• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4547 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۷ دي

تمسخر مليت روي صحنه

نيوشا طبيبي

نقد و وارسي رفتارهاي جمعي نه تنها بد نيست بلكه براي آنكه به راه صواب برويم و به چاله خطا نيفتيم از نان شب واجب‌تر است. بي‌ترديد بايد چشم‌هاي بيدار ناقدان ريز بين و موشكاف حركات و كنش‌ها و واكنش‌هاي جامعه را رصد و زشتي‌ها را نمايان و خوبي‌ها را ستايش كنند و پيش چشم عموم بياورند. اين ناقدان بايد به صفت انصاف و خيرخواهي و وطن‌دوستي آراسته باشند تا موضوعات را از سر عناد نبينند و نيكي‌ها را ناديده نگيرند و اگر نقدي و ايراد و اشكالي مطرح مي‌كنند با كلماتي سنجيده و دقيق بيان شود تا موجب رنجيدگي و نااميدي و نفرت و اختلاف و دودستگي نشود. بازار انتقاد از خودِ جمعي ايرانيان گرم گرم است. هر كس، در هر وضعي، بي‌توجه به نقش و مسووليت فردي‌اش، رفتارها و اخلاق را از منظر خود - و البته به سود خود - نقد مي‌كند. البته آن چيزي كه جريان دارد نقد نيست، گاهي فحاشي و تمسخر و نفرت از خود است. بلكه بد و وارونه جلوه دادن همه‌چيز است.

فضاي مجازي، تريبوني در اختيار همگان قرار داده و امكان اظهارنظر علني در عرصه عمومي را مهيا كرده. تا اينجاي كار ايرادي ندارد. هر كس مجاز است با رعايت مرزهاي ادب و اخلاق در صفحه خود درباره مطالب مختلف اظهارنظر كند. ايراد و اشكال از آنجا شروع مي‌شود كه نقد منصفانه و خيرخواهانه و ملايم تبديل به تمسخر و استهزا و نفرت از مليت و شرايط كشور مي‌شود كه نااميدي را ترويج مي‌كند. اين شيوه را بگذاريد كنار تبليغات رنگارنگ مهاجرت و خريدن ملك براي اقامت و پاسپورت و آن وقت ببينيد كه چگونه عده‌اي از اشاعه نااميدي و نفرت از مليت و شرايط گذراي كشور، پول مي‌سازند و آينده‌اي تاريك و نامعلوم و توام با سختي و تنگي را بهشت موعود و كشور مقصد را زمين امن و آسايش جلوه مي‌دهند. (آمار خريد ملك و ثبت شركت‌هاي ايراني در تركيه ظرف شش ماه اخير را ببينيد.)

همه ما مي‌دانيم و به تجربه روزانه در مي‌يابيم كه هيچ‌كس از وضعيت خود راضي نيست. پاسخ احوالپرسي معمولا ناله و شكوه و شكايت است. البته كه سختي و تنگي معيشت و تورم و گراني و هزار مشكل وجود دارد، اما تصور جمعي ما از ميزان و حجم وضعيت ناگواري كه به آن دچار هستيم، بسيار بيش از واقعيت است. يعني ميزان توهم بدبختي بيش از واقعيت آن است. صحبت‌هايي كه در اتوبوس و تاكسي و فضاي مجازي درمي‌گيرند را ببينيد و بشنويد. كامنت‌ها و پست‌ها را بخوانيد - حتما مي‌خوانيد و مي‌دانيد كه چه عرض مي‌كنم.

مدتي پيش به اجبار فيلمي از «استند آپ كمديني» معروف كه برنامه‌هايش را در سالن‌هاي بزرگ و عمومي برگزار مي‌كند، ديدم. هزاران نفر در سالن نشسته بودند و كمدين مذكور - كه به نظرم ابدا بويي از منطق طنز و شوخي به مشامش نرسيده و حتي از نعمت خدادادي دهان گرم و چهره و سخن گيرا هم محروم بود - يك ساعت متصلا، ايرانيان را به تمسخر گرفت. عجيب آنكه ملت حاضر در سالن به اينكه كسي اين‌طور سخيف و زشت و بي‌ادبانه مسخره‌شان كند، مي‌خنديدند. واقعا عده‌اي پول مي‌دهند و رنج و زحمت حضور در اين برنامه‌ها را متحمل مي‌شوند تا بنشينند و كسي اينچنين مسخره‌شان كند؟ انگار دل حضار خنك مي‌شد. جمله‌ها با «فقط يك ايراني چنين مي‌كند…» يا «ايراني‌ها وقتي چنين مي‌شوند، چنان مي‌كنند» شروع و تمام مي‌شدند و ملت مي‌خنديدند. آنها پول داده بودند كه حرف‌هايي چنين درباره خودشان و هموطنان‌شان و وطن‌شان بشنوند. كمدين مي‌تاخت و مسخره‌شان مي‌كرد و حضار مي‌خنديدند.

كاري به نقش معمولا غيرسازنده تلويزيون و راديو در اين ميان ندارم كه در اغلب امور ديگر به خير ايشان اميدي نيست. اصل قضيه خود ما مردم و شيوه برخورد ما با مليت و وطن و هم‌ميهنان ماست. تبعات اين وضع انتقاد سياه و استهزا در عرصه عمومي چه در جمع و چه در اينستاگرام و توييتر، اصلاح خرابي‌ها و كردارهاي ناصواب نيست. نتيجه‌اش نااميدي است. نتيجه‌اش نفرت و بيگانگي از سرزمين و هموطنان و مردمي است كه در كنار هم قرن‌هاست به صلح و صفا و مهرباني زندگي كرده‌اند. اين پرده ديگري از همان بازي جوك‌سازي‌هايي است كه در پي دشمني اقوام ايراني با يكديگر بود. اين‌بار هدف برانگيختن حس نفرت و انزجار از مليت و وطن است. جهنم جلوه دادن اينجا و بهشت نماياندن بقيه دنياست تا فرزندان‌مان به محض اينكه به سن رشد مي‌رسند به فكر «رفتن» باشند، ميانسال‌هاي ما افسوس بخورند كه چرا در جواني مهاجرت نكرده يا پاسپورت و تابعيت ديگري دست و پا نكرده‌اند، پيران ما توصيه كنند كه به جاي ماندن و ساختن و ياري وطن، سر خويش به سلامت ببريم و از اينجا برويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون