در فضيلت شفافيت
اما از نعمت سرمايه اجتماعي يا سرمايه اجتماعي توانمند بيبهره باشد، روي سعادت و شادكامي را به خود نخواهد ديد و اندك سرمايههاي اجتماعي موجود در جامعه هم كاركرد مفيد خود را از دست خواهند داد. به همين دليل سرمايه اجتماعي هم اولي است و هم مولد، يعني ميتواند سرمايههاي ديگر جامعه را به كار ببندد. نكته دوم اينكه ما جامعهشناسان، بارها و بارها در رسانهها طرح كردهايم كه متاسفانه طي 12- 10 سال اخير، سرمايه اجتماعي با فراز و فرودهاي مختلفي دچار فرسايش شده است، هم مطالعات دانشگاهي مويد اين نكته است و هم مطالعات دولت در قالب پيمايشهاي ملي. اين كاهش سرمايه اجتماعي به خصوص در دو سال اخير بيش از پيش قابل رويت است. با توجه به اين دو مقدمه، نكته اينجاست كه بهرغم افول شديد سرمايه اجتماعي طي دو سال اخير، اتفاق فوقالعادهاي در كشور ما رخ ميدهد و سرمايهاي نمادين بدل به سرمايهاي اجتماعي ميشود. رخدادي تاريخي كه بسان معجزه ميماند، شخصيت شايسته و برجسته سپهسالار ايران، شهيد سليماني به سرمايه اجتماعي تبديل ميشود و از سرمايهاي نمادين يا سرمايهاي فرهنگي، شوري در دل سرمايه اجتماعي ميدمد كه با خرج ميلياردها دلار هم محقق نميشد. نكته اينجاست كه سرمايه اجتماعي سه ضلع دارد: اعتماد، شفافيت و پويايي در شبكههاي جامعه. شهيد بزرگوار ما كه فراتر از مليت است، نعمتي را براي كشور فراهم كرد كه آن اعتماد از دست رفته را به دولت و بخشهاي حاكميت از نو زنده كرد، از طرفي ديگر پويايي شبكههاي شهري هم در واكنش به اين رخداد تاريخي بينظير بود. اين اتفاق گام اول بود و حالا ت دولت بسيار سنگينتر از پيش است. حالا تكليف تكتك ما اين است كه از اين سرمايه اجتماعي احيا شده حفاظت كنيم و شكر نعمت به جاي بياوريم كه در اين راه چارهاي جز توسل به آن سه ضلع كه اشاره كردم نداريم. متاسفانه رخدادهايي در كشور به وقوع پيوسته است و شماري از مسوولان ما بنا به ملاحظاتي كمتر از شفافيت صحبت ميكنند، وبالطبع كمتر اعتماد افكار عمومي را جلب ميكنند و به همين جهت از پويايي در شبكههاي اجتماعي غافل ماندهاند. وقتي اين پويايي در شهر كرمان رخ داد، ما بايد قابليتها و ظرفيتها و بسترسازيهاي شايسته آن را از پيش تدارك ميديديم؛ اما اين امر به هر دليلي محقق نشد و حالا بايد قصور خود را بپذيريم. در مورد بروز سانحه و علت سقوط هواپيماي اوكرايني كه منجر به مرگ دهها هموطن و انسان ديگر شده است نيز همين وضع صادق است، هر اتفاقي كه افتاده بايد با مردم شفاف باشيم، دلايل آن را با صداقت ارايه كنيم، مسووليت آن را بپذيريم. اين اتفاق بهتر از آن است كه شفاف نباشيم، دلايل را دقيق نگوييم، مردم را به مشاركت فرا نخوانيم، مسووليت را نپذيريم و... زيرا اگر چنين نكنيم، سرمايه اجتماعي خداينكرده دوباره افول خواهد يافت، اما اگر شفافيت و صداقت پيشه كنيم، پاسبان اين سرمايه اجتماعي خواهيم بود. در نبود شفافيت و اعتمادسازي است كه فضا براي ورود شارلاتانهاي رسانهاي باز ميشود و فرضيهسازي و جوسازيهاي رسانهاي به جنگي تمامعيار بدل ميشوند كه نتيجهاي جز گلآلود كردن آب ندارند؛ اين عدم شفافيت است كه به چنين جريانهايي دامن ميزند. ما جامعهشناسان نگرانيم كه دولت شكر نعمت را به جاي نياورد، اين اعتماد بازگشته را پاس ندارد و با عدم شفافيت و صداقت اين فرصت را از دست بدهد. شكر نعمت، نعمت را افزون ميكند و در اين روزهاي تاريخي، شكر نعمت چيزي جز تقويت سه ركن سرمايه اجتماعي و از همه مهمتر، شفافيت با مردم نيست.