• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4597 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۸ اسفند

نگاهي به كارنامه پرويز شهدي به بهانه انتشار كتاب «نخستين مرد» آلبر كامو

هنر ترجمه

رسول ‌آباديان

 نام پرويز شهدي با ترجمه آثاري درخشان گره خورده است. آثاري كه ترجمه ‌آنها بدون داشتن سواد و احاطه كافي به زبان‌هاي مقصد و مبدا تقريبا غيرممكن است. شهدي، مترجمي كوشا و موثر در روند رشد ترجمه‌هاي اصولي از ادبيات است. مترجمي كه با دقت فراوان دست به گزينش مي‌زند و هر كدام از كتاب‌هايش را مي‌توان به عنوان اتفاقي در مسير ادبي كشور ارزيابي كرد. شهدي با ارايه آثاري عالي در ادبيات جهان چون «پاك‌كن‌ها اثر آلن رب گريه، حيوان انديشمند اثر روبر مرل، دريانورد جبل‌الطارق اثر مارگريت دوراس، ساعت ده و نيم شب در تابستان اثر مارگريت دوراس، سفر به دوزخ(مجموعه داستان) اثر دينو بوتزاتي، ماندارن‌ها اثر سيمون دوبووار، استراحت جنگجو اثر كريستين روشفور، اميلي و پنه‌لوپه اثر آلبرتو موراويا، شرق بهشت اثر جان استاين‌بك، بل آمي اثر گي دو موپاسان، شب‌هاي سپيد، روزهاي خاكستري اثر هانري تروايا، آخرين فرد خانواده موتسارت اثر ژاك تورنيه و...» تاكنون نشان داده كه به هنر ترجمه به عنوان يك پديده فرهنگساز نگاه مي‌كند و ترجمه برايش به عنوان امري جدي مطرح است. به راحتي مي‌توان ادعا كرد كه در ميان كارهاي ترجمه اين مترجم به هيچ‌وجه با كارهاي ضعيف و حتي متوسط روبه‌رو نمي‌شويم زيرا نگاه از سر تفنن به حوزه ترجمه در جهان ذهني او جايي ندارد. يكي از آثاري كه سال‌ها به عنوان كتاب باليني من مطرح ‌بود، رمان «شرق ‌بهشت» نوشته جان اشتاين‌بك است. رماني كه سال‌ها بعد فيلمي كه بر اساس آن ساخته شده‌ بود را هم ديدم اما لذت خواندن اين رمان به دليل پيوند عميق ميان مخاطب و اثر هيچ‌گاه از ذهنم پاك نشده است. شوقي كه رمان اشتاين‌بك با ترجمه شهدي در من ايجاد كرد، باعث شد كه در بدو آشنايي با جريان رمان نو در فرانسه، باز هم دست به دامن اين مترجم شوم و با اعتماد كامل به سراغ ترجمه‌هايش از «رب گريه، دوراس و سيمون دوبووار» بروم. آنچه كه ترجمه‌هاي شهدي را از آثار ديگر مترجم‌ها متمايز مي‌كند، احترام به شعور مخاطب به دليل سختگيري در انتخاب است. شهدي علاوه بر اينكه مترجمي صبور و با وقار است، يك كارشناس ادبي زبده هم به حساب مي‌آيد، مترجمي كه با مرور كلي آثارش پي مي‌بريم كه روزبه‌روز همگام با رشد بينش ادبي در ايران پيش رفته و در هر دوره، كارهايي ترجمه كرده كه ذهن همگان را به روشنايي‌هاي ادبي ديگر كشورها روشن كرده است. در پرونده كاري شهدي هم كارهايي از دوران كلاسيك چون «فراز و نشيب زندگي بدكاران اثر اونوره دو بالزاك و مردمان فرودست اثر فئودور داستايوفسكي و... ديده مي‌شود و هم آثاري از دوران مدرن ادبي چون «مهتاب اثر پير لامور، حيوان انديشمند اثر روبر مرل و سفر به دوزخ اثر دينو بوتزاتي. كارهايي كه نشان‌دهنده عمق حساسيت يك مترجم و سختگيري به خود در همراهي با جريانات ادبي داخل و خارج كشور است. خوشحال هستيم كه اخيرا كتابي ديگر از اين مترجم به دست مخاطبان رسيده. منظور كتاب «نخستين مرد» آلبر كامو- نويسنده شهير فرانسوي- است. اين كتاب كه به همت نشر سخن منتشر شده با كمي تغيير اسامي و پرداخت داستاني به كودكي و نوجواني كامو مي‌پردازد و از منظر مردي 40 ساله روايت مي‌شود كه به جست‌وجوي مزار پدر به كودكي و بازيابي تصوير مادر و زمان از دست ‌رفته مي‌پردازد. اين كتاب بعد از مرگ كامو منتشر شده است. كسي نمي‌داند، نويسنده در ذهنش چه پلاتي براي اين كار در نظر داشت و آيا مي‌خواسته به دوره‌هاي ديگر زندگي‌اش هم بپردازد يا آنچه منتشر شده، همان چيزي است كه كامو به جا گذاشته بود با يادداشت‌ها و اشاراتي كه ضميمه كرده بود تا شايد جمله‌اي را بعدها تغيير دهد يا موضوعي را گسترش دهد. در بخشي از اين كتاب مي‌خوانيم:«بر فراز دليجاني كه در جاده‌اي پرسنگلاخ و ناهموار در حركت بود، ابرهايي بزرگ و انبوه در هواي غروبگاهي به سوي شرق مي‌رفتند. 3 روز پيش بر فراز اقيانوس اطلس بارور شده و منتظر وزيدن باد غرب مانده بودند سپس ابتدا به‌ كندي به‌ حركت درآمده و بعد هر لحظه سريع‌تر از فراز آب‌هاي درخشان پاييزي يك‌راست به سوي قاره شتافته بودند، در نوك قله‌هاي مراكش ريش‌ريش شده روي فلات‌هاي مرتفع الجزاير به‌ شكل گله‌هايي درآمده بودند و حالا با نزديك ‌شدن به مرزهاي تونس، مي‌كوشيدند خود را به درياي تيرِنه برسانند و در آن نابود شوند. پس از طي هزاران كيلومتر بر فراز اين سرزميني كه شبيه جزيره عظيمي است بي‌نام، محدود شده با دريايي خروشان در شمال و موج‌هاي ساكن شن در جنوب، كمي سريع‌تر از پيشروي امپراتوري‌ها و ملت‌ها در هزاران سال پيش در حركت بودند، اكنون هم به ‌صورت دانه‌هاي درشت باران شروع كرده بودند به طبل ‌زدن روي روكش پارچه‌اي دليجان كه 4 مسافر زير آن پناه گرفته بودند. دليجان روي جاده كه خوب رسم شده اما هموار نشده بود، تلق‌تلق‌كنان در حركت بود. گهگاه جرقه‌اي از زير طوقه آهني چرخ‌ها يا سم اسبي مي‌پريد، همزمان قلوه‌سنگي به كف چوبي دليجان اصابت مي‌كرد، يا برعكس، با صدايي خفيف در خاك نرم گودالي كوچك فرو مي‌رفت. با اين ‌همه دو اسب لاغرمردني به ‌طور منظم راه مي‌پيمودند، به ‌دشواري نفس‌هاي بلندي مي‌كشيدند، سينه‌هاشان را جلو داده بودند تا دليجان سنگين را كه اثاث بارش بودند به جلو برانند و با دو حركت يورتمه‌اي متفاوت، جاده را پشت سر مي‌گذاشتند...».

پرويز شهدي در ترجمه اين كتاب، دست‌كم به جمله‌هاي بلند و يك صفحه‌اي كامو پايبند نبوده و دليل كوتاه كردن جملات را تفاوت ويژگي‌هاي زبان فارسي و فرانسه مي‌داند. بهتر است بدانيم كه پرويز شهدي متولد ۱۴ اسفند ۱۳۱۵ در مشهد است. او تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در مشهد و تحصيلات دانشگاهي را در مقطع كارشناسي زبان و ادبيات فرانسه در دانشگاه تهران گذرانده و نيز داراي كارشناسي ارشد ادبيات تطبيقي از دانشگاه سوربن فرانسه است. او پس از ۱۰ سال زندگي در فرانسه در سال ۶۳ به ايران بازگشت. او پس از بازنشستگي(از بانك ملي) كار ترجمه را با جديت آغاز كرد كه حاصل‌اش انتشار بيش از 60 كتاب است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون