• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4566 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۹ دي

يادنامه مرتضي ثاقب‌‌فر

آتشي كه هرگز نمي‌ميرد

«آتشي كه هرگز نمي‌ميرد» يادنامه‌ زنده‌ياد مرتضي ثاقب‌فر، يكي از تازه‌ترين كتاب‌هايي است كه از سوي انتشارات فروهر به چاپ رسيده و در برنامه‌اي به مناسبت بزرگداشت ياد اين تاريخ‌پژوه چهارشنبه 18 دي ‌ماه رونمايي شد و كاوه بيات، روزبه زرين‌كوب و آرزو رسولي (طالقاني) سخنرانان اين برنامه بودند.

 

باستان‌گرايي؟

كاوه بيات،پژوهشگر تاريخ| نوشته‌اي كه در ياد شادوران ثاقب‌فر در اين يادنامه منتشر كرده‌ام درباره روزنامه ايران باستان در نيمه نخست دهه ۱۳۱۰ خورشيدي است كه به سرپرستي عبدالرحمن سيف‌آزاد در تهران منتشر مي‌شد. اين موضوع به اصطلاح باستان‌گرايي يا به عبارت دقيق‌تر تهمت باستان‌گرايي است. موضوعي كه از اوايل دهه ۱۳۵۰ به خصوص پس از برگزاري جشن‌هاي دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي به دستمايه‌اي براي مخالفت با رژيم گذشته و به تدريج به ابعادي به مراتب فراتر به يكي از صفات منتسب به ناسيوناليسم ايراني تبديل شد.

بر اساس اين ديدگاه، نظام پيشيني و به تبع آن ناسيوناليسم برآمده از آن به تاريخ هزار و چند صد ساله، ايران را در دوره اسلامي خوار و خفيف انگاشته و به جاي آن تاريخ پيش از آن يعني دوره باستان را بزرگ و گرامي تلقي مي‌كرده است. در توضيح و توجيه اين نظريه‌ها نيز معمولا يك دوره طولاني و مقاطعي چند از يك فرآيند درازمدت با چشم‌پوشي از تحولات جاري در كل آن دوره برجسته شده و مورد تاكيد قرار مي‌گيرد. مثلا برگزاري جشن هزاره فردوسي در سال ۱۳۱۲ يا جشن شاهنشاهي پيش گفته در سال ۱۳۵۰.

ما اگر فراتر از اين دقايق و مقاطع گذرا به عرصه‌هايي بتوانيم توجه كنيم كه از استمرار و تداوم در اين حوزه حكايت دارند مانند مباحث مطرح شده در كتب درسي كه جنبه‌اي جامع و ماندگار دارند و نوع نگاه آنها به تاريخ ايران تصوير ديگري به دست مي‌آيد به مراتب متفاوت از اين گونه انگ‌ها و برچسب‌هاست. در توصيف ايران آن دوره از تعاريفي چون باستان‌گرايي و... نمي‌توان سخن گفت اما در توصيف ايران امروز از شكل گرفتن گرايش‌هاي جدي باستان‌گرا مي‌توان سخن گفت كه برآمدن چهره‌هايي چون زنده‌ياد ثاقب‌فر يكي از نمونه‌هاي برجسته و درخور ستايش است.

 

ترجمه‌هاي روزگار قاجار

روزبه زرين‌كوب ، استاد تاريخ دانشگاه تهران| ثاقب‌فر به قدري پركار بود كه نمي‌توان فهرستي از آثار ترجمه‌اي از او ارايه داد. كار ترجمه عظيم «تاريخ هخامنشيان» او بسيار بنيادين و اساسي است و ترجمه اين اثر سترگ مسير كار پژوهشگران را براي كارهاي جديد هدايت كرد. همچنين ترجمه مجموعه «يونانيان و بربرها» بسيار لازم بود و مي‌خواهم بگويم كه به عمد اين كتاب را كنار گذاشتند و از آن سخن نگفتند زيرا مورد پسند غربي‌ها نبود. اين دو مجموعه از آثار ارزشمند ثاقب‌فر است. ترجمه به ‌طور كلي در ايران در دوره قاجاريه شروع شده اما پرسش اينجاست كه چرا قاجاريه؟ دوره قاجاريه از اواخر سده ۱۸ آغاز مي‌شود. ايران چند سال پس از روي كار آمدن فتحعلي‌شاه درگير جنگ با روسيه است و اين جنگ‌ها نيازهاي جديدي را به وجود آورد كه بايد به آن توجه كرد. در آن روزگار آدم باهوش و ايران‌دوستي مانند عباس ميرزا نايب‌السلطنه نسبت به ايران بسيار حساس بود و جيمز موريه در سفرنامه‌اش اشاره كرده كه عباس ميرزا براي به دست آوردن دانش و تاكتيك‌هاي نظامي از هيچ تلاشي فروگذار نكرده است و هيچ چيزي بيش از كتاب و دستيابي به نيازمندي‌هاي آن، شاهزاده را خوشحال نمي‌كرد. او به ترجمه بسيار اهميت مي‌داد و دانشنامه‌ها را ورق مي‌زد و مقاله‌ها را براي ترجمه انتخاب مي‌كرد. در آن دوره دو موسسه در ايران داريم كه از بنيانگذاران ترجمه در ايران هستند، نخست دارالفنون و ديگري دارالترجمه ناصري. همچنين مي‌توان از مترجماني مانند محمد قزويني و محمدعلي فروغي نام برد كه در عرصه ترجمه بسيار تاثيرگذار بودند. شركت ترجمه و كتاب از مسائل مهمي است كه مورد توجه عباس ميرزاست و در حوزه تاريخ ايران باستان و آنچه به اين حوزه مربوط مي‌شود نيز برايش مهم است. همچنين نسبت به شخصيت‌هاي تاريخي حساس است و دانستن درباره آنها برايش بسيار جذاب است. ادوارد گيبون، تاريخ‌نگار انگليسي كتاب ۶ جلدي بسيار مهمي در آن دوره ميان سال‌هاي ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۸ مي‌نويسد كه با نام «تاريخ تنزل و خرابي دولت روم» به چاپ مي‌رسد كه مورد توجه عباس ميرزاست. از اين كتاب در جايگاه منبعي دست اول بهره برده مي‌شود اما حتي در كتابخانه‌هاي فرنگ نيز پيدا نمي‌شود. همچنين «تاريخ اسكندر» نيز در زمان عباس ميرزا ترجمه مي‌شود و بعدها به نام محمدعلي شاه منتشر مي‌شود. عباس ميرزا به زبان‌هاي انگليسيف روسي و فرانسوي بسيار علاقه‌مند است و اين زبان‌ها مورد توجه او بودند.

 

خردگرا و مخالف افراط‌گرايي

آرزو رسولي ، پژوهشگر| آثار ترجمه‌اي زنده‌ياد ثاقب‌فر بسيار ارزشمند است و من در پژوهش‌هايي كه انجام داده‌ام، كارهاي او را با متن اصلي مقايسه كرده‌ام و هيج جاافتادگي پيدا نكرده‌ام زيرا او بسيار امانتدار بود و هيچ چيزي را جا نمي‌انداخت و بيشتر مي‌خواند. او تنها مترجم و متخصص تاريخ ايران باستان نبود بلكه در اين زمينه صاحب نظر هم بود و كتاب شاهنشاهي هخامنشي او يكي از آن نمونه‌هاست.

امروزه كسي را نمي‌توان پيدا كرد كه حوصله مطالعات هخامنشي داشته باشد اما او توانست ۱۴ جلد از اين دوره تاريخي را ترجمه كند و در دسترس پژوهشگران بگذارد. همه او را به عنوان مترجم مي‌شناسند اما ثاقب‌فر يك انديشمند بود. او در شاهنامه‌پژوهي نيز صاحب‌نظر بود و جامعه‌شناسي خوانده بود و با ديدگاه‌هاي جامعه‌شناسي شاهنامه را مورد بررسي قرار داده بود. او شناخت عميقي از ايران و هويت ايراني داشت.ثاقب‌فر ايران را دوست داشت و بسيار تحت تاثير نام ايران قرار مي‌گرفت و با شنيدن نام ايران در هر جاي دنيا اشك در چشمانش حلقه مي‌زد اما به همين ميزان ايران‌گرايي افراطي را نيز خطرناك مي‌دانست. بسيار خردگرا بود و از هر گونه حركت هيجاني به‌ دور بود. بسيار آزادانديش بود همچنين زبان تيزي داشت و اگر اشتباهي در سخني و يا نكته‌اي در ترجمه به او گفته مي‌شود، مي‌پذيرفت در اين زمانه‌اي كه كسي نمي‌پذيرد، اشتباه كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون