گروه ديپلماسي| ايران براي حضور در سومين نشست مذاكرات صلح سوريه در ژنو سوييس دعوت شده است و اين معنايي ندارد جز آنكه سرانجام سازمان ملل متحد و قدرتهاي جهاني به اين نتيجه رسيدهاند كه براي حل و فصل بحران سوريه نياز است تا با ايران وارد گفتوگو شوند و قدرت و تاثير منطقهاي جمهوري اسلامي ايران را بپذيرند. اكنون بحران سوريه و جنگ داخلي اين كشور وارد پنجمين سال خود شده است و روز به روز نيز اين بحران، پيچيدهتر از پيش ميشود. جنگي فرسايشي كه شورشيان آن از سوي كشورهايي در منطقه حمايت مستقيم ميشوند و اكنون تروريستها دامنه عمل خويش را از سوريه تسري دادهاند و عراق، افغانستان، اردن، لبنان و شمال آفريقا جولانگاه عملياتهاي تروريستي آنها شده است. از زمان وقوع اين بحران و ظهور شورشيان و حضور تروريستها در سوريه، سازمان ملل متحد دو نشست را براي حل اين بحران برگزار كرد. نخستين نشست مذاكرات صلح سوريه در شهريور ۱۳۹۱ در حالي برگزار شد كه با وجود حضور گروههاي تروريستي در آن، جمهوري اسلامي ايران به آن دعوت نشد و نتيجه آن نيز چيزي جز تاكيد بر رفتن بشار اسد به همراه نداشت. با اين حال، با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و در بحبوحه برگزاري دومين نشست مذاكرات صلح سوريه در ژنو، اخضر ابراهيمي، نماينده وقت دبيركل سازمان ملل در امور سوريه حضور ايران را در آن اجلاس ضروري دانست و در همين راستا نيز ايران به آن اجلاس دعوت شد. البته دعوتي كه بقاي چنداني نداشت و با مخالفت ارتش آزاد سوريه و كشورهايي همانند عربستان همراه شد. اين مخالفتها در نهايت به گذاشتن پيششرطي مبني بر قبول اعلاميه ژنو۱ براي حضور ايران در اين اجلاس منتهي شد اما ايران قاطعانه پذيرش پيششرط را رد كرد و در اين اجلاس شركت نكرد. از زمان برگزاري دو نشست مذاكرات صلح سوريه تا به امروز تحولات بسياري صورت گرفته است. از استعفاي كوفي عنان و اخضر ابراهيمي، دو نماينده پيشين دبيركل سازمان ملل در امور سوريه تا روي كار آمدن دولت حسن روحاني در ايران. اما شايد مهمترين تحول را بايد در گسترش دامنه تحركات گروههاي تروريستي و از جمله گروه تكفيري تروريستي داعش دانست كه سال گذشته به عراق حمله كرد و ايران بيش از هر زمان ديگري نقش ثباتآفرين خود را در منطقه و تلاش در ريشهكني تروريسم نشان داد. فوت ملك عبدالله پادشاه پيشين عربستان و حمله اين كشور به يمن كه با دستاوردي نيز همراه نشد و ميتوان آن را شكست ناميد، موقعيت بزرگترين مخالف حضور ايران در اجلاس ژنو ۱ و ۲ را بيش از هر زمان ديگري تضعيف كرده است. با اين حال، محمد ايراني، سفير اسبق جمهوري اسلامي ايران اردن و لبنان معتقد است كه دعوت ايران بيش از هر چيز حاصل تغيير اوضاع در منطقه است. اين كارشناس مسائل منطقهاي موفقيت جمهوري اسلامي ايران در مذاكرات هستهاي و نوع عملكرد كشورمان در منطقه در طول سالهاي اخير را عامل اين تغيير اوضاع ميداند. وي تاكيد دارد كه سياست دولت يازدهم در اعتمادسازي و تعامل سازنده با كشورهاي دنيا توانسته است دنيا را به نقش سازنده ايران معترف سازد. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با محمد ايراني در ادامه ميآيد:
سازمان ملل متحد، جمهوري اسلامي ايران را براي حضور در مذاكرات صلح سوريه معروف به ژنو۳ دعوت كرده است. دليل اين دعوت را برخلاف دو دوره قبلي كه كشورمان دعوت نشد، چه ميدانيد؟
ابتدا لازم است كه به نكتهاي اشاره كنم و آن پيشينه دعوت از جمهوري اسلامي براي حضور در اجلاس صلح سوريه است كه سازمان ملل متحد، كشورمان را براي حضور در اجلاس ژنو۲ دعوت كرده بود ولي به واسطه فشارهايي كه به سازمان ملل وارد شد و تلاش برخي كشورها از جمله عربستان، سرانجام اين دعوت پس گرفته شد. بهانه پس گرفتن اين دعوت نيز دلايل بسيار واهي بود و آن، اينكه ايران مصوبات اجلاس ژنو۱ را نپذيرفته است. اكنون نيز بايد بگويم كه صرف دعوت شفاهي دليل متقني بر دعوت رسمي نيست ولي معتقد هستم كه شرايط نسبت به زمانهاي برگزاري دو اجلاس ژنو، تفاوتهاي بسياري كرده است.
اين تفاوت شرايط و تغيير اوضاع را مشخصتر تشريح ميكنيد.
بايد تاكيد كنم كه صرف دعوت شفاهي كافي نيست و بايد منتظر ماند كه آقاي استفان ديميستورا كه نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل در امور سوريه هستند، به ايران بيايد و دعوتنامه رسمي را ارايه كند. ولي اين دعوت در چه شرايطي صورت گرفت. اكنون شرايط منطقهاي تغيير كرده و در بخشهاي زيادي از پروندههاي منطقهاي، نفوذ و تاثيرپذيري جمهوري اسلامي ايران مورد پذيرش كساني قرار گرفته است كه روزي جمهوري اسلامي ايران را متهم ميكردند. از سوي ديگر، پيشرفت در مذاكرات هستهاي كشورمان با گروه 1+5 هم مساله بسيار مهمي است كه به بهبود چهره و افزايش قدرت تاثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران در منطقه اثر چنداني گذاشته است. در برهه كنوني، ايران به عنوان كشور و طرفي بسيار تعيينكننده و جدي محسوب ميشود كه در سالهاي اخير تلاشهاي بسياري را براي ايجاد ثبات و بازگشت صلح و امنيت داشته است. قبلا بيان ميشد كه ايران خود عامل بيثباتي است و طرف دعوا بود ولي ديگر اين پيشفرض تا حدود بسيار زيادي اصلاح شده و بسياري به توانايي تاثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران در منطقه براي پيشبرد پروژه ثبات و صلح معترف هستند. در حوزههاي نيز همين را ميتوانيد مشاهده كنيد. در لبنان، سوريه، يمن و عراق؛ اين ايران بوده است كه از ثبات و صلح و راي مردم دفاع كرده و به ويژه در عراق كه نقش چنداني براي مبارزه با تروريسم و داعش داشته است.
عملكرد دولت يازدهم در تغيير شرايط منطقهاي به نفع ايران و ترميم چهره جمهوري اسلامي ايران به چه ميزان موثر بوده است؟
از ابتداي شروع به كار دولت آقاي روحاني، عنواني كه در عرصه سياست خارجي از سوي دولت يازدهم انتخاب شد، عنوان بسيار روشني به نام تنشزدايي و تعامل سازنده با دنيا و به ويژه بهبود و گسترش روابط با همسايگان و كشورهاي منطقه است. متاسفانه عملكرد هشت سال گذشته در عرصه سياست خارجي موجب ايجاد يك بسيج جهاني عليه كشور ما شد. آقاي روحاني با پيشبرد پروژه اعتمادسازي منطقهاي و بازگشت تعامل با كشورهاي منطقه و توسعه روابط با كشورهاي ديگر تلاش كردند نقش ثباتآفرين ايران به جهانيان را نشان دهند كه در عرصه عمل نيز اين را مثلا در دو حوزه هستهاي و مساله عراق مشاهده ميكنيد.
در هفته گذشته شاهد برگزاري دو نشست سهجانبه بوديم كه در هر دو نشست، سوريه يكي از اعضاي شركتكننده بود. اين نشستها را چطور ارزيابي ميكنيد؟
محور دو نشست كه از آن ياد كرديد، بر محوريت ارسال كمكهاي انساندوستانه به مردم و مبارزه با افراطيگري و تروريسم شد و چون اين مساله مبناي انساني دارد، تاثير مثبتي را هم در موضعگيري كشورهاي ديگر نسبت به ايران ميتواند داشته باشد.
به نظر شما اگر جمهوري اسلامي ايران در اين نشست حضور يابد، چقدر ميتوان اميد حل بحران سوريه را داشت؟
ما نبايد انتظار آنچناني و فوقالعادهاي از اجلاس ژنو۳ داشته باشيم و بايد در حد اين اجلاس و اهدافش دل بست. در همين اندازه كه طرفهاي بينالمللي قانع شدهاند كه ايران كشوري مهم در منطقه و تعيينكننده در تحولات منطقهاي و به خصوص سوريه است، ميتواند يك گام مهم و تعيينكننده در راستاي حل بحران يمن برشمرد ولي بايد توجه داشت كه مساله سوريه، مسالهاي پيچيده است. تحولات سوريه چند بعدي است. بعد اول، درگيري ميان طرفين داخلي سوري است. بعد دوم، بعد حضور گروههاي تروريستي است كه عمدتا نيز غير سوري هستند. بعد سوم، دخالتهاي سياسي برخي كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي در امور اين كشور است. وقتي اين سه بعد در كنار هم قرار گيرند، متوجه ميشويم كه راهحل به سادگي به دست نميآيد اما ميتوان اين انتظار را داشت نشستهايي اينچنيني روند را به سمت مذاكرات گروههاي سوري پيش ببرد.
عملكرد استفان ديميستورا به عنوان نماينده دبيركل سازمان ملل در امور سوريه چگونه بوده است؟
او سومين نماينده دبيركل سازمان ملل متحد در امور سوريه است و پيش از او، كوفي عنان و اخضر ابراهيمي اين مسووليت را برعهده داشتند. شايد هيچ كس به اندازه ابراهيمي توانايي و آشنايي لازم را با حل بحران سوريه نداشت ولي به دلايل متعدد وي نتوانست موفق باشد. آنچه هم از سوي ديميستورا بوده و ديده شده، فعلا در عرصه نظر و حرف بوده و از نظر عملياتي تاكنون چيزي از وي ديده نشده است. شايد اجلاس ژنو۳ نشاندهنده تواناييهاي او باشد.
موضع او نسبت به نقش ايران درباره يمن چطور بوده است؟
تفاوت چنداني ميان نظر او و دو نفر قبلي وجود ندارد. او نيز به نقش سازنده و مشاركتجويانه در مساله سوريه اعتقاد دارد و شايد اين دعوت نيز در همين راستا باشد.
و در آخر احتمال دارد كه مانند دوره قبل، فشارهايي بر سازمان ملل متحد وارد شود كه مانع از دعوت نهايي كشورمان براي اجلاس ژنو۳ شود؟
همانطور كه گفتم اوضاع تغيير كرده و مخالفان سابق نيز قدرت سابق را ندارند. عملكرد ثبات آفرين و امنيتزاي ايران نيز اكنون براي همگان به اثبات رسيده است و با اين حال، صرف دعوت كافي نيست و بايد منتظر ماند.