• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4574 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ بهمن

بررسي نمونه‌هاي موردي تكثير و معرفي مجدد يوزها در هندوستان، ناميبيا و آفريقاي جنوبي

بازي با گونه در حال انقراض

فرناز حيدري

ظرف ماه‌هاي اخير، بحث‌هاي متعددي پيرامون طرح جديد موسوم به تكثير در نيمه اسارت يوزها در ايران شكل گرفته است. موافقان، هدف اين طرح را حفاظت از ذخيره ژنتيكي ارزشمند يوزها عنوان مي‌كنند اما در مقابل عده‌اي از كارشناسان هم از كم و كاستي‌ها در حفاظت از زيستگاه‌ها سخن به ميان مي‌آورند و معتقدند كه شروع چنين طرحي بدون داشتن طرح توجيهي غيرممكن است و بايد به صورت شفاف ارايه و مورد ارزيابي كارشناسان داخلي و خارجي قرار گيرد.

اكنون در اين مطلب مختصر، قصد داريم كه مروري كلي بر تجارب تكثير يوزها و احتمال معرفي مجدد آنها به طبيعت در ۳ كشور هندوستان، ناميبيا و آفريقاي جنوبي داشته‌ باشيم تا خوانندگان با ساختار و پيش‌فرض‌هاي موجود در چنين طرح‌هايي آشنا شوند.

 

نمونه موردي اول: آينده نامطمئن و مشكوك معرفي مجدد يوزها در هند

برنامه معرفي مجدد يوزها به هندوستان، بيش از يك دهه قدمت دارد اما هنوز نتوانسته قدم موثري براي رهاسازي يوزها به طبيعت بردارد. در اواخر اكتبر سال ۲۰۱۸، گزارشي در هندوستان‌تايمز (Hindustantimes) بدين مضمون منتشر شد: «ديوان عالي كشور، برنامه چندين ساله معرفي يوزهاي آفريقايي در هندوستان را رد كرد، چرا كه براساس گزارشي كه تسليم ديوان عالي شده، هندوستان زيستگاه‌ها و تراكم طعمه لازم براي اين كار را ندارد تا بتواند بقاي يوزها را تضمين كند.» اما دليل اينكه هندوستان تصميم گرفته بود يوزهاي آفريقايي را به جاي يوزهاي آسيايي به طبيعتش معرفي كند، اين بود كه در سال ۲۰۰۹ ميلادي ايران به عنوان تنها كشوري كه يوزهاي آسيايي در آن زيست مي‌كنند، پيشنهاد فرستادن يوزها را به اين كشور رد كرد.

راجات گاي (Rajat ghai) در گزارشي كه دسامبر سال ۲۰۱۸ ميلادي، در بخش حيات وحش و تنوع زيستي (DownToEarth) منتشر شد، از سرنوشت نامطمئن برنامه معرفي مجدد يوزها در هندوستان سخن به ميان آورد كه در اينجا بخش‌هايي از اين گزارش را مي‌خوانيد.

دولت هندوستان براي طرح معرفي مجدد يوز، هياتي از متخصصان تشكيل داد و اين متخصصان فهرستي از چند منطقه حفاظت‌شده كه مي‌توانست ظرفيت احياي يوزها را داشته باشد، معرفي كردند. مناطق پيشنهادي عبارت بودند از پناهگاه حيات وحش نائورادهي و كونوپالپورKuno-Palpur and Nauradehi Wildlife Sanctuary) (در ايالت مادهيا پرادش (Madhya Pradesh) و پارك ملي ولاوادار (Velavadar National Park) در گجرات و نهايتا منطقه حفاظت‌شده شاهگاره بالژ
(Shahgarh bulge) در راجستان.

معرفي مجدد يوزها در كونوپالپور به مشكل برخورد كرد چرا كه اين منطقه حفاظت‌شده همزمان براي معرفي مازاد جمعيت شيرهاي آسيايي از منطقه گير در گجرات نيز كانديدا شده بود. شوراي حقوقي ايالت گجرات براي اينكه شيرها را به كونوپالپور ندهد، اين بحث را مطرح كرد كه اين منطقه براي معرفي يوزهاي آفريقايي مورد استفاده قرار گرفته است. به گفته شوراي حقوقي ممكن است كه چندين سال طول بكشد كه بتوان يوزها را در اين منطقه به‌طور كامل مستقر كرد، در نتيجه معرفي مجدد شيرها بايد پس از اين كار يعني بعد از استقرار يوزهاي آفريقايي انجام شود. در سال ۲۰۱۳ ميلادي، ديوان عالي تصميم وزارت محيط زيست و جنگلداري مبني بر معرفي يوزهاي آفريقايي به كونوپالپور را باطل اعلام مي‌كند. در طرح ديگري هم تصميم گرفته شده بود كه ۲۰ يوز از كشور ناميبيا به پناهگاه حيات وحش نائورادهي منتقل شوند. اما سوال اينجاست كه آيا يوزپلنگ‌ها مي‌توانند با وجود اين همه موانعي كه در جاده‌هاي اين كشور بر سر راه آنها سبز شده، باز هم اميدي به بقا در طبيعت هندوستان داشته باشند؟

فياض احمد خودسار (Faiyaz Ahmed Khudsar) كسي است كه سال‌ها در پناهگاه حيات وحش كونوپالپور كار كرد. او مي‌گويد: «اجازه بدهيد كه ببينيم دولت چگونه اين طرح‌ها را برنامه‌ريزي مي‌كند. من به شخصه با اين طرح موافق نيستم چرا كه ما گربه‌سانان درشت جثه‌اي در هندوستان داريم و به جاي آوردن يك حيوان بيگانه به كشورمان بايد از خودمان بپرسيم كه چرا وضعيت زيستي ساير گربه‌سانان بومي اين كشور را بهتر نمي‌كنيم؟ اين پروژه‌اي است كه در آن كسب منفعت مالي از جنبه گردشگري مدنظر قرار گرفته، اما اين همه‌ ماجرا نيست.»

به گفته او حفاظت از گونه‌ها در هندوستان مبتني بر رويكرد اكوسيستمي نيست و به جاي آن بر كسب منفعت براي انسان‌ها تاكيد مي‌شود. پناهگاه حيات وحش كونوپالپور جايي است كه به‌طور مشخص بايد براي شيرهاي آسيايي كه از گير مي‌آيند، آماده‌سازي شود. مردم ۲۴ روستا از اين پناهگاه حيات وحش جا‌به‌جا شده‌اند تا امكان آمدن شيرها فراهم شود و حال عده‌اي مي‌آيند و مي‌گويند كه به جاي شيرها مي‌خواهند يوزها را به اين منطقه معرفي كنند. طبيعي است كه مردمي كه از اين منطقه برده شده‌اند، از مسوولان پناهگاه حيات وحش كونوپالپور سوال خواهند پرسيد و اعتراض خواهند كرد. خودسار مي‌گويد ما چه جوابي قرار است كه به آنها بدهيم؟

موضوع دومي كه درباره معرفي مجدد يوز به كونوپالپور مطرح است، موضوع كمبود طعمه است. خودسار در اين مورد مي‌گويد: «يك يوزپلنگ به محدوده بزرگ و وسيعي نياز دارد كه بتواند بقاي خودش را تضمين كند و در هندوستان هم علفزارهاي طبيعي خيلي كمي باقيمانده است. پناهگاه حيات وحش كونوپالپور هيچ‌وقت جايي نبوده كه حيوان شكارچي بخواهد با دويدن طعمه‌اش را شكار كند. علاوه بر اين، طعمه اصلي يوزپلنگ در زمان‌هاي گذشته، جبير (Chinkara) بوده كه تعداد آن به واسطه توالي اكولوژيكي در حال كاهش است.»

همچنانكه مردم علفزارها را تسخير مي‌كنند و از آنها براي مقاصدي مانند كشاورزي در طول زمان استفاده مي‌كنند، چشم‌اندازهايي همچون درختزارها هم بيشتر گسترش پيدا مي‌كنند و بالطبع شرايط براي گونه‌هايي مانند چيتال (Chital) يا گوزن خالدار، گراز وحشي (Wild boar) و گوزن سامبار (Sambar) فراهم مي‌شود و اين‌گونه‌ها هستند كه به زيستگاه‌هايي كه در گذشته يوزها و طعمه‌هاي‌شان در آن پراكنش داشته‌اند، وارد مي‌شوند. بازگرداندن يوزها به چنين محيط و منظري، مي‌تواند تعارضات آشكار ميان انسان و حيات وحش ايجاد كند و در اين رقابت، يوزها مي‌توانند بازنده باشند. البته خودسار خيلي مخالف معرفي يوزها به ساير زيستگاه‌ها در هند نيست اما معتقد است كه بايد صبر كرد و نتيجه اين اتفاق را ديد.

 

مطالعه موردي دوم؛ حفاظت از يوز در ناميبيا

در گزارش كريستين نووول (Kristin Nowell)، مشاور و مدير مجموعه عمل گربه‌سانان (Cat Action Treasury) و معاون رييس پروژه‌هاي گروه متخصصان گربه‌سانان اتحاديه جهاني حفاظت (IUCN/SSC Cat Specialist Group) اشارات مهمي به برنامه حفاظت از يوز در ناميبيا شده كه در اينجا بخش‌هايي از آن ذكر مي‌شود.

هدف از ارايه استراتژي حفاظتي يوزها در ناميبيا، ارايه يك چارچوب كاري براي وزارت محيط زيست و گردشگري اين كشور عنوان شد. اين در حالي است كه وزارت محيط زيست و گردشگري ناميبيا، تاكنون چندين استراتژي حفاظتي و برنامه مديريتي هم براي ساير گونه‌ها نظير كرگدن سياه و فيل آفريقايي به صورت مكتوب ارايه كرده است.

با اين همه، وزارت محيط زيست ناميبيا بر اين باور است كه يوزها در اين كشور در معرض خطر قريب‌الوقوع انقراض نيستند. شرايط يوزها در ناميبيا و شمار بالاي جمعيت آنها باعث شده كه نياز به تلاش عاجلي براي احياي جمعيت يوزها احساس نشود و برنامه‌اي هم كه ارايه شده، صرفا يك استراتژي حفاظتي در اين كشور محسوب مي‌شود.

ذكر دو نكته در مورد يوزهاي كشور ناميبيا حائز اهميت است؛ نخست اينكه كشور ناميبيا يكي از بزرگ‌ترين جمعيت‌هاي يوز را در آفريقا دارد و دوم اينكه يوزها در اين كشور، بيش از آنچه در زمين‌هاي دولتي تحت حفاظت ديده مي‌شوند، در زمين‌هايي با مالكيت خصوصي جولان مي‌دهند. بنابراين بخش بزرگي از مشكلات يوزها در ناميبيا ناشي از همجواري‌شان با دامداران و احشام است.

مجموع اين مسائل باعث شده كه رويكرد حفاظتي يوزها در ناميبيا حتي با كرگدن‌هايي كه صرفا در زمين‌هاي تحت حفاظت دولتي ديده مي‌شوند نيز فرق داشته باشد.

جمعيت يوزها در ناميبيا دست‌كم نزديك ۲ هزار فرد تخمين زده شده. فاكتورهايي كه پويايي جمعيت يوز در ناميبيا را تحت‌تاثير قرار مي‌دهند، به دليل انجام مطالعات سيستماتيك مشخص شده و اين فاكتورها عبارتند از: ۱) حذف يوزپلنگ‌ها توسط كشاورزان و مالكان زمين‌هاي خصوصي ۲) ميزان طعمه‌هاي در دسترس ۳) تخريب زيستگاه ۴) بلاياي طبيعي مانند خشكسالي و بيماري‌ها

از سال ۱۹۹۶ ميلادي، كارگروهي توسط گروه متخصصان زادآوري در اسارت (IUCN/SSC) و به ميزباني صندوق حفاظت از يوز (Cheetah Conservation Fund) در شهر اوتجي‌وارونگو (Otjiwarongo) كشور ناميبيا تشكيل شد. اين كارگروه با حضور كارمندان وزارت محيط زيست و گردشگري ناميبيا، كارشناسان حيات وحش، مقام‌هاي رسمي برخي باغ‌وحش‌هاي صاحب‌نام، كشاورزان، دامپزشكان، محققاني كه در ساير كشورهاي آفريقايي روي يوزها كار مي‌كردند و متخصصان ژنتيك، پاتولوژي و لقاح مصنوعي آغاز به كار كرد و در مرحله نخست به ارزيابي پويايي جمعيت پرداخت.

براي ارزيابي پويايي جمعيت يوزها از روش‌هاي روز مدلسازي استفاده كردند. از آنجايي كه جمعيت يوزهاي ناميبيايي از جمعيت يوزهاي بوتسوانا جدا نشده، در نتيجه ابعاد جمعيت يوزها در ناميبيا مي‌تواند از برآوردهاي جمعيتي در سطح ملي حتي بيشتر هم باشد. اطلاع از اين قبيل مسائل ضروري است، چرا كه وقتي مدلسازي پويايي جمعيت انجام مي‌شود، يك جمعيت ايزوله كه حيوانات آن هيچ گونه احتمال مهاجرت موفق ندارند، نسبت به انقراض خيلي آسيب‌پذيرتر ارزيابي مي‌شوند تا جمعيتي مانند يوزهاي ناميبيا كه افراد آن امكان مهاجرت و جابه‌جايي موفق را دارند. در آن زمان جمعيت يوزهاي بالغ ناميبيا را ۱.۳۰۰ فرد تخمين زدند و احتمال انقراض جمعيت يوزهاي ناميبيايي هم در ظرف بيش از ۱۰۰ سال آينده، در اغلب سناريوهاي ممكن صفر تخمين زده شد. ارزيابي‌ها نشان داد فاكتورهايي كه مي‌تواند باعث كاهش جمعيت يوز در ناميبيا شود، بدين شرح هستند؛ اول نرخ مرگ و مير ماده‌هاي بالغ در صورتي كه بيش از ۳۰ درصد باشد و دوم بلاياي رايجي مانند بيماري‌هاي اپيدميك آن هم اگر هر ۵ سال با بيش از ۵۰ درصد مرگ و مير در ميان همه رده‌هاي سني اتفاق بيفتد. اما هيچ شاهدي به دست نيامد كه با صراحت تاييد كند يوزهاي ناميبيا در گذشته از شيوع هر گونه بيماري مرگباري آسيب ديده‌اند. صندوق حفاظت از يوز (Cheetah Conservation Fund) در ناميبيا، بيش از ۱۷۵ هزار هكتار از كشتزارهاي خصوصي حاشيه پارك موسوم به واتربرگ (Waterberg Plateau Park) را تحت تملك دارد. اين عرصه در اصل نوعي ذخيره‌گاه شكار است و گونه‌هاي نادر و در معرض خطر بسياري هم در آن يافت مي‌شود. اما تمركز اصلي اين مجموعه كار كردن با كشاورزان و جوامع محلي به منظور كاهش ميزان تعارضات آنها با يوزها و ارايه تدابير حفاظتي است كه بتواند در وهله نخست امنيت زيستگاه را براي يوزها تامين كند. در اينجا به عنوان يك مثال ساده، به سال ۲۰۰۹ ميلادي و چگونگي مديريت يوزها توسط صندوق جهاني يوز برمي‌گرديم. در اين سال، روي ۶۱ يوز وحشي و بزرگ شده در اسارت، ۷۷ آزمايش انجام دادند. برخي از اين يوزها را چندين بار بيهوش كردند. از مجموع ۶۱ يوز، ۴۷ مورد يوزهاي در اسارتي بودند كه آزمايش‌هاي سالانه روي آنها انجام شد. ۶ آزمايش روي ۵ يوز وحشي انجام دادند و سپس آنها را رهاسازي كردند. ۴ مورد به دليل تلف‌شدن، كالبدگشايي شدند و ۱۵ آزمايش مربوط به سلامت هم روي ۹ يوز در اسارت انجام شد. ۵ يوز هم وحشي يا جزو يوزهاي توقيف شده بودند كه به دلايلي نظير سن و مسائل مربوط به سلامتي‌شان در اسارت ماندند.

در اين سال، ۵ يوز در اسارت ديگر هم به اين مجموعه وارد شدند كه از اين تعداد ۳ نر و ۲ ماده بودند. در نتيجه تعداد يوزهاي در اسارت اين مجموعه كه سال ۲۰۰۸، ۴۸ فرد بود در اواخر دسامبر سال ۲۰۰۹، به تعداد ۵۲ فرد افزايش پيدا كرد كه شامل ۲۲ نر و ۳۰ ماده مي‌شد.

از اين تعداد، ۱۲ يوز (۶ نر و ۶ ماده) را در خلال دوره تنظيم گزارش مربوطه رهاسازي كردند. ۷ مورد از اين يوزها به ذخيره‌گاه طبيعي ناميب‌راند (NamibRand Nature Reserve) كه يك ذخيره‌گاه طبيعي خصوصي در جنوب غربي ناميبيا است، برده و رهاسازي شدند.

اين ذخيره‌گاه طبيعي با مساحت تقريبي ۱۷۲.۲۰۰ هكتار، حدود ۹۰ كيلومتر مرز مشترك با پارك ملي ناميب‌نااوكلافت (Namib-Naukluft National Park) دارد اما فنس‌كشي شده و در سال ۲۰۰۹ فنس‌هايي كه اين پارك را از ۵۰ هزار هكتار ذخيره‌گاه طبيعي كولالا (Kulala Nature Reserve) جدا مي‌كرد، باز كردند و اجازه دادند كه يك جابه‌جايي انجام شود و طعمه‌هاي يوز مثل غزال‌هاي جهنده (Springbok) و اوريكس‌ها (Oryx) از يك منطقه به منطقه ديگر بروند. از آنجايي كه بخش اعظم زمين در ناميبيا به احشام اختصاص دارد، در نتيجه ناميب‌راند را يكي از مكان‌هاي ايده‌آل براي پروژه‌هاي معرفي مجدد در بلندمدت تشخيص دادند.

در گزارش صندوق جهاني يوز مي‌خوانيم كه معرفي مجدد به هيچ‌وجه كار آساني نيست، چرا كه بسيار مهم است كه رفتار يوزها از نزديك پايش شود تا بتوان اطمينان حاصل كرد كه آنها نه‌تنها از نظر سلامت بلكه حتي از نظر سازگاري با محيط جديد مشكلي ندارند. يوزهاي ناميبيايي كه رهاسازي شدند، نخست يك گروه ۳ فردي نر و سپس يك گروه ۳ فردي نر ديگر بودند كه هر دو موفق به شكار شدند اما زادآوري نكردند.

پايش مداوم ۷ يوزي كه در سال ۲۰۰۹ به ناميب‌راند برده شدند، درك بهتري را از رفتار آنها بالاخص چگونگي تكامل قابليت‌هاي شكار توسط نرها و توسعه استراتژي‌هاي مشاركتي به منظور دستيابي به ميزان موفقيت بيشتر دراختيار كارشناسان گذاشت با اين حال به دليل عدم زادآوري يوزهاي نر مشكل معرفي مجدد موفقيت‌آميز همچنان پابرجا باقي ماند.

 

مطالعه موردي سوم؛ حفاظت از يوز در آفريقاي جنوبي

دزموند و اليزكه گووز (Desmond & Elizke Gouws) در نوامبر سال ۲۰۱۵ ميلادي، گزارشي با عنوان «زادآوري، وحشي‌سازي مجدد و معرفي مجدد يوزهاي تكثير شده در اسارت» در وبسايت www.runningwildconservation.org منتشر كردند كه بخش‌هايي از آن را در ادامه مي‌خوانيد.

چرا يوزهايي كه در اسارت متولد مي‌شوند، اغلب به طبيعت برنمي‌گردند؟ اين سوالي است كه ذهن بسياري را به خود مشغول كرده و البته جواب آن هم به اين سادگي‌ها نيست. يكي از مشكلاتي كه اغلب ديده مي‌شود اين است كه گربه‌سانان درشت‌جثه آفريقا به اشتباه زير يك چتر ديده مي‌شوند. متاسفانه تصورهاي اشتباه بسياري نه‌تنها درباره وضعيت هر كدام از گونه‌هاي گربه‌سانان و نيازهاي متفاوت آنها بلكه در ميان زيرگونه‌هاي مختلف و نيازهاي‌شان وجود دارد. به عنوان مثال وحشي‌سازي مجدد يك شير تقريبا غيرممكن است در حالي كه وضعيت يوزها متفاوت است و ميزان موفقيت رهاسازي در آنها بيشتر است اما اين كار مستلزم آگاهي و دانش بسيار زياد، تلاش و البته هزينه بسيار زياد است. رهاسازي يك يوزپلنگ در طبيعت به حجم وسيعي از داده‌ها نياز دارد و به همين دليل است كه كارشناسان حفاظت از يوز كشور آفريقاي جنوبي در اين زمينه كاملا متفاوت با كارشناسان ناميبيايي برخورد مي‌كنند، چرا كه جمعيت يوزها در آفريقاي جنوبي كاملا متفاوت با كشورهايي مانند ناميبيا و كنيا است.

يوزها در كشور آفريقاي جنوبي با تهديدات بسياري مواجه هستند كه در راس همه آنها احتمال شكار شدن توسط شيرها و كفتارها است. كلي مارنه‌ويك (Kelly Marnewick) و همكارانش در گزارشي كه از وضعيت يوزها در آفريقاي جنوبي نوشته‌اند، تاكيد مي‌كنند كه پراكنش يوزها در ظرف بيش از ۲۵ سال گذشته در آفريقاي جنوبي افزايش پيدا كرده و اين امر به واسطه تغيير كاربري زمين از دامداري احشام به پرورش حيات وحش بوده: «بخش اعظم جمعيت در خارج از مناطق حفاظت شده و زمين‌هايي با مالكيت خصوصي وجود دارد. پارك ملي كروگر (Kruger National Park) و پارك فرامرزي كاگالاگادي (Kgalagadi Transfrontier Park) جزو مهم‌ترين زيستگاه‌هاي يوزهاي آفريقاي جنوبي است، هم از نظر ابعاد و هم از نظر بكر بودن. اما مهم‌ترين تهديدات يوزها در آفريقاي جنوبي عبارت است از تجارت غيرقانوني، برنامه‌هاي زادآوري نامنظم و آزار و اذيت يوزها.»

در اين گزارش آمده كه در آفريقاي جنوبي بيش از ۵۰۰ يوز در مجموعه‌هاي زادآوري در اسارت نگهداري مي‌شوند. درست است كه براي نگهداري اين يوزها اجازه‌هايي خاص از مسوولان دست‌اندركار حفاظت لازم است اما تا زمان تهيه اين گزارش قانوني نبوده كه اعضا را ملزم به رعايت يكسري ضوابط خاص كند در نتيجه اغلب يوزهايي كه در اين كشور در اسارت هستند را نمي‌توان به عنوان يك جمعيت سالم و پايدار در اسارت معرفي كرد. علاوه بر اين، تعدادي از اين مجموعه‌ها يوزهاي خودشان را از طبيعت مي‌گيرند و اين كار گاه قانوني و گاه غيرقانوني است كه در نتيجه آن تاثيراتي هم بر جمعيت‌هاي وحشي يوز در آفريقاي جنوبي وارد شده است. يك مشكل ديگر هم كه در اين گزارش به آن اشاره شده، اين است كه صنعت تكثير در اسارت در اين كشور اغلب به عنوان يك سرپوش براي تجارت بازار سياه استفاده شده، در نتيجه ارايه آمار دقيق از تعداد يوزهايي كه در آفريقاي جنوبي در اسارت هستند، خيلي هم كار آساني نيست. همان‌طوركه پيش‌تر هم اشاره شد، در آفريقاي جنوبي يوزهاي آزاد خيلي به ندرت ديده مي‌شوند و اغلب يوزها در جايگاه‌هاي فنس‌كشي شده هستند. به‌طور كلي در آفريقاي جنوبي مناطق حفاظت‌شده، بسياري از پارك‌هاي ملي و قرق‌هاي خصوصي به صورت فنس‌كشي شده هستند و برنامه كلي هم اين است كه تمام يوزهايي كه به صورت كلي در طبيعت آزاد هستند، در آينده به فنس‌ها منتقل شوند.

در گزارش «زادآوري، وحشي‌سازي مجدد و معرفي مجدد يوزهاي تكثيرشده در اسارت» نخست به اين مساله اشاره شده كه در آفريقاي جنوبي به تعداد كافي ذخيره‌گاه‌هاي ايمن براي يوزها يعني جايي كه يوزها بتوانند در آن‌ بدون استرس مداوم كشته شدن توسط شكارچيان راس هرم غذايي به بقاي‌شان ادامه دهند، وجود ندارد. همين مساله يوزها را به‌ شدت تحت فشار گذاشته و باعث شده كه آنها به ‌شدت متمايل به فرار كردن از داخل ذخيره‌گاه‌ها باشند و اين اتفاق مخصوصا در ذخيره‌گاه‌هايي كه فنس‌كشي در آنها استاندارد نيست، رخ مي‌دهد.

بسياري از يوزها به ۵ ذخيره‌گاه بزرگ جابه‌جا شده‌اند بدون اينكه مهارت‌هاي لازم براي اجتناب از شكارچيان بزرگ‌تر را آموخته باشند. اغلب اين يوزها تنها در ظرف چند هفته توسط شيرها و كفتارها كشته مي‌شوند و البته اين حاصل خطاي انساني است. ظرف ۵ سال گذشته در آفريقاي جنوبي اتفاقاتي مانند كشته شدن ۴ توله يك يوز ماده توسط شير يا كشته شدن ۴ توله توسط كفتار رخ داده و همين مساله نگراني‌هايي جدي را به وجود آورده است چراكه برخي مي‌گويند اين يوزها مي‌توانستند خيلي سريع‌تر به ذخيره‌گاه‌هاي ايمن‌تر منتقل شوند در حالي كه چون جذب گردشگر نسبت به حفاظت اولويت دارد، اين شوك چند وقت به چند وقت تكرار مي‌شود.

مورد دوم اين است كه براي آموزش يك يوز، نه‌تنها بايد شكار موفق را ياد بگيرد بلكه در عين حال بايد بتواند طعمه درست را شكار كند و اين كار مستلزم يك فاكتور خيلي مهم است كه چيزي نيست جز پهنه وسيعي از زمين كه اغلب پروژه‌هاي زادآوري امكان دسترسي به آن را ندارند. در ضمن اين عرصه خاص بايد مامن گونه‌هاي طعمه تيپيك منطقه هم باشد و براي اين منظور گاهي حتي لازم است كه دوباره آن را با ذخاير جديد پر كرد. مورد سوم هم اين است كه هيچ كتاب راهنمايي وجود ندارد كه بتوان براساس آن ياد گرفت چطور مي‌توان يوزها را به‌طور موفق آموزش داد يا رهاسازي كرد، بنابراين اين كار از اساس آزمون و خطا است و بايد از خطاهاي سايرين آموخت. مي‌شود اين‌طور جمع‌بندي كرد كه زمان، اختصاص هزينه قابل توجه، علاقه و البته دانش بسيار براي رسيدن به هدف تكثير موفق و رهاسازي لازم است. در حالي كه فقدان برخي از اين فاكتورها در برخي پروژه‌هاي آفريقاي جنوبي محسوس است. موردي كه اغلب ناديده گرفته مي‌شود، انجام آزمايش‌هاي خوني گسترده و پايش‌هاي DNA است، يعني بايد اين كارها انجام شود كه مطمئن بود يوزها بيماري خاصي ندارند. نويسنده اشاره مي‌كند كه انجام اين كار از اين منظر مهم است كه اگر قرار است يوزي به طبيعت در آينده معرفي شود، نبايد هيچ بيماري يا مشكلي را به جمعيت‌هاي وحشي منتقل كند.

در اينجا ‌بايد كمي هم به مسائل مالي طرح‌هاي تكثير در اسارت در آفريقاي جنوبي اشاره شود. براي اينكه بتوان يك يوز را در اسارت در آفريقاي جنوبي بزرگ كرد، بايد به اين يوز آموزش شكار داد، آن را از انسان‌ها دور كرد، دوباره از جايي به جاي ديگر منتقلش كرد و به صورت مستمر پايش كرد؛ همه اينها به حدود ۲ سال و نيم كار مستمر زمان نياز خواهد داشت؛ ضمن اينكه وقتي اين يوز به يك ذخيره‌گاه (فنس) بزرگ‌تر برده و رهاسازي مي‌شود، بايد ۶ ماه هم آن را مستمر تحت نظر داشت. كل اين كارها بدون هزينه‌هاي مربوط به دامپزشكي، حدود (30000000R) معادل 1,880,067.46 يورو هزينه دارد و اين در حالي است كه هيچ بازگشت مالي براي اين پول وجود نخواهد داشت. بنابراين طبيعي است كه دولت‌ آفريقاي جنوبي خيلي هم راضي نباشد كه پولش را به اين صورت دور بريزد. همه اين مسائل باعث شد كه آمار يوزهاي رهاسازي شده در طبيعت آفريقاي جنوبي خيلي كمتر از حد انتظارات باشد.

در مورد بازگشت مالي پروژه يوزهاي تكثير شده در اسارت هم بايد گفت كه در گذشته حتي اين اجازه وجود داشت كه يوزهاي والد را بفروشند اما در حال حاضر طبق توافقاتي كه صورت گرفته، اجازه فروش والدها را ندارند اما يك درصدي از توله‌ها يا در خيلي جاها هر تعداد از توله‌ها را كه بخواهند، در صورت تكثير مي‌توانند بفروشند. نكته اينجاست كه اين خريد و فروش حتي مي‌تواند به كشورهاي ديگر باشد كه اين موارد طبيعتا بايد با مجوز كنوانسيون جهاني تجارت گونه‌هاي گياهي و جانوري در خطر انقراض (سايتيس) باشد اما در خيلي جاها اين كار به صورت قاچاق انجام مي‌شود.

ضمن اينكه يكي از مهم‌ترين درآمدها مخصوصا براي فنس‌هاي نيمه اسارتي كه خصوصي اداره مي‌شوند يا حتي خيلي از فنس‌هاي دولتي و پارك‌هاي ملي و مناطق حفاظت شده حاصل از درآمد فروش حيوانات است و اين نه‌تنها در مورد يوزپلنگ بلكه در مورد خيلي از حيوانات ديگر هم اين اتفاق مي‌افتد. اما همان‌طوركه اشاره شد، در حال حاضر طبق قانون آفريقاي جنوبي امكان فروش والدها وجود ندارد ولي توله‌ها يك درصدي يا در خيلي جاها حتي همه توله‌ها فروخته مي‌شوند و اين كار طبيعتا درآمد مالي خوبي براي حفظ و نگهداري فنس و كارهاي ديگر ايجاد مي‌كند. علاوه بر اين، هيچ‌وقت هيچ ‌يوزي در آفريقاي جنوبي از اسارت يا نيمه اسارت به عنوان يك نمونه موفق به طبيعت آزاد بدون فنس معرفي نشده.

 

جمع‌بندي و مقايسه

يكي از درس‌هاي مهمي كه از تجربه هندوستان مي‌توان گرفت، اين است كه اگر يوزها در زيستگاه طبيعي براي هميشه منقرض شوند، بازگشت آنها بسيار مشكل‌ساز خواهد بود چه از لحاظ تركيب‌بندي و شرايط زيستگاه و چه از نظر خواست عمومي. البته در هندوستان با توجه به اينكه اهداف گردشگري پيش‌زمينه بوده، تاحدودي هزينه‌ها توجيه مي‌شوند اما در ايران شرايط كاملا با هندوستان متفاوت است. حال اگر نگاهي به وضعيت ناميبيا داشته باشيم و بخواهيم آن را با يوزهاي آسيايي ايران مقايسه كنيم، بايد گفت كه يوزها در ناميبيا در معرض خطر قريب‌الوقوع انقراض نيستند در حالي كه يوزهاي آسيايي در ايران چند قدمي بيشتر با انقراض فاصله ندارند. جمعيت يوزها در ناميبيا دست‌كم نزديك ۲ هزار فرد تخمين زده شده در حالي كه هنوز هيچ‌گونه اتفاق نظري بر سر جمعيت يوز در ايران وجود ندارد. مهم‌ترين مشكل يوزهاي آسيايي اين است كه هنوز هيچ پايش و نظارت سيستماتيكي در زيستگاه‌هاي طبيعي بالقوه و بالفعل آنها انجام نشده. وقتي در كشوري مانند ناميبيا از پويايي جمعيت صحبت مي‌شود و فاكتورهايي كه پويايي جمعيت را تحت‌تاثير قرار داده‌اند، برشمرده مي‌شود به اين دليل است كه مطالعات سيستماتيك مشخص انجام شده. اين مطالعات زيربناي محاسبه اندازه جمعيت موثر و مدلسازي پويايي جمعيت هستند. يكي از بديهي‌ترين و پايه‌اي‌ترين استراتژي‌هاي حفاظتي كه نقش برجسته در تمامي پروژه‌هاي حفاظتي در دنيا از جمله در ناميبيا داشته، همگام كردن و مشتاق كردن جوامع محلي است كه متاسفانه در ايران هنوز آن‌طوركه بايد مورد توجه قرار نگرفته. حال تصور كنيد كه بنا را بر الگوبرداري از روش ناميبيا و مثالي كه از مديريت يوزها توسط صندوق جهاني يوز آورده شد، بگذاريم. طبيعي است كه محوطه فنس‌كشي براي تامين نيازهاي زيستگاهي يوزها در ايران نيز بايد به اندازه ناميبيا باشد تا حداقل استانداردها را حفظ كرده باشيم در صورتي كه فنس‌كشي تنها چند كيلومتر نقاط حادثه‌خيز در اطراف جاده‌هاي واقع شده در بهترين زيستگاه‌هاي يوز آسيايي هنوز يك چالش جدي محسوب مي‌شود. جاده سمنان‌ - مشهد از حاشيه شمالي ذخيره‌گاه زيستكره توران گذر كرده و طول محدوده تماس جاده با مرز منطقه حدود ۴۵ كيلومتر برآورد شده. اين در حالي است كه كليه تلفات ثبت شده يوز هم در آن تنها در يك محدوده ۷ الي ۸ كيلومتري بوده اما فنس‌كشي همين محدوده نيز در عمل يك چالش جدي براي سازمان محيط زيست بوده. در مجموع مي‌توان گفت كه مقايسه يوزهاي ناميبيايي با يوزهاي آسيايي اشتباه است. نخست اينكه در كشوري مانند ناميبيا، تعداد يوزها براي انجام آزمايش‌هايي از اين دست و حتي براي انجام بيهوشي‌هاي مكرر خيلي بيشتر از ايران است. دوم اينكه ناميبيا مناطق حفاظت‌شده محصور و گسترده‌اي دارد كه برخلاف مناطق حفاظت‌شده ايران، به‌طور مرتب تحت مديريت جمعيتي هستند يعني اين كارشناسان هستند كه براساس پايش‌هاي مستمر در مديريت حيات وحش دخالت مي‌كنند و مورد سوم هم اين است كه برنامه‌ريزي حفاظت يوز به هيچ‌وجه براي جمعيتي كه در طبيعت در حال انقراض است، نيست.

از سوي ديگر جمعيتي مانند يوزهاي ناميبيا كه افراد آن امكان مهاجرت و جابه‌جايي موفق را دارند با جمعيت‌هاي ايزوله كه حيوانات آن هيچ‌گونه احتمال مهاجرت موفق ندارند، خيلي فرق دارند، چرا كه گروه دوم نسبت به انقراض خيلي آسيب‌پذيرتر ارزيابي مي‌شوند. آيا ما از مهاجرت و جابه‌جايي موفق يوزهاي آسيايي در كريدورها اطلاعي دست داريم؟ حال اگر بنا بر الگوبرداري از آفريقاي جنوبي براي حفاظت يوزها باشد، يك مساله اساسي اين است كه يوزهاي آزاد خيلي به ندرت ديده مي‌شوند و اغلب يوزها در جايگاه‌هاي فنس‌كشي شده هستند بنابراين نخستين مشكل در مورد هزينه‌ها، هزينه ايجاد و نگهداري از فنس‌ها است. مورد ديگر اين است كه يكي از مهم‌ترين درآمدها مخصوصا براي فنس‌هاي نيمه اسارتي كه خصوصي اداره مي‌شوند يا حتي خيلي از فنس‌هاي دولتي و پارك‌هاي ملي و مناطق حفاظت‌شده در آفريقاي جنوبي حاصل از درآمد فروش حيوانات است و اين نه‌تنها در مورد يوزپلنگ بلكه در مورد خيلي از حيوانات ديگر هم اين اتفاق مي‌افتد. بديهي است كه انجام اين كار در ايران مقدور نيست.

با در نظر گرفتن شرايط كشورهاي مذكور اگر بخواهيم عاقلانه، منطقي و با ديدگاه علمي به قضايا نگاه كنيم؛ درمي‌يابيم كه شرايط يوزهاي ايران با هيچ‌كدام از كشورهاي فوق‌الذكر يكسان نبوده و تفاوت‌هاي فاحشي وجود دارد. بنابراين نسخه گرفتن براساس تجارب خارجي و بدون نظر كارشناسان اتحاديه جهاني حفاظت (IUCN) براي آينده اين ميراث ملي و ذخيره ژنتيكي مي‌تواند يك حسرت ملي به جا بگذارد. فراموش نكنيم در بهترين حالت بر اساس گزارشات كمتر از ۵۰ فرد يوز داريم و اولين اشتباه آخرين اشتباه است.


قريب به دو دهه تلاش براي حفاظت از گونه در معرض انقراض يوزپلنگ ايراني در جريان است و اتفاقات خوبي براي يوز و يوزبانان در اين مدت نيفتاده است. در حالي كه هنوز عمده‌ترين خطر مرگ‌آور براي يوز، جاده و تصادف با خودروها و از سويي ديگر سگ‌هاي گله است، براي فعالان حفاظت از اين گونه در معرض انقراض اتفاقات عجيبي رخ داده كه براي مثال برخي از آنان دو سال است در حبس به سر مي‌برند. در چنين شرايطي و در حالي كه وزارتخانه‌ها و ارگان‌هاي ديگر براي نجات يوز ايراني دغدغه‌اي ندارند بحث تكثير در اسارت داغ شد و شنيده‌ها حكايت از آن داشت كه اندك بودجه حفاظت از يوزپلنگ قرار است به موضوع تكثير در اسارت پرداخت شود.

روزنامه اعتماد در شماره‌هاي متعددي اين موضوع را به بحث گذاشت و صفحه‌هاي مختلفي منتشر كرد. در اين شماره به جمع‌بندي بحث‌هاي پيشين پرداخته شده است كه مي‌خوانيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون