• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4514 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۸ آبان

نسبت مكان / قدرت در رمان مالويناي انزلي نوشته سعيد جوزاني

اين دبير گيج و گول و كوردل: تاريخ

جواد قاسمي

 

 

زمان تاريخي رمان «مالويناي انزلي» فروردين 1357 (خاطره ورود شخصيت رمان به شهر) است تا آخر مهر 1358(مهاجرت شخصيت رمان از شهر). اين بازه زماني، رخداد انقلاب 57 را در خود دارد. از اين منظر، بررسي اين رمان زير سايه مجموعه تحولات اين رخداد و تاثيرات آن بر مكان شهر، معنايي متفاوت مي‌يابد. رمان در شهر بندر پهلوي آغاز و يك سال بعد در بندر انزلي پايان مي‌پذيرد. اين تغيير نام شهر در واقع دو مفهوم مجزا را تداعي مي‌كند كه جداي از مكان‌مندي تاريخي، بدل به امر نمادين مي‌شود. از اين منظر، رمان با رويكرد نسبت قدرت/ مكان در چهار پاره بررسي مي‌شود:

 

الف- قدرت / مهاجرت / آوارگي

قدرت سياسي در جوامع داراي نظام حكمراني متمركز، عامل تعيين‌كننده چگونگي هدايت تغييرات سكونتگاه‌هاي انساني به شمار مي‌رود. از اين منظر رمان «مالويناي انزلي» را در يك خوانش مي‌توان رمان مهاجرت از سر جبر و متاثر از كنش‌هاي ساختارها و نهادها تحت ظهور بازيگران جديد سياسي و در نتيجه انتخاب جايي ديگر براي سكني گزيدن برشمرد. نصير، ارباب‌زاده‌اي زخم خورده از عمويش خانه و ديار را ترك مي‌كند و از تالش راهي بندر پهلوي مي‌شود تا در بلبشويي كه انتظارش را مي‌كشد، بساط انتقام و التيام اين زخم را فراهم كند.

در بررسي طرح رمان، دليل مهاجرت نصير در واقع، از مجموعه حوادث تو در تو با سرآغازِ اجراي طرح اصلاحات ارضي و اعمال قدرت سياسي ريشه‌يابي مي‌شود. نصير در اين شهر با پيرمرد و دختري به نام مالوينا از جامعه ارامنه بندر پهلوي آشنا شده و مسير زندگي‌اش تغيير مي‌يابد.

مصداق امر مهاجرت همين پيرمرد در صفحه 74 از زبان مالوينا اينگونه تشريح مي‌شود:«موقع جنگ جهاني وقتي هواپيماهاي يونكرس نازي، يروان را بمباران مي‌كنن و زن و بچه‌اش كشته مي‌شن.» و به اين ترتيب به ناچار تصميم به مهاجرت مي‌گيرد. خود مالوينا نيز در صفحه بعد ماجراي كوچ اجباري‌اش را بازگو مي‌كند:«پدرم روزنامه‌نويس بود، راجع به كشتار ارامنه توي 1915 تحقيقات زيادي كرد. براي كنفرانس دعوتش كردن استانبول و همون جا سر به نيستش كردن. با مامانم كوچ كرديم اومديم اينجا».

مالوينا كه متاثر از اراده قدرت سياسي مجبور به مهاجرت به ايران مي‌شود پس از حدود 3 دهه سكونت، اين‌ بار با بيان:«اين شهر ديگه جاي موندن نيست برام. مجبور به مهاجرت معكوس مي‌شود.

اين ‌بار عدم احساس امنيت نه از جانب قدرت مستقيم سياسي بلكه منبعث از تغيير مشرب‌هاي فكري حاصل مي‌شود. اين سلسله تغيير مكان سكونت در روايت مهاجرت زن عمو نيز مشاهده مي‌شود كه معتقد است، پيامد جنگ جهاني و به هم خوردن اوضاع بازار تهران و غارت انبار مغازه پدري همه ‌چيز از دست مي‌رود و در فرار از دست آنها به رشت كوچ مي‌كنند. در تمامي موارد مورد اشاره، مفهوم فضاي جغرافيايي به عنوان فرم و بستر نمي‌تواند، مفهومي جدا از ايدئولوژي يا سياست در نظر گرفته شود. مهاجرت و آوارگي-سويه هولناك مهاجرت- آوارگان لهستاني ياد شده در رمان و اشاره چندين باره به صندلي لهستاني و دلالت شي تاريخ‌مند به امر ورود مهاجران لهستاني جنگ جهاني از طريق كشتي به شهر بندر انزلي را نيز مي‌توان از همين منظر نگريست. نتيجه مهاجرت‌ها را وكيل آرشاك، تبديل شهر به چهارراه تاريخي تبادل فرهنگي و تكثر نظام ارزشي مي‌خواند. شهري كه روس‌ها، لهستاني‌ها، ارمني‌ها، كليمي‌ها، زرتشتي‌ها، آشوري‌ها و حتي يوناني‌ها و آلماني‌ها با صلح و صفا در آن زندگي كرده‌اند.

 

ب- قدرت و شيوه توليد

اگر در عصر فئوداليسم و پيش از آن فضاي روستا و جوامع عشايري، عرصه تجلي‌گاه قدرت سياسي بود از دوره انقلاب صنعتي به بعد شهرها تبديل به خاستگاه اصلي كنش‌ها، فعاليت‌ها و فرآيندهاي متاثر از ساختار سياسي- اقتصادي حاكم بر جوامع است. نمود بارز اين گفتار در رمان مالويناي انزلي در مباحث اصلاحات ارضي را از زبان عموي نصير مي‌توان نشان يافت. تصاحب زمين‌هاي زراعي مالكان توسط زارعان و جابه‌جايي نسبت مالكانه، رويكرد متفاوتي به مكان توليد در پي داشته است:«وقتي حكم شاه آمد و قرار شد، اراضي تقسيم شود [رعيت] يابو ورشان داشت. مي‌داني چقدر از تحت‌الارض اراضي دفينه پيدا كردند و فروختند به تهراني‌ها؟

واقعه درگيري شيلات، تقابل عريان و خشونت‌آميز اعمال قدرت سياسي بر شيوه توليد و چگونگي بهره‌برداري از مكان درياست:«خودشان مي‌رفتند مثل زالو خون دريا را مي‌بلعيدند به ما كه مي‌رسيد، مي‌شدند حافظان منابع طبيعي و حق‌مان سگ‌خور مي‌شد. تفنگ دارند. مامور دارند.»

توزيع نابرابر ابزارهاي توليد و سرمايه و خلق فضاي جديد كه به وسيله تغيير، جايگزيني و تصاحب مصدر قدرت به وسيله نيروهاي سياسي جديد به جهت تغيير نظم پيشين صورت مي‌گيرد؛ در چند ديالوگ «ايسي» و ديگر صيادان چنين بيان مي‌شود:«آيا دريا ملك طلق شيلات‌چيان و ماموران است؟ شيلات ما را آدم حساب نمي‌كند. انگار نه انگار ما هم سهمي از اين درياي خدا داريم.»

 

ج- قدرت و ترسيم مرز

اصولا شكل‌گيري جوامع متشكل انساني بر اساس سلسله مراتب مكاني- فضايي و بر اساس حريم‌ها، مرز‌ها و قلمروسازي‌هايي است كه هر چند بخش زيادي از آنها دستاورد قدرت سياسي حاكم است اما در پاره‌اي موارد، اين مرز، نه يك مرز مكاني و جغرافيايي بلكه مرزي اجتماعي- اقتصادي است كه دو فضاي روايي را از هم جدا مي‌كند.

مكان روايي از طريق به نمايش كشيدن ارزش‌هاي مكان همچنين تقابل ميان ارزش‌ها متجلي مي‌شود. بر مبناي همين تقابل و تجلي ارزش‌هاي مكاني، ويژگي جغرافيايي مهمي به منصه ظهور مي‌رسد. اين ويژگي «مرز» ناميده مي‌شود. اين مرز باعث ايجاد مكان‌هاي مباح و ممنوعه است؛ براي نمونه، قصر براي فقير مكاني ممنوع و خانه فقير براي فرد ثروتمند، مكاني مباح است. اين فرآيند در جاي جاي رمان مالويناي انزلي ديده مي‌شود. از نحوه ورود رعايا به عمارت بيست و چهار اتاقه اربابي بي‌تم تا چگونگي ورود عمو و زن عمو به ماهي‌فروشي و خانه نصير و حتي در ميزانسن شخصيت‌ها در لوكيشن اتاق برجسته مي‌شود به گونه‌اي كه عمو در طبقه فرادست بايد بر صندلي ننويي تكيه بزند و نصير با هيبت درهم شكسته روي تخت مچاله باشد. اين نما به زيبايي مفهوم مرز مورد بحث را به تصوير مي‌كشد. اين نحوه رويارويي را در ورود مالوينا به همين اماكن نيز مي‌توان مشاهده كرد. معكوس اين تقابل در ورود نصير به عنوان نماينده فرودستان جامعه به خانه آرشاك ثروتمند مشاهده مي‌شود. شيوه توصيف مكان زندگي آرشاك كه در واقع از زاويه ديد نصير نمايانده و بيان مي‌شود.

با توجه به آنكه اساسا رمان در شهر بندر انزلي با ويژگي ساحلي و مرزي بودن روايت مي‌شود، مفهوم مرز را در رمان «مالويناي انزلي» به اشكال مختلف ديگر نيز مي‌توان صورت‌بندي كرد. از واژگان رود و ديوار و حاشيه تا تصاوير پلاژها به موازات ساحل كه همه جور آدم خوشگذران و بي‌پول و خلافكار و معتاد در آن علافند تا باور و تعريف ذهني حد و حدود مرز در ديالوگ رشيد قرطاس در ابتداي رمان رو به نصير نمايان است:«تو جوجه دهاتي از تالش اومدي براي من گنده‌گويي مي‌كني؟»

توصيف مجاورت قبرستان ارامنه و آوارگان لهستاني و در ادامه رمان در ممانعت از ورود نصير به كليسا به دستور كشيش واراز آنچنان پررنگ است كه وقتي تابوت آرشاك به قبرستان ارامنه وارد مي‌شود، همين مواجهه با مفهوم مرز در پرسش نصير از مالوينا مشاهده مي‌شود:«ما رو راه مي‌دن؟» و پاسخ مي‌شنود:«آره قبرستون اشكالي نداره.» انگار مفهوم مرز در جوار مرگ و نيستي رنگ مي‌بازد...

در پايان رمان، شخصيت نصير پس از سلوكي دشوار با انتخاب‌هاي هولناك، مسير تغيير سكونتگاه را از روستايي ييلاقي در تالش به شهر ساحلي و در نهايت با كشتي به فراسوي مرزها پي مي‌گيرد. جهان وطني را در پيش مي‌گيرد تا كه شايد آرامش را در آرزوي وصال مالوينا كه يادآور پيام آسماني صلح و دوستي در تقابل با كثرت و تقابل است، بازيابد.

 

منبع:

تبيين نظري كاركردهاي قدرت سياسي در فضاي شهري، دكتر احسان لشگري‌تفرشي و دكتر محمدرضا رضايي و گلشن كاويان‌پور.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون