• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4512 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۶ آبان

تا تواني دلي به دست آور

عكس‌العمل مردم در برابر برف و بنزين شبيه هم نبود. بعضي‌ها از ديدن اولين برف سال سرحال آمدند، شعر سرودند، برف‌بازي كردند، آدم‌برفي ساختند و سلفي گرفتند، بعضي هم كه يك‌لا قبا بودند از ترس اينكه مبادا زمستان پوست‌شان را بكند و زندگي را زهرمارشان كند، به كنجي خزيدند و زانوي غم بغل گرفتند. عكس‌العمل‌هاي بنزيني هم شبيه هم نبود. ملت، بعضي‌ جاها، حقيقي و مجازي، ناسزا گفتند و از بزرگان گله كردند و سرگرم شوخي‌هاي تلخ و اخبار راست و دروغ شدند، بعضي جاها هم خودجوش يا غير خودجوش به سيم آخر زدند و به خيابان آمدند و داد و بيداد راه انداختند. به مردمي كه برف و بنزين اوقات‌شان را تلخ كرده و تا حدودي زندگي‌شان را به هم ريخته نمي‌توان چيزي گفت. نبايد هم چيزي گفت. عقل و انصاف حكم مي‌كند از بزرگان بخواهيم صداي معترضان را بشنوند و تا آنجا كه ممكن است با آنها مدارا كنند و از هر راهي كه بلدند دل‌شان را به دست بياورند. تا تواني دلي به دست آور/ دل شكستن هنر نيست. اصلا يكي از كارهاي حكومت همين است كه مردم را از خود نرنجاند و نسبت به راي و نظر آنها بي‌اعتنا نباشد. لااقل وانمود كند كه حواسش به مردم، خصوصا حواسش به مردم فرودست هست و نمي‌گذارد فشار زندگي استخوان‌هاي مستضعفان را خرد كند. در مراسم عزاداري امام‌حسين نه فقط گريه مستحب است بلكه تباكي هم گفته‌اند كه ثواب دارد. اگر اشكت درنمي‌آيد لااقل اداي اشك ريختن دربيار تا از قافله عقب نماني. در حكمراني هم همه مي‌دانند كه نمي‌شود مدام دست به خواب قالي مردم كشيد و هميشه به ميل آنها رفتار كرد. هميشه؟ ميل مردم؟ بگذريم. در هر تصميمي عده‌اي شاد مي‌شوند و عده‌اي غمگين. هر كاري كه دولت بكند گروهي برايش دست مي‌زنند و گروهي هم بد و بيراهش مي‌گويند. گيرم كه روز به روز از تعداد مشوقان كم شود و بر منتقدان و معترضان افزوده شود... در هرچه ضعيف باشيم در تبديل موافق به منتقد و در تبديل منتقد به معترض بي‌نظيريم و يد طولايي داريم. از بحثم دور نيفتم. مي‌گفتم كه هر آدم عاقلي مي‌پذيرد كه دولت‌ها براي خودشان برنامه و اصول و قواعدي دارند كه نبايد از آنها تخطي كنند. ضرورت‌ها ايجاب مي‌كنند كه دولتمردان تصميمات مهم و سخت بگيرند، پاي تصميم‌شان هم به هر قيمتي بايستند. خيلي هم خوب. اما آيا نمي‌شود ساز و كاري انديشيد كه هزينه تصميم‌ها چنين افسارگسيخته بالا نرود و دولت –بلكه حكومت- بين خود و مردم شكاف بيش از اندازه نيندازد؟ بر فرض كه دوره رياضت اقتصادي فرارسيده و دولت ديگر با پول نفت نمي‌تواند جبران مافات كند، آيا با زبان هم نمي‌تواند؟ وقتي راه دور است و پول كم و كار سخت، آيا زبان خوش هم قحط آمده؟ منظورم از زبان خوش همين قربان‌صدقه‌هاي مرسوم و از مد افتاده و ملال‌آور نيست. امروز رسانه‌ها پيشرفت كرده‌اند و به مصاديقي از زبان خوش رسيده‌اند كه با آن عالمي را سر كار مي‌گذارند. همه دنيا دارند از اين زبان خوش مدرن و موثر استفاده مي‌كنند جز ما كه كماكان چسبيده‌ايم به شيوه‌هاي قديمي و از دور خارج شده. اينكه مي‌گوييم دولت بايد فكري به حال وضعيت رسانه‌اي‌اش بكند منظور اين نيست كه فعاليت‌هايش را فهرست كند و بيست و چهار ساعته به مردم حقنه كند. منظور اين هم نيست كه روزنامه‌ها و تلويزيون مدام از خدمات شايسته دولت تعريف و تمجيد كنند. نه، منظور اين است كه دولت با استفاده از ابزار مدرن و كارآمد دل مردم را به دست بياورد و هزينه تصميمات سخت و حياتي‌اش را نگذارد كه بالا برود. دولت مدام گله مي‌كند كه چرا رسانه ملي با او همراه نيست و چرا رسانه‌هاي ديگر در اين موقع حساس كنوني دل به دلش نمي‌دهند و برايش هورا نمي‌كشند. همين حرف‌ها حجت موجه ماست كه دولت در امر رسانه ضعيف است و شناخت درستي از اين دنياي پيچيده و زيركانه ندارد. وقتي خدا توييتر و تلگرام و اينستاگرام را جلوي دست‌تان گذاشته چرا بي‌جهت براي تلويزيون رسمي سر و دست مي‌شكنيد و از روسايش توقعي مي‌كنيد كه به ديوار بخورد؟ مگر ترامپ حرف‌هايش را در رسانه ملي امريكا مي‌زند؟ فرض بگيريد همين پريشب، محض نمونه عرض مي‌كنم، فرض كنيد همين پريشب ‌قبل از گراني بنزين رييس‌جمهور در اتومبيلش، در راه برگشت به منزل با گوشي موبايل از خودش به‌طور سلفي فيلم مي‌گرفت و بابت گراني بنزين از مردم عذر مي‌خواست و با لحني صميمي شرايط كشور را دو، سه دقيقه توضيح مي‌داد و از آنها مي‌خواست كه كمي بيش از قبل طاقت بياورند و او و كابينه‌اش را تنها نگذارند و... آيا باز هم فكر مي‌كنيد مردم اينچنين عصباني مي‌شدند و احساس غبن مي‌كردند؟ فقط هم بحث اين نيست كه رييس‌جمهور با مردم حرف بزند و با آنها ايجاد صميميت كند. چه بسا چنين رفتاري به كاراكتر ايشان نخورد. سلمنا. اما يادتان باشد كه مردم معترض همان‌ها هستند كه موقع پيروزي تيم واليبال و فوتبال شعار روحاني متشكريم سر مي‌دادند. قطعا تكليف مالايطاق است كه بگويم آنها را در اين شش سال با خود همراه نگه مي‌داشتيد. نمي‌شد اما عرضم اين است كه هرگز كسي اينچنين عليه خود قيام نكرده است كه دولت محترم و رييسش. شايد به من بگوييد الان چه وقت سرزنش دولت؟ دولت را از هر سو دارند مي‌زنند، روزنامه‌هاي همسو كه نبايد بزنندش. ما طي اين شش سال حامي بي‌جيره و مواجب دولت تدبير و اميد بوده‌ايم، مروت و برادري حكم مي‌كند اين روزها هم پشتش را خالي نكنيم.‌ اي به چشم؛ به‌خصوص حالا كه همه دست بالا كرده‌اند و از تصميم بنزين تنزه‌طلبي مي‌كنند خوب نيست كه ما هم پا پس بكشيم و رفيق‌مان را تنها بگذاريم. پا هم پس نمي‌كشيم. اصلا براي همين همراهي است كه اصرار مي‌كنيم هواي مردم را داشته باشيد. اگر عرض ما را نمي‌شنويد لااقل نصيحت امام را بشنويد و در جلب رضايت مردم، خصوصا مردم فرودست و زاغه‌نشين بكوشيد. پشت و پناه حكومت همين مردمي هستند كه بندگان خدا بابت بنزين به مضيقه مي‌افتند و اگر يارانه نرسد بخشي از زندگي‌شان معطل مي‌ماند. اينها همان‌هايي هستند كه در اهواز شعار سر دادند «ما كه هوا نداريم، هنوز هواتو داريم. پس هواي‌شان را داشته باشيد.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون