• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4573 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۷ بهمن

كه درس عشق در دفتر نباشد

ناديا فغاني‌جديدي

پزشك‌ها در همه جاي دنيا وقتي از گرفتن شرح حال و معاينه بيمار فارغ شده و مي‌خواهند شروع كنند به نوشتن نسخه، آنجايي كه قرار است بقيه فرآيند درمان را بسپارند دست يك مشت مولكول كه در قالب قرص و آمپول و شربت، بناست وارد مواجهه تن‌به‌تن با سلول‌هاي بدن شوند، آنجايي كه قرار است ماجرا از ديد محدود انساني خارج شده و جنگي در دنياي ناشناخته يا كم‌شناخته بدن آدمي، ماشه‌اش چكانده شود، اول از همه يك حرف «آر» انگليسي مي‌نويسند، با خط ضربدرمانند كوچكي در پايين بازوي مورب «آر». اين يك نماد است. اين نماد، نشانه «اسكولاپ»، الهه طب در يونان باستان است. همان خدايي كه عصايي دارد با دو مار پيچيده به آن. نماد اسكولاپ در بالاي نسخه يعني پزشك قبل از نوشتن هر دارويي، از اسكولاپ مدد مي‌گيرد تا درمانش موثر بوده و روي بيمار جواب دهد. آدم‌ها معمولا نياز دارند به هر طريقي اتصال‌شان به عوالم بالا را به خودشان يادآوري كنند. وقتي كسي كه سلامت‌شان را به دستش سپرده‌اند هم چنين كاري مي‌كند، حال‌شان خوش مي‌شود و راحت‌تر به هر آنچه پزشك براي‌شان تجويز كرده دل مي‌دهند و احتمالا راحت‌تر سلامتي‌شان را باز مي‌يابند.

در ايران غير از آن «آر» معروف كه همه، اول نسخه‌هاي‌مان مي‌نويسيم، نديده‌ام سرنسخه‌اي «هوالشافي» نداشته باشد. امروزه جا افتاده كه وقتي كسي بيمار مي‌شود، نزد پزشك برود و به دستورها و نسخه او عمل كرده تا بهبود پيدا كند. مردم آنقدر از علم پزشكي جواب گرفته‌اند كه نيازي به يادآوري نباشد كه اين علم هم در قالب سازوكار كلي عالم امكان، دارد شفا مي‌دهد. اما هوشمندي دست‌اندركاران علم طب، آنجا بوده كه صد و اندي سال پيش، وقتي تازه پاي علم مدرن پزشكي به ايران باز شده بود، با همين «هوالشافي»، اعتماد مردم را جلب كردند. آدمي كه در عمرش گچ فشرده‌اي به نام قرص نديده بود و مايع عجيب و غريبي به نام آمپول از راه سوزني باريك وارد بدنش نشده‌ بود، چطور ممكن بود به اين ادوات عجيب و ناآشنا اطمينان كند و سلامتش را به دست آنها بسپارد. كليد رمز، «هوالشافي» بود كه نشان مي‌داد اين دفتر و دستك جديد، با همه قبلي‌ها، آشتي است. آمده چيزي اضافه كند و نه حذف.

حالا اين روزها، يك ‌نفر كتابي را كه دين بزرگي به گردن همه پزشكان دارد و بي‌ربط نيست اگر بگويم كتاب مقدس حيطه طب داخلي است، به آتش كشيده تا نشان دهد اين كتاب و پيروانش راه به جايي نمي‌برند و كميت‌شان در پوشاندن رخت عافيت به تن بيماران مي‌لنگد.

بيمار، انسان رنجوري است كه به دنبال راحت جسم و جان است. با علم جنگ بلند كردن و نفي هر آنچه تا به حال برايش سلامتي به ارمغان آورده، ممكن است در كوتاه‌مدت، بتوان به او اميد داد كه انقلابي رخ داده و از اين پس جواب پرسش‌هاي بي‌شمار او در مشت مدعيان جديد است، اما آ‌ب‌ها كه از آسياب بيفتد و دود سوزاندن هاريسون‌ها كه با باد گذر زمان فرو بنشيند، باورهاي عميق دوباره سر بلند مي‌كنند و افسار فكر بيمار را در دست مي‌گيرند. باور به اينكه علم پزشكي، با اتكا به آنكه شفا در دستش است، با نگاه كردن به هاريسون، سيسيل، شوارتز و اسپيروف شفا مي‌دهد، اما نفي پزشكي، در نهايت راه به سنت ناميمون كتاب‌سوزي مي‌برد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون