سر بر آورد. پيش از آغاز درگيريهاي مردم و پليس 500 هزار نفر در بارسلون دست به راهپيمايي مسالمتآميز زدند اما كار با مسالمت پيش نرفت و در اثر زد و خوردهاي معترضين و نيروهاي پليس تاكنون 182 نفر زخمي شدهاند و 83 نفر بازداشت. عمده اعتراضات در شهر بارسلون است اما شهرهاي ديگر كاتالونيا هم درگير اين اعتراضاتند.
اما نكته اصلي اين يادداشت نه درباره فوتبال بلكه راجع به دموكراسي است. لاري دياموند، نظريهپرداز برجسته گذار به دموكراسي در يكي از مقالاتش در آغاز قرن بيستويكم با استناد به آمار «خانه آزادي» تحليلش را بر اين داده مبتني ميكند كه در جهان كنوني بيش از 120 دموكراسي وجود دارد. «خانه آزادي» يكي از مهمترين نهادهاي پژوهشي مربوط به سنجش عيار دموكراسي در سرتاسر جهان است. لاري دياموند و برخي از نظريهپردازان گذار به دموكراسي كمتر از 20 سال پيش با استناد به دادههاي «خانه آزادي» معتقد بودند كه تعداد نظامهاي سياسي دموكراتيك در جهان كنوني به مراتب بيش از دهه 1970 است. اما واقعيت اين است كه دموكراسي هم مراتب دارد و تحليلهاي خوشبينانه درباره دموكراتيك شدن دنيا مبتني بر «دموكراسي حداقلي» است. بر اين اساس اگر در كشوري انتخابات برگزار شود و بالاترين مرجع قدرت با راي مردم برگزيده شود، آن كشور واجد نظام سياسي دموكراتيك است. چنين شرايطي در اسپانيا نيز پس از مرگ ژنرال فرانكو در 1975 پديد آمد. ساموئل هانتيگتون در كتاب كلاسيك «موج سوم دموكراسي» 1974 را آغاز سومين موج دموكراسي در دنيا طي دو قرن اخير ميداند. هانتينگتون در كتابش 35 مورد دموكراتيزاسيون را طي سالهاي 1974 تا اوايل دهه 1990 ميلادي بررسي كرده است. اسپانيا در اين موج فراگير جهاني، دومين كشوري بود كه دموكراتيك شد. اگر از منظر «فرهنگ دموكراتيك» به ماجرا نگاه كنيم يكي از اهداف اصلي تاسيس نظام سياسي دموكراتيك «حل و فصل مسالمتآميز مسائل سياسي» است ولي «ماجراي كاتالونيا» در اسپانيا به وضوح نشان ميدهد كه دموكراسي اسپانيايي (يا دموكراسي در اسپانيا) از حل و فصل مسالمتآميز يك مساله سياسي ناتوان است. كاتالونيا در اسپانياي دموكراتيك، سالهاست كه حكم استخوان لاي زخم را دارد. اينكه چرا مساله استقلال اسكاتلند در بريتانيا به سرنوشت مساله استقلال كاتالونيا در اسپانيا گرفتار نشده، دليلش اين نيست كه اكثريت اسكاتلنديها در همهپرسي سال 2014 به جدايي از بريتانيا راي منفي دادند؛ دليلش اين است كه دموكراسي در اسپانيا فاقد برد و عمق دموكراسي در بريتانياست. تا اوايل دهه 1970 ميلادي بسياري از جامعهشناسان سياسي معتقد بودند، فرهنگ كاتوليك در قياس با فرهنگ پروتستان چندان مساعد ظهور دموكراسي نيست. ولي پس از اينكه پرتغال، اسپانيا و لهستان در جنوب و شرق اروپا و برزيل، آرژانتين و شيلي در امريكاي جنوبي گذار به دموكراسي را تجربه كردند اين ايده بين نظريهپردازان گذار مطرح شد كه كشورهاي كاتوليك هم ميتوانند دموكراتيك شوند. اما نگاهي به تفاوت فضاي سياسي در شمال اروپا و امريكاي شمالي با جنوب و شرق اروپا و امريكاي جنوبي نشان ميدهد كه همان موانع فرهنگياي كه موجب تاخير در گذار به دموكراسي در كشورهاي برخوردار از فرهنگ كاتوليك شده بود، مانع تعميق دموكراسي در اين كشورها نيز بوده است. هم از اين رو دونالد توسك، رييس شوراي اروپا در سال 2017 از نخستوزير اسپانيا خواست كه مساله كاتالونيا را بدون استفاده از زور حل كند. نخستوزير اسپانيا در «انتخابات» سال 2018 با «راي مردم» تغيير كرده ولي هنوز نهادهاي دموكراتيك اروپا بايد از نخستوزير جديد اسپانيا بخواهند كه «مساله سياسي كاتالونيا» را «بدون استفاده از زور» حل كند. صدور احكام حبس بلندمدت براي رهبران سياسي كاتالونيا (مجموعا بيش از 100سال) و سركوب مردم بارسلون در خيابانها، آشكارا نشان ميدهد كه دموكراسي 40 ساله اسپانيا هنوز با «فرهنگ سياسي دموكراتيك» فاصله دارد و در مواجهه با يك منازعه سياسي مهم فاقد «مكانيسم حل منازعه» است.