گپي با ايرج راد به بهانه تولد «محمدعلي كشاورز»، ايفاگر نقشهاي ماندگار در تئاتر، تلويزيون و سينما
خورشيد درخشان شد تا باد چنين بادا
بابك احمدي
قديم اين طور بود كه هنرجو در كلاس درس استاد، علاوه بر فن هنر راه و رسم زندگي ميآموخت. كلاس تنبك حسين طهراني براي محمدعلي كشاورز چنين آموزهاي داشت: «اول انسان باشيد، بعد هنرمند» و او به گواه دوستانش تا امروز در همين مسير كوشيده است. گر چه پيش از فرار از اتاق تشريح دانشكده علوم پزشكي و پناه گرفتن زير چتر هنر در «هنرستان هنرپيشگي» و «دانشكده هنرهاي دراماتيك» نيز بهواسطه جلسههاي هفتگي پدرش با نويسندگان و شاعران صاحب ذوق رسم زندگي آموخته بود. ايرج راد، دوست و همكار قديمي اين بازيگر تواناي تئاتر و سينماي ايران هم در گفتوگوي پيش رو بر همين امر صحه ميگذارد. علاقه به مطالعه، عشق به تئاتر، دوري از حواشي كاذب، رعايت ادب و اخلاق خوش در مجموع از محمدعلي كشاورز بازيگري كاردان و دوستداشتني ساخت كه بعيد است شنيدن نامش خاطرهاي تيره در ذهن كسي زنده كند، برعكس همچو خورشيد بر تارك هنر ايران ميدرخشد. چنانكه مرور ايفاي نقشهاي درخشان و انتخابهاي درستش در تئاتر، سينما و تلويزيون تصوير شخصيتي حرفهاي پيش چشم ميآورد از جنس مردم و نه جداي از آنها. گفتوگوي پيشرو به بهانه زادروز 90 سالگي بازيگر محبوب با ايرج راد، دوست و همكار قديمياش انجام شده كه بارها در تئاتر با او روي صحنه رفته است. تا باد چنين بادا.
بعضي هنرمندان قديمي تئاتر به من گفتهاند هر جا محمدعلي كشاورز و ايرج راد همكار ميشدند، زمان تمرينها بازيگوشي ميكردند؛ تاييد ميكنيد؟
(با خنده) بازيگوش كه نه ولي آقاي كشاورز هميشه شوخ طبعي خاص خودش را داشت، به همان اندازه وقتي تمرين شروع ميشد بسيار بسيار جدي برخورد ميكرد. اين جديت پس از شروع اجراها حتي تشديد هم ميشد اما در فاصله استراحت، قبل از تمرين يا در جريان سفرهاي كاري كه بعضا به سراسر ايران داشتيم از شوخطبعيهايش در امان نميمانديم. يعني هر شخصي كه همراه ايشان بود چارهاي نداشت و ناخواسته به دام ميافتاد. خاطرات بسيار زيادي از اجراهاي متفاوت كنار آقاي كشاورز در ياد دارم. ايشان از فارغالتحصيلان هنرستان هنرپيشگي هستند، ليسانس از دانشكده هنرهاي دراماتيك گرفتند و با ديگر بزرگان و پيشكسوتان هنر بازيگري كشور كار كردند. همين طور كه خودشان هم در شمار يكي از همين بزرگان جاي ميگيرند. همكاري با كارگردانان صاحبنام مانند علي نصيريان در گروه تئاتر «مردم» يا حميد سمندريان در تئاتر و زندهياد علي حاتمي در سينما تجربهاي نيست كه بتوان به سادگي از كنارش گذشت. او خيلي سال پيش از همه اينها در فيلم «شب قوزي» با فرخ غفاري كار كرد كه بهنظرم واقعا ارزشمند بود و همچنان در ميان فيلمهاي مهم و به يادماندني سينماي ايران قرار دارد.
محمدعلي كشاورز با نقشهاي بهيادماندني سينمايي - هزاردستان - و تلويزيوني - پدرسالار- خوش درخشيد. البته قبل از همه به عنوان بازيگر تئاتر شناخته ميشود ولي متاسفانه امروز امكان زيادي براي رجوع به آرشيو بازيهاي صحنهاي ايشان در دست نداريم، روي صحنه چه كيفيتي به نمايش ميگذاشت؟
درخشان بود؛ يعني به قول اهل هنر «آن» و حضور تاثيرگذاري داشت، طوري كه وقتي روي صحنه ميآمد با قدرت ارتباط ميگرفت. اين توانايي به نظرم دو دليل عمده داشت، يكي به فيزيك محمدعلي كشاورز بازميگشت و ديگري به كيفيت صدايي كه به آن رسيده بود؛ در نهايت هر دو هم موثر ميافتاد. قدرت صدايش طوري بود كه وقتي از دور حرف ميزد و به سمت سالن تئاتر يا محل تمرين ميآمد شما در دم ميگفتيد آقاي كشاورز هم رسيد.
اولين بار كجا ايشان را از نزديك ديديد؟
اولين بار در «اداره تئاتر» با آقاي كشاورز ملاقات كردم. دورهاي كه در گروه تئاتر «مردم» مشغول شدم. گروه زير نظر آقاي نصيريان و شادروان عزتالله انتظامي اداره ميشد و هنرمندان مهمي حضور داشتند. البته قبل از هر چيز آقاي كشاورز را بهواسطه ايفاي نقش در نمايشهاي صحنهاي ديده بودم، ولي هيچ وقت فرصت و افتخار آشنايي و دوستي به وجود نيامد. ديدن اين چهرهها از نزديك آرزويم بود، چه رسد به اينكه با يكديگر همكاري هم داشته باشيم.
به نظرتان كدام دوره بازيگري براي ايشان پرچالش و سخت بود؟
به تئاترهاي تلويزيوني ثابت پاسال نگاه كنيد كه زير نظر اداره هنرهاي دراماتيك توليد ميشد. اين قطعات هر هفته چهارشنبه شبها روي آنتن ميرفت و آقاي كشاورز آنجا نقشهاي بسيار زيادي بازي كرد. وقتي در نظر بگيريم كه تكنولوژي آن دوران مثل امروز پيشرفت نكرده بود و امكان ضبط نمايشها وجود نداشت متوجه سختي كار خواهيم شد. بازيگر بايد بدون توقف (زنده) در برابر دوربين بازي ميكرد و ديالوگ ميگفت، بدون هيچ تپق و اشتباهي در بيان و اين كار واقعا از هر كسي برنميآمد. تمام بازيگران آن مجموعه تئاترها كار بسيار دشواري انجام دادند. بدون كات، يك نفس جلوي دوربين.
شما و همكاران قديمي آقاي كشاورز را با چه صفاتي به ياد ميآوريد؟
محمدعلي كشاورز مثل بسياري از هنرمندان آن زمان ويژگيهاي منحصر به فردي داشت. انضباط، وقتشناسي و ديسيپلين فقط چند نمونه از اين صفات است. هيچ وقت نديدم حتي يك دقيقه دير سر تمرين حاضر شود، اين روش و منش بسياري از بازيگران حرفهاي آن دوران بود. خصلت ديگر محمدعلي كشاورز بيتعارفي و روراستي است. هرگز به ياد ندارم پشت سر افراد صحبت كرده باشد و هر چيزي در دل داشت، مستقيم ميگفت. از روحيه بسيار حمايتگري برخوردار بود و شما از رفتارش احساس خودبيني و خودپسندي نداشتيد. همين امروز هم وقتي جلوي دوربين ظاهر ميشود يا پيامي ميفرستد همين روحيه را شاهد هستيم. با تمام افراد مودبانه و دوستانه برخورد ميكرد و اگر به نظرش ميرسيد شخصي صداقت ندارد و روراستي نميكند، امكان نداشت با او همنشين شود.
بين شما دو هنرمند حدود 15 سال فاصله سني وجود دارد؛ از نمايشهاي آن زمان چيزي به ياد ميآوريد؟ كدام نقشها بيشتر در خاطرتان ماند؟
پيش از انقلاب اكثر تئاترهاي تلويزيوني ايشان را ديده بودم. بعدا وقتي با حميد سمندريان همراه شد هم بيشتر كارها را در سالنهاي تئاتر تماشا كردم. همين طور نمايشهايي كه به كارگرداني علي نصيريان روي صحنه رفت. به هر حال سعي ميكردم هيچ نمايشي را از دست ندهم اما اينكه دقيق بخواهم نام ببرم شايد بعضي اسامي از قلم بيفتند. مثلا تئاترهاي تلويزيوني «شام خصوصي» كار علي نصيريان، «ويلاي يوكا» به كارگرداني عباس جوانمرد يا تله تئاتر «دست بالاي دست» كاري از اسماعيل شنگله همين طور گذرا به يادم ميآيد. بعدها هم در سريال «داييجان ناپلئون»، «هزار دستان»، «پدرسالار» و غيره. فيلمهاي سينمايي ارزشمندي مثل «مادر»، «رگبار»، «ناصرالدين شاه آكتور سينما» كه خودتان ميدانيد اگر قرار به فهرست كردن باشد، تعداد خيلي زياد است. اين نسل بازيگران بسيار توانمند و ارزشمند بوده و هستند؛ اگر توجه كنيد مردم هم به آنها و هم به فيلمهايشان با احترام و افتخار نگاه ميكنند. نامهايي كه به هر فيلمي اعتبار ميبخشيد. اما علاوه بر تمام اينها شوخطبعي كه اشاره كردم و روحيه افتادهحال و مردمداري بيش از هر چيز موجب شد نام محمدعلي كشاورز براي هميشه در تاريخ هنر و سينماي ايران ماندگار باشد.
آقاي كشاورز بين هنرمندان قديمي تئاتر دوستان زيادي دارد، اما دوستي با كدام بازيگر تئاتر ديرينهتر و صميميتر است؟
اسماعيل شنگله از قديم دوست بسيار صميمي محمدعلي كشاورز بود. دوستي و محبت بين آنها در خاطرم زنده ميماند.
بهرغم اين فاصله سني در نمايشهاي زيادي با هم همكاري كرديد.
بله تئاتر «سياه زنگي، مرد فرهنگي، دايره زنگي»، «گربه سياه» نوشته ادگار آلنپو و در نمايش «لبخند باشكوه آقاي گيل» همكار بوديم كه جا دارد از زندهياد جميله شيخي نام ببرم، وقتي اين دو كنار هم روي صحنه حاضر ميشدند مخاطب معجزه خلاقيت و كيفيت تماشايي را مشاهده ميكرد. بسياري از دوستان اهل قلم كه تئاترهاي آن سالها را در خاطر دارند، گواهي ميدهند. «سياوش در باد» به كارگرداني علي نصيريان يا «مردي كه مرده بود و خود نميدانست»، همين طور در نمايش «افول». اكثر اينها در تماشاخانه سنگلج روي صحنه رفت، بعضيشان به قدري با استقبال مواجه شد كه با آنها به سراسر ايران سفر كرديم.
پيش آمد در خلوت خودتان بگوييد كاش در فلان فيلم با آقاي كشاورز همكار ميشدم؟
با توجه به علاقهاي كه به متون كهن دارم، فكر ميكنم همان فيلمها و سريالهاي تاريخي، چون هر چه فيلم و سريال تاريخي بازي كرد همه با كيفيت از كار درآمد. نقش «شعبون استخوني» چنان درخشان بوده كه نيازي نيست بگويم و همه مردم ايران ديدهاند.
كارگردان تئاتر مورد علاقه محمدعلي كشاورز چه كسي است؟
زندهياد سمندريان را خيلي دوست داشت. اين كارگردان در ذهنش از جايگاه ويژهاي برخوردار بود، تجربههاي مهمي هم با هم داشتند.
خاطره خاصي از سفرهاي متعدد مشترك به ياد ميآوريد؟
هر چه به يادم مانده رفتار خوش است. هرگز صداي فرياد محمدعلي كشاورز را در جمع دوستان يا در طول تمرينها و اجراها نشنيدم، اما اگر كسي در تئاتر رفتاري خارج از صداقت داشت ديگر شوخي در كار نبود. تولد محمدعلي كشاورز هميشه مبارك بوده و خواهد بود، من اميدوارم سايهاش سالهاي سال روي سر فرهنگ و هنر ايران باشد.
به تئاترهاي تلويزيوني ثابت پاسال نگاه كنيد كه زير نظر اداره هنرهاي دراماتيك توليد ميشد. اين قطعات هر هفته چهارشنبه شبها روي آنتن ميرفت و آقاي كشاورز آنجا نقشهاي بسيار زيادي بازي كرد. وقتي در نظر بگيريم كه تكنولوژي آن دوران مثل امروز پيشرفت نكرده بود و امكان ضبط نمايشها وجود نداشت متوجه سختي كار خواهيم شد.
هر چه به يادم مانده رفتار خوش است. هرگز صداي فرياد محمدعلي كشاورز را در جمع دوستان يا در طول تمرينها و اجراها نشنيدم، اما اگر كسي در تئاتر رفتاري خارج از صداقت داشت ديگر شوخي در كار نبود. تولد محمدعلي كشاورز هميشه مبارك بوده و خواهد بود، من اميدوارم سايهاش سالهاي سال روي سر فرهنگ و هنر ايران باشد.