• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4600 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۲ اسفند

درباره نسبت بعضي مضامين نمايشي با وضعيت موجود

تئاتري كه مي‌خواهد نمادين و سياسي باشد

محمدحسن خدايي

 

 

زيستن در زمان‌هايي كه هراس از امر ناشناخته آن‌هم در اوج استيلاي عقل بروكراتيك، آن را بدل به وضعيتي اضطراب‌آور و متناقض‌نما كرده و در فراگير شدن بحران‌هاي زيست‌محيطي و نااميدي همگاني از حل‌وفصل كوتاه‌مدت آن، عرصه را براي ارايه انواع ايدئولوژهاي پايان مساعد گردانده، سخن از پايان يافتن همه‌چيز معنايي تازه يافته است. به قول بديو كه تذكار مي‌دهد كه بايد به پايان تاريخ، پايان بازنمايي، پايان هنر و پايان متافيزيك، پايان داد. در اين مسابقه پايان دادن‌هاست كه گويي سينما و تلويزيون به ميانجي تصوير، تلاش دارد آپوكاليپتيسيسم دوران معاصر را عيان كند و به نوعي ضروري جلوه دهد. اين البته از بخت‌ياري رسانه‌هاي تصويري است كه تكنولوژي به ياري آنان آمده تا اين ميل هر دم فزاينده تماشاگران در واقعي‌ بودن مواجهه‌شان با روايت پايان را واقعي‌تر كند. تئاتر به هزار و يك دليل، در اين روايت پايان، گرفتار محدوديت است و چندان نمي‌تواند وضعيت‌هاي آخرالزماني را به مانند تصوير، بازنمايي كند. شايد آثار بكت و ابزورديست‌هاي شبيه او را بتوان نمونه‌هاي درخشاني از اين روايت نكبت و مسكنت آخرالزماني دانست، اما براي انسان پسامدرن و هراسان از انواع مصايب، گويي مواجهه با پايان جهان هر چه واقعي‌تر باشد، جذاب‌تر و باورپذيرتر است. اما در اين دقايق تاملات در باب آپوكاليپتيك، مي‌توان به تئاتر اين روزهاي خودمان نظري افكند و بضاعت موجود را در اين مورد خاص سنجيد. اصولا پرداختن به وضعيت‌هاي استثنايي را مي‌توان ذيل ژانر علمي-تخيلي صورت‌بندي كرد. كيست كه نداند ژانر در يك وضعيت بسامان اقتصادي و اجتماعي قابليت رشد دارد و في‌المثل اغلب آثار موفق ژانريك، محصول كشورهاي پيشرفته است. در رابطه با آثار علمي-تخيلي، به‌طور اخص فضاهاي مربوط به پايان يافتن جهان، حملات گسترده بيولوژيك به دست تروريست‌هاي پيدا و پنهان بنيادگرا، تسخير شهرها و تمدن‌هاي بشري از طريق زامبي‌ها و موجودات خطرناك و جهش‌يافته، بيش‌وكم اين كشورهاي توسعه‌يافته هستند كه دغدغه و توان پرداختن به اين موضوعات را دارند آن‌هم به ميانجي تجربه تاريخي كه در مواجهه با اين قبيل ترس‌هاي هميشگي اندوخته‌اند.

پيش از اين براي سرمايه‌داري نئوليبرال و بازارهاي در حال گسترش آن، اين هراس در شمايل اتحاد جماهير شوروي و اردوگاه چپ تعين تاريخي مي‌يافت. با فروپاشي سوسياليسم واقعا موجود و غياب يك آلترناتيو قدرتمند جهاني، بار ديگر سيماي هراسناك يك هيولا در قامت بنيادگرايي مذهبي پديدار شد، نيرويي سياسي كه براي پرسش‌هاي تازه، پاسخ‌هاي قديم دارد. نگاهي هر چند اجمالي به ايدئولوژي‌هاي سلفي و استراتژيست‌هايي چون «ابوبكر ناجي» كه نظريات خويش را در نوشتاري تحت عنوان «مديريت توحش» ارايه مي‌كنند، اين واقعيت را عيان مي‌كند كه چگونه ارزش‌هاي ليبرال دموكراسي غرب، به شكل بي‌سابقه‌اي مورد هجوم و تهديد قرار گرفته است. تهديدي واقعي و همه‌جانبه كه لحظه‌اي دست از كار نمي‌كشد و تنها از طريق بمب‌افكن‌ها و رسانه‌هاي بين‌المللي مي‌توان با آنان جنگيد. اما با تمامي اين دشمنان واقعي جهان سرمايه‌داري، همچنان گرايش به برساختن وضعيت‌هاي آخرالزماني با قدرت ادامه دارد. دميدن بر اين فضاي ترس و هراس دايمي، يا آن چيزي كه آگامبن آن را در يادداشت كوتاه «وضعيت استثنايي كرونايي» در قبال كاهش يافتن تهديد تروريسم و ناممكن شدن توجيه اعلام وضعيت استثنايي مثال مي‌زند و به اين مساله اشاره دارد كه چگونه ويروس كرونا همچون موهبتي براي دولت‌ها عمل مي‌كند تا بار ديگر اعلام وضعيت استثنايي كنند، نشان از آن دارد كه صنعت سرگرمي‌سازي هاليوود و شركاء، در خدمت سرمايه و دولت و با بهترين كيفيت و خلاقانه‌ترين روايت‌ها، بايد مدام اين فضاي آخرالزماني را از طريق، فيلم، سينما و سريال بازنمايي و بازتوليد مي‌كنند. بازارهاي جهاني از دل اين هراس همگاني و هميشگي به رونق صنعت جنگ و مسائل امنيتي كمك رسانده و مساله بقا در يك جهان در حال فروپاشي را، اولويت مي‌بخشند. برعكس كشورهاي توسعه‌يافته در ايران اما اين تئاتر است كه نسبت به سينما و تلويزيون، امكان بيشتري براي روايت‌هاي فاجعه و آپوكاليپتيسيسم دارد، چراكه به نسبت ارزان‌تر توليد شده و بيش از آنكه به فضا و مكان‌ اين قبيل روايت‌ها احتياج داشته باشد، با ديالوگ و تكيه بر محدوديت‌هايش در قبال بازنمايي، به راحتي مي‌تواند با تماشاگران قرار بگذارد كه در حال اجراي يك اثر
علمي-تخيلي است. اما مشكل توليدات تئاتري در اين ژانر براي گروه‌هاي ايراني همان فقدان نظريه و فقر دانش است، چراكه بدون درگير شدن با نهاد علم و داشتن نوعي چشم‌انداز نظري در باب تكنولوژي، امكان برساختن يك جهان آپوكاليپتيك يا حتي يوتوپيايي ناممكن است. اغلب كساني كه در اين وادي قدم مي‌زنند و در سوداي خلق جهان‌هايي تجربه ‌نشده و مصيبت‌زده هستند، بيش از آنكه جهاني خودبسنده و درون‌ماندگار بسازند، تمناي يك جهان نمادين را در سر مي‌پرورانند كه قرار است بيش از خودش باشد و در ظاهر نقدي به وضعيت موجود و ژستي راديكال و انتقادي نسبت سياست و اجتماع. خيالي خام كه اغلب به اجراهايي به‌شدت نخ‌نما، فاقد امر نو و از قضا مملو از گزين‌گويه‌هايي بي‌ربط و خالي از تاريخ‌مندي و گشايندگي است. بهتر آن است قبل از عزيمت به‌سوي وادي ناشناخته‌ها به اين مساله عنايت شود كه در اين مرز و بوم، اصولا سنتي از درام علمي-تخيلي شكل نيافته و تمامي تجربه ما از اين مواجهه با اين آثار از طريق مصرف توليدات ديگران بوده است. از ياد نبريم كه هراس مردمان خاورميانه‌اي اصولا از جنس ديگري است و حتي با تمامي مسائل و مصيبت‌هاي عام بشري چون بيماري كرونا، اضطراب انسان‌ها در اين منطقه با جهان توسعه‌يافته تفاوت‌هاي بنيادين دارد. بنابراين مي‌توان در مقابل وسوسه‌هايي اين‌چنين فريبنده در قبال
ساختن درام علمي-تخيلي مقاومت كرد و به انتظار معجزه ننشست، چراكه توليد آثاري كه فرسنگ‌ها از نمونه‌هاي درخشان جهاني عقب است، نه يك فضيلت زيباشناسانه كه شايد نوعي ماجراجويي كودكانه باشد كه تنها هزينه و ملال مي‌آفريند و وقت تماشاگران را به بهترين شكل ممكن تلف مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون