نگاهي به استيضاح ترامپ
آنچه امروزه در قالب استيضاح ميگذرد در واقع اوج تقابل بين بدنه حرفهاي دولت امريكا و تيم ترامپ است. در همان روزهاي اول شروع به كار ترامپ، حدود 1000 ديپلمات امريكايي نامهاي را در «كانال اعتراض» در داخل وزارت خارجه امريكا در انتقاد از سياست منع سفر اتباع برخي كشورهاي مسلمان امضا كردند و آن را به رسانهها درز دادند. اين تقابل بعدا به اشكال مختلف ادامه يافت و يكي از ضدحملههاي ترامپ كاهش 30درصدي بودجه وزارت خارجه بود. مشابه اين روند كم و بيش در ديگر دواير فدرال امريكا مانند وزارت دفاع، سيا، افبياي و... نيز در جريان بوده است. بر همين اساس طرفداران ترامپ استيضاح او را اقدامي با هدف سلب حق ترامپ به عنوان رييسجمهور در اعمال سياست خارجي موردنظر خود ميدانند. در مقابل و صرفنظر از اينكه آيا امريكا بايد از اوكراين در برابر روسيه دفاع كند يا خير، طرفداران استيضاح مدعياند كه ترامپ نه در قالب يك سياست مشخص ملي، صرفنظر از سمت و سوي آن، بلكه با هدف پيشبرد منافع صرفا شخصي و سياسي خود، برخي اهرمهاي دولتي مانند كمك امنيتي 391 ميليون دلاري و ملاقات با زلنسكي را مورد استفاده قرار داد و انجام برخي امور در ارتباط با اوكراين را مشروط به اعلام علني انجام دو تحقيق موردنظر ترامپ كرد و به اين ترتيب رابطه با يك متحد امنيتي ارزشمند در برابر روسيه را فداي منافع شخصي نمود. در مورد اينكه آيا ميتوان روند استيضاح در امريكا را نمونهاي از نقش بازي كردن «دولت عميق» deep state در برابر يك منتخب مردم دانست يا خير، به باور نگارنده به دو دليل نميتوان: نخست اينكه «دولت عميق» بهطور معمول اجازه تغيير سياست را به منتخبين نميدهد. حال آنكه در موضوع استيضاح تغيير سياست مدنظر نيست، بلكه ترامپ متهم به استفاده از امكانات دولتي براي پيشبرد منافع شخصي خود است. در جاهايي كه صرفا تغيير سياست مدنظر بوده، مانند برجام، ساختار اگرچه عمدتا مخالف بوده، اما تبعيت كرده است. دوم اينكه «دولت عميق» معمولا مركب از مقامات قدرتمندي مانند نظاميان ارشد، مقامات ارشد قضايي، باندهاي مافيايي و... است. در حالي كه در قضيه استيضاح نشانهاي كه حاكي از دخالت مقاماتي از اين دست باشد، وجود ندارد؛ بلكه علاوه بر حزب مخالف، تنها مقامات مياني و پايين حرفهاي درگير مقاومت و شهادت عليه ترامپ بودهاند.