• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4492 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۸ مهر

همي خواند آن كس كه دارد خرد - 12

ستارگان

عليرضا قراباغي

 

 

هنوز هم اگر در شبي كه مهتابي و ابري نباشد، دور از دود و روشنايي شهر به آسمان بنگريم از اين همه عظمت لذت مي‌بريم. مهم نيست كه مي‌دانيم منظومه شمسي در كهكشان راه شيري است كه خورشيد يكي از 400 ميليارد ستاره آن است و 2000 ميليارد كهكشان ديگر هم وجود دارند. مهم نيست كه مي‌دانيم كهكشان ما ۱۴ ميليارد سال سن دارد و انسان خردمند ۲۵۰ هزار سال پيش وجود نداشت. مهم اين است كه اين سقف پر ستاره را بالاي سر «خود» حس مي‌كنيم. نياكان ما چند هزار سال به آسمان خيره شده‌اند؛ حركت ستارگان را دنبال كرده‌اند؛ مجموعه‌هاي پيوسته را يافته‌اند؛ و براي آنها داستان‌ها بافته‌اند. طبيعي بوده كه در برابر اين همه عظمت در شگفتي بمانند و سرنوشت خود را در دست آسمان بدانند.

گردش زمين، ماه و منظومه شمسي اثر بزرگي بر زندگي بشر دارد كه شكل‌گيري شب و روز؛ پيدايش فصل‌ها؛ و جذر و مد گوشه‌اي از آن است. خورشيد مانند مادري وفادار هنوز با نور خود به كودك چهار و نيم ميليارد ساله‌اش شير مي‌دهد تا انسان‌ها پرورش يابند. ولي فراتر از اين اثر طبيعي، انديشمندان به سعد و نحس ستارگان باور ندارند و تعبيرهاي اخترشناسانه را يا از جنبه علمي- و البته در چارچوب هيات بطلميوسي كه تا ۵۰۰ سال پيش زمين را مركز جهان مي‌دانست- يا براي زيبايي‌هاي شاعرانه به ‌كار برده‌اند. فردوسي در همان آغاز شاهنامه مي‌گويد:

ابر ده و دو، هفت شد كدخداي؛

گرفتند هر يك، سزاوار، جاي.

باور آن بود كه ماه و خورشيد هر يك نيمي از 12 برج در منطقه‌البروج را در اختيار داشته‌اند. سپس هر يك، برجي را به 5 سياره ديگر(كيوان يا زحل، هرمزد يا زاوُش يا برجيس يا مشتري، بهرام يا مريخ، ناهيد يا زهره، تير يا عطارد) دادند. پس هر يك از آنها داراي دو خانه شدند و براي ماه تنها يك خانه (خرچنگ يا سرطان) و براي خورشيد هم تنها يك خانه (شير يا اسد) در كنار خانه ماه باقي ماند. هر يك از اين 7 كوكب به گفته فردوسي كدخداي خانه خود شد. وقتي غلام زال به كنيزكان رودابه مي‌گويد «كه با ماه، خوب است رخشنده مهر» به اين دو خانه كنار هم ماه و خورشيد هم نظر دارد. آنگاه كه فردوسي مي‌سرايد:

چو خورشيد برزد ز خرچنگ چنگ،

بدريد پيراهن مشك رنگ

فرا رسيدن روز را با لحني اروتيك و با اشاره به همجواري خانه‌هاي شاه و بانوي آسمان بيان مي‌كند. گاه نيز خورشيد، شب را در خانه خودش به صبح رسانده است:

چو خورشيد برزد سر از برج شير،

سپهر اندر آورد شب را به ‌زير

همچنين اين 7 سياره در 7 فلك قرار دارند كه فردوسي در سوگند دادن كيخسرو، همه آنها را به ترتيب دوري و نزديكي به زمين چنين بيان مي‌كند:

به كيوان و زاوُش و بهرام و هور،

به ناهيد و تير و مه و فرّ و زور

و در اين ترتيب، خورشيد پس از ماه و تير و ناهيد در آسمان چهارم قرار مي‌گيرد. براي همين پرستندگان رودابه به او مي‌گويند:

تو را، با چنين روي و بالاي و موي،

ز چرخ چهارم، خور‌ايد به شوي.

فردوسي زماني كه مي‌خواهد از پيدايش يا كدخدايي كيومرث بگويد، مي‌نويسد:

چو آمد به برج حمل آفتاب؛

جهان گشت با فرّ و آيين و آب،

بتابيد از آن سان ز برج بره،

كه گيتي جوان گشت از او يكسره

و آنگاه كه فرا رسيدن ارديبهشت را در نظر دارد، مي‌نويسد:«چو خورشيد زد پنجه بر پشت گاو» زيرا ماه دوم سال، گاو يا ثور است. يا از سهراب چنين تعريف مي‌كند:

به بالا، ز سرو سهي برتر است،

چو خورشيد تابان به دو پيكر است

زيرا اوج شمس در جوزا يا دوپيكر است. زماني كه كوه آشيانه سيمرغ را به تصوير مي‌كشد، مي‌گويد:

نشيمي از او بركشيده بلند؛

كه نآيد ز كيوان، بر او بر، گزند.

كه هم به نحس اكبر بودن و هم به بلنداي كيوان در آسمان هفتم اشاره دارد. زال نيز از شب‌زنده‌داري‌هاي خود به رودابه چنين مي‌نالد:

چه مايه شبان، ديده اندر سماك،

خروشان بُدم، پيشِ يزدانِ پاك.

زيرا آن زمان فروردين است و سماك اعزل در بهار از سر شب تا سپيده صبح آشكارا نمايان است. ولي گذشته از اين زبردستي‌هاي لطيف شاعرانه، فردوسي بزرگ، وفادار به آنچه در دست دارد، از پيش‌بيني‌هاي ستاره‌شناسان و نيك اختري و تيره‌بختي مي‌نويسد. براي نمونه فريدون اختر فرزندان خود را چنين مي‌بيند كه ستاره سلم نحس اكبر و ستاره تور نحس اصغر و طالع هر دو در اوج است ولي ستاره ايرج ماه و طالع آن هم در خانه ماه است. پس نتيجه مي‌گيرد كه جنگ در پيش خواهد بود. همچنين اخترشناسان به منوچهر مي‌گويند كه پيوند زال و رودابه فرخنده است. ولي خردمند طوس در هر دو مورد هوشمندي ظريفي به كار برده كه از چشم پژوهشگران پنهان مانده است: فريدون با آزمودن پسران، ويژگي اخلاقي آنها را شناخته است و نام آنان را تعيين كرده است. منوچهر نيز با خواندن نامه سام با گفتن «بسازم؛ برآرم همه كام تو»، نظر موافق خود را به زال اعلام كرده است. يعني فريدون و منوچهر، پيش از طالع‌بيني‌ها تصميم خود را بر پايه خرد گرفته‌اند و اخترشناسي پس از تصميم، تنها براي اقناع ديگران بوده است. فردوسي نيز به گروه خردگراياني چون ناصرخسرو تعلق داشته است كه مي‌گفت، چرخ گردون دانش ندارد پس در كارها اثر نمي‌گذارد و سرزنش كردن آن شايسته نيست:

بري دان ز افعال، چرخ برين را

نشايد نكوهش، «ز دانش بري» را.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون