• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4572 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۶ بهمن

استدلال يا اقناع: استاندارد دوگانه

هومن هنركار

يكي از مسائلي كه طرح توسعه دانشگاه تهران را بدل به موضوعي چالش‌برانگيز كرده، «تخصص‌گرايي» است. تخصص‌گرايي همان امري بود كه متوليان دانشگاه تهران را از حضور در جلسه مردم بازداشت، اما اين تخصص به چه معنا است؟ اين گزاره پرتكرار تاكنون بارها به گوش خورده است كه متخصصان، دانشمندان، كارشناسان و افرادي مانند اين، به يافته‌هايي رسيده‌اند و نتيجه‌هايي گرفته‌اند. تا اينجا به نظر مساله‌اي وجود ندارد و از متخصصين هم جز اين انتظار نمي‌رود، بحث زماني بدل به يك معضل مي‌شود كه از اين نتايج، كه به خودي خود بار ارزشي خاصي ندارند، كردارهايي منتج شود كه بار ايدئولوژيك بگيرد: مثلا دانشمندان به اين يافته دست پيدا كرده‌اند كه «زنان و مردان تفاوت‌هاي زيست‌شناختي دارند.» تا اينجاي كار‌ مساله‌اي نيست، اما اگر اين نتيجه كه بار ايدئولوژيكي ندارد، بدل به مستمسكي براي محدود كردن و محروم‌ كردن زنان از فرصت‌هاي زيستي، شغلي و ... شود، از يك نتيجه غيرايدئولوژيك، كرداري ايدئولوژيك نتيجه گرفته مي‌شود و داستان ما هم از اينجا آغاز مي‌شود.

مساله نتيجه گرفتن كارشناسان هم بحثي مشابه دارد. كارشناسان و متخصصان به يك نتيجه دست پيدا مي‌كنند كه به خودي خود بار ارزشي خاصي ندارد، اما اين نتيجه بدل به كرداري مي‌شود كه امكان هرگونه پرسش و تامل را از بين مي‌برد و به گزاره‌هايي نظير «چون متخصصان گفته‌اند پس بايد تمكين كرد» يا «چون متخصص هستم روند كار و نتايج را توضيح نمي‌دهم» ختم مي‌شود.

متخصصين اگر در ساحت علم به نتيجه خاصي رسيدند، بايد آن را شفاف و مبتني بر يك روش شناسي و منطق استدلالي توضيح دهند، نه اينكه از ابتدا نتيجه مدنظر خود را گرفته به توجيه و اقناع نتيجه از قبل مشخص شده بپردازند. آنچه در طرح توسعه دانشگاه تهران مشهود است، به نظر به حالت دوم شباهت دارد، كه بدون استدلال تنها توجيهاتي نظير تطبيق‌گرايي با سيليكون ولي يا موسسه ماكس‌پلانك و كذا آن را تغذيه مي‌كند و تفاوت‌هاي دروني و حتي مكانيسم عمل را مي‌زدايد.

نكته اساسي كه باعث شكاف خوردن گفته‌هاي اساتيد دانشگاه شده، شكاف متعين در خود وضعيت و حاكي از تضاد تناقض‌آميز ديناميسم دروني خود امر متعين است. اين تناقض در اين بزنگاه‌ها سرباز كرده و عيان شده است. به اين معني كه مباني نظري مبتني بر عدالت‌گستري، توجه به جنبه‌هاي اجتماعي، توجه به تمام گروه‌ها و درنظرگرفتن آنها در طراحي، مبارزه با سازوكارهاي فساد و ايجاد شفافيت و از همه مهم‌تر، تمام آن «حرف‌هاي قشنگ» را دود كرده است. آنچه بازار آن امروز بيش از هر زمان داغ شده است، يعني تعامل و مشاركت با مردم در برنامه‌ريزي و طراحي كه ورد زبان هر طراح و برنامه‌ريز است، زماني كه مجبور به ترك مدينه فاضله كليات و اثرگذاري بر زمين زيرپاي خود داشته باشد تنها به مكانيسم‌قدرت و آنچه قدرت بي‌پايان منافع مشخص كرده، گردن مي‌نهد. سوال بزرگ‌تري كه بايد پرسيد اين است كه اگر اين مسائل تنها تزييناتي براي كتمان مكانيسم قدرت هستند، چه نيازي به تدريس آنها در كلاس‌هاي دانشگاه است؟ اساسا مكانيسمي كه در يك فقره به‌طور‌آشكار منفعت يك گروه را با توسل به تمام امكانات قانوني و غيرقانوني چه صلاحيتي در ورود و اظهارنظر در مورد ساير موارد و مطالبه شفاف‌سازي دارد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون