• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4506 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۹ آبان

پيشرفت يعني همين

سيدعلي ميرفتاح

تحقير و تخفيف زن، گاهي به شوخي، گاهي هم به جد، وارد ادبيات و فرهنگ فارسي شده است نمي‌شود و نبايد كتمانش كرد. اين قضيه مسبوق به سابقه است، هرچقدر هم جلوتر آمده‌ايم ضدزن‌تر شده‌ايم. در اغلب داستان‌هاي قديمي زن و مرد فرقي با هم ندارند. در خفا و ملاء هركاري كه مرد كرده، زن هم مجاز بوده و كرده. احتمالا از سرريز زندگي كشاورزي برابري زن و مرد به داستان‌هاي پهلواني و شبه‌‌اسطوره‌اي راه يافته است. نمونه اگر بخواهم بياورم داراب‌نامه را بايد مثال بزنم. چه داراب‌نامه شيخ طرسوسي و چه داراب‌نامه بيغمي. در اصل و اساس قصه زنان، دوشادوش مردان مي‌جنگند، حكم مي‌رانند، راي مي‌زنند، در وقايع و ماجراها تاثير مي‌گذارند و حضوري پررنگ دارند. در قصه سمك عيار هم به تعداد قابل ملاحظه‌اي كاراكتر زن برمي‌خوريم كه واجد خصلت‌هاي پهلواني‌اند، با لباس رزم به ميدان مي‌روند، با مردان هماوردي مي‌كنند، غالبا هم برنده از آوردگاه بيرون مي‌آيند. در شاهنامه، لااقل در اصل شاهنامه به رگه‌هاي زن‌ستيزي برنمي‌خوريم. زن بد و بدكردار داريم اما مرد بد و بدكردار هم داريم. مع‌الوصف اين قصه‌ها هيچكدام از كامنت راويان و نساخان مصون نمانده‌اند. قصه‌ها را راويان و نويسنده‌هاي مختلف در ازمنه و امكنه متفاوت براي مردم بازگفته‌اند و بنا به ذوق و ضرورت جملات زن‌ستيزانه به متن اصلي ضميمه كرده‌اند. بعضي از آنها خوش نشسته‌اند، بعضي هم لايتچسبك‌اند حتي پس از قرن‌ها توي ذوق مي‌زنند؛ گويي راوي از زنان دور و برش حرص داشته، چون زورش به ايشان نرسيده محض تلافي ناسزا به سودابه، يا به بوراندخت يا به شيرين حواله كرده. همين‌جا بايد به نگارنده و خواننده تذكر دهم كه گرفتار ساده‌انگاري نشوند و با تحليل‌هاي آبكي تكليف زن‌ستيزي را معلوم نكنند. رفيقم تعريف مي‌كرد كه معلم‌شان داستان‌هايي ساختگي از رابطه فردوسي و زنش بازمي‌گفته و «زن و اژدها هر دو در خاك به» را به دعواي زن و شوهري حكيم نسبت مي‌داده. محض خنده زن فردوسي در اين داستان‌هاي خيالي و مبتذل شويش را «ابولي» مخفف «ابوالقاسم» صدا مي‌زده. از اين داستان‌هاي مبتذل براي سعدي هم ساخته‌اند و از فرط تكرار «زن سعدي» را به ضرب‌المثل تبديل كرده‌اند. تا همين اواخر به زني كه زياد بازار مي‌رفت و براي شويش غذا نمي‌پخت مي‌گفتند زن سعدي. به مولوي هم دروغ‌هايي بسته‌‌اند و از قولش بيت جعل كرده‌اند كه «جمع نسوان از شهين و از مهين/ لعنت‌الله عليهم اجمعين». من اگرچه با شما موافقم كه بايد تمام اين جعليات زن‌ستيزانه را به دور ريخت و فرهنگ و ادبيات فارسي را از آنها پالود، اما معتقدم نبايد بي‌تامل از كنارشان بگذريم. اين حرف‌ها و اين نگاه‌ها ‌از زيرزمين نجوشيده‌اند، يا از سر كينه‌توزي مردانه و عجب سكسيستي بر زبان و قلم پيشينيان راه نيافته‌اند. خوب است كه به كمك استادان جامعه‌شناس و روان‌شناس و مردم‌شناس در چنين منزلگاه‌هايي بايستيم و ريشه‌هاي زن‌ستيزي را بكاويم. ضمن اينكه دچار ناهماهنگي تاريخي هم نبايد بشويم و با باورها و ارزش‌هاي مدرن نبايد به سراغ گذشته برويم... اما چرا يك‌باره به ياد زن‌ستيزي قدما و بعضي معاصران افتادم، دليلش بحث چندهمسري بود كه يك‌باره به صدر اخبار راه يافت و دو، سه روزي تبديل به مساله شد. البته بزرگان قوم دفع مقدر كردند و خيلي زود واكنش مناسب نشان دادند و مساله را - كه واقعا هم در جامعه امروز ما مساله نيست - از دستور كار رسانه ملي خارج كردند. جامعه امروز ما اما الحق والانصاف ترقي قابل ملاحظه‌اي كرده و آگاهانه بسياري از رسوم گذشته را – كه با زندگي و فكر امروز نامتناسب است - كنار گذاشته. منظورم اين نيست كه ديگر كسي حرف تلخ به زنان نمي‌زند يا زنان ايراني با محدوديت‌هاي بي‌وجه روبرو نيستند. نه. در اين زمينه اتفاقا بعضي نخبه‌ها از متن جامعه عقب افتاده‌اند و نتوانسته‌اند خود را با ضرورت‌ها و اقتضائات روزگار جديد وفق دهند؛ به عبارت بهتر بسياري از نخبه‌ها هنوز نتوانسته‌اند از حصر كتاب‌هاي قديمي، بهتر بگويم از ديوار باورهايي كه دوره‌شان سپري شده و گردش روزگار سالبه به انتفاي موضوع‌شان كرده، عبور كنند و زمان خود را آنچنان‌كه بايد و شايد بشناسند. برعكس اما جامعه، يعني همين مردم كوچه و بازار در اين زمينه پيشرفت حيرت‌انگيزي كرده‌اند و به مدارج بالايي دست يافته‌اند. در همين قضيه چندهمسري، اگر ري‌اكشن مردم را – همين مردمي را كه در تاكسي و دانشگاه و اداره و كارخانه و نانوايي مي‌بينيم، ملاحظه كرده باشيد عرض مرا تصديق مي‌كنيد كه عموما فهم درستي از «امروز» دارند و مي‌دانند كه ديگر دوران چندهمسري گذشته است و ديگر موقعيت و منزلت زنان چنين اجازه‌اي به مردان نمي‌دهد. جالب اينجاست كه اغلب مخالفان امروزي چندهمسري، پدران و پدربزرگان‌شان را بابت چندهمسري تخطئه نمي‌كنند و در داوري و ارزش‌گذاري گرفتار آناكرونيسم نمي‌شوند. گذشته اقتضائاتي داشت، امروز هم اقتضائاتي دارد. اين رشد و ترقي جامعه امروز ايران فراتر از برخورد با مساله چندهمسري است. امروز عموم مردان جامعه ايران برخورد بهتري با زنان دارند، چه زن و دختر و خواهر و مادر خودشان چه زنان غريبه. حتي مي‌توانم بگويم كه مودب‌تر و درست‌تر با زنان برخورد مي‌كنند. منظورم از ادب، ادب تصنعي و متكلفانه و آزار‌دهنده نيست. همين كه در ورزشگاه، با حضور زنان، تماشاگران رفتار بهتر و معقول‌تري از خود نشان مي‌دهند يعني كه جامعه جلوتر از جايي است كه مقامات تصور مي‌كنند. منكر نيستم كه در همين جامعه، مريض و نادان هم به چشم مي‌آيند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون