• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4624 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۳۰ فروردين

گزارشي درباره سيامك شايقي، كارگردان «جهيزيه‌اي براي رباب» كه چهارشنبه از دنيا رفت

از خواب زمستاني تا خواب ابدي

شورش تسليمي - بهمن فاطمي

 

 

اوايل هفته‌اي كه گذشت، در خبرها آمده كه سيامك شايقي، كارگردان سينماي ايران در بيمارستان بستري شده است. او كه به بيماري سرطان مبتلا بود، از شنبه گذشته بر اثر عوارض ناشي از اين بيماري به كما رفت و روز چهارشنبه 27 فروردين در 66 سالگي درگذشت. او كه علاوه بر كارگرداني، تهيه‌كننده و فيلمنامه‌نويس هم بود، ۲۰ مرداد ۱۳۳۳ در آبادان به دنيا آمد. دانش‌آموخته كارگرداني در مدرسه عالي سينما و تلويزيون بود و حضور در عرصه عملي سينما را به عنوان دستيار كارگردان در فيلم‌هايي مانند «جدال» اثر محمدعلي سجادي و «حريم مهرورزي» به كارگرداني ناصر غلامرضايي آغاز كرد.

يك فيلم اولي موفق

نام سيامك شايقي در سينماي ايران با همان فيلم اولش، «جهيزيه‌اي براي رباب» بر سر زبان‌ها افتاد. او كه كارش را با كارگرداني فني در تلويزيون آغاز كرده بود، در سال 66 براي نخستين‌بار پشت دوربين سينما قرار گرفت و متني از نويسنده هم‌ولايتي خود اصغر عبدالهي را كه او هم متولد آبادان است، دستمايه ساخت «جهيزيه‌اي براي رباب» كرد. فيلمنامه در همان فضاي جنوب ايران مي‌گذرد و قصه دشواري‌هاي پدري را روايت مي‌كند كه شغلش صيادي است اما ابتلا به بيماري نفس‌تنگي او را دچار مشكلاتي براي كار كردن كرده اما با اين وجود در آستانه عروسي دخترش و بنا به پافشاري مادر داماد، ناگزير است براي تهيه جهيزيه دختر خود تلاش كند. نتيجه فيلمي شد كه در حافظه خيلي از سينماروهاي دهه 60 مانده. فيلمي كه شايقي را نامزد دريافت جايزه بهترين كارگرداني در جشنواره ششم فجر هم كرد.

در «جهيزيه‌اي براي رباب» زنده‌ياد هادي اسلامي، پروانه معصومي، ايرج طهماسب، فاطمه معتمدآريا، فهيمه راستكار و... به عنوان بازيگر شايقي را همراهي كردند و محمدرضا عليقلي براي فيلم موسيقي ساخت.

رضايت درون، انگيزه فيلمسازي

آنچه بسياري در مورد نوع كار شايقي و نيز نگاهش به سينما مي‌گويند، در همان فيلم اولش مشهود است. اينكه انگيزه او از فيلمسازي نه گيشه بود، نه دريافت جوايزي از جشنواره‌ها. شايقي به دنبال اقناع ضميري در درون خود بود كه او را براي توليد يك فيلم ترغيب مي‌كرد. خسرو دهقان، منتقد و رييس هيات‌مديره انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي به «اعتماد» مي‌گويد: «شايقي تلاش مي‌كرد آن چيزي را كه دوست دارد و دغدغه‌اش بوده بسازد و در اين مسير گاهي موفق بوده و بعضي وقت‌ها هم نه.»دهقان معتقد است كه در كارنامه هر فيلمسازي يك فيلم بيش از بقيه مي‌درخشد و در بيان مثال‌هايي براي اين موضوع مي‌گويد: كيميايي طي سال‌هاي فعاليت خود نتوانسته مثل «قيصر» بسازد يا مهرجويي هيچ‌وقت موفقيت تجربه «گاو» را تكرار نكرده. در مورد شايقي هم به نظرم آن تجربه موفق و تكرار ناشدني، همان اولين فيلم او يعني «جهيزيه‌اي براي رباب» را بهترين فيلم شايقي مي‌دانم.

يك سريال ديده‌شده

جداي از «جهيزيه‌اي براي رباب»، شايقي 11 فيلم بلند سينمايي ديگر هم دارد كه عبارتند از: «ستاره و الماس، رنو تهران 29، راه و بيراه، در كمال خونسردي، مادرم گيسو، شراره، باغ فردوس پنج بعدازظهر، ارتفاع ۶/۴۵، خواب زمستاني، ابرهاي ارغواني و ماه در جنگل.» او همچنين مجموعه‌اي تلويزيوني را هم در كارنامه خود دارد به نام «سياه، سفيد، خاكستري» كه در سال 75 توليد و سال 76 از شبكه دوم تلويزيون پخش شد. سريالي با تم اجتماعي-خانوادگي با محوريت دو شخصيت كه يك زوج هنري را تشكيل مي‌دهند. سريال قصه زن و شوهري را روايت مي‌كند كه كارشان ساختن برنامه‌هاي تلويزيوني است و قصد دارند برنامه‌اي با موضوع نوجوانان براي تلويزيون بسازند. شوهر كارگردان است و زن تهيه‌كننده و برنامه بنا دارد بر موضوعاتي تمركز كند از قبيل عدم تفاهم فرزندان با پدر و مادرها، مسائل و مشكلاتي كه منجر به انحراف‌هاي اجتماعي مي‌شود و گاهي نوجوانان را به سمت بزهكاري و خلاف سوق مي‌دهد. مهتاج نجومي، رضا خندان، مريم سعادت، عنايت‌الله بخشي، غلامحسين لطفي، احمد قدكچيان، نعمت‌الله گرجي، گوهر خيرانديش و... از بازيگران اصلي مجموعه «سياه، سفيد، خاكستري» بودند و ناصر چشم‌آذر براي سريال موسقي متن ساخته بود.

كم‌‎كار شدنش در دوسوم از عمر كاري

شايقي كه در هشت سال نخست فيلمسازي خود براي كارگرداني هفت اثر (شش فيلم سينمايي و يك سريال) پشت دوربين رفت و از اين جهت فيلمساز پركاري به حساب مي‎آمد، در 24 سال بعد از آن تا زمان مرگش، تنها كارگرداني شش فيلم را در كارنامه خود ثبت كرد. نكته‌اي كه در سخنان و اظهارنظرهاي ديگران درباره او مغفول نمانده است. در اين روزها بسياري از همكاران و دوستان و هم‌صنفان شايقي درباره او اظهارنظر كرده‎اند و بعضي‌ها بر اين عقيده‌‌اند كه او به اندازه جايگاه خود قدر نديد و اين امر سبب كم‌كار شدن او شد. مثلا رضا كيانيان او را «دوست، منتقد و كارگردان سينماي ايران» توصيف كرده و ضمن ابراز تاسف از درگذشتش، درباره او گفته است كه «سيامك شايقي... متاسفانه فيلم‌هايش در غربت نمايش داده شدند و خودش هم در غربت پرواز كرد، چون نمي‌توانيم براي او مراسم يادبودي بگيريم.» اظهارنظري كه مي‌تواند ناظر به دور ماندن او از آنچه مي‌توانست از آن برخوردار باشد، تلقي شود و شايد كم‌كار شدن شايقي در دوسوم نهايي فيلمسازي‌اش را هم بتوان به اين اظهارنظر كيانيان ارتباط داد.

كسي كنارش نگذاشت

با اين حال ديگراني هم هستند كه كم‌كار شدن و دورماندن شايقي را امري شخصي و تا حدي خودخواسته مي‌دانند و از آن ميان دوستش خسرو دهقان. اين منتقد درباره كم كاري شايقي در سال‌هاي اخير و عقيده بعضي سينماگران مبني بر اينكه دست‌هايي مانع از فعاليت او بودند به «اعتماد» مي‌گويد: اساسا با هرگونه توهم تئوري توطئه مخالفم و با نگاه تلخي كه عده‌اي در سينما كنار گذاشته مي‌شوند، هم‌نظر نيستم. نه تنها شايقي بلكه هيچ كس از اهالي سينما كنار گذاشته نمي‌شود. شايقي در سال‌هاي فعاليتش دوازه فيلم بلند ساخته، فيلم نيمه بلند و سريال هم در كارنامه‌اش دارد. در واقع به اندازه توانش كار كرده. چنين كسي را چگونه مي‌توانند كنار بگذارند؟ ميزان موفقيت فيلم‌هايش در گيشه و جشنواره، خود گواه نظر من است.

از فعاليت مطبوعاتي تا سينماي اجتماعي

سيامك شايقي پيش از كارگرداني سينما، فعاليت‌ مطبوعاتي داشت و مي‌توان فعاليتش در اين حوزه را در كنار بسياري از خصايص ديگر او، از مهم‌ترين بخش‌هاي زندگي و كار فرهنگي‌اش دانست. شاخصه‌اي كه بارها از سوي منتقدان سينما و همكارانش مورد توجه قرار گرفت. آنها معتقدند در نتيجه چنين فعاليتي بود كه دوربين شايقي در سينما هم به سوي وضعيت‌هاي اجتماعي خاص چرخيد. او در گفت‎وگويي به اين دغدغه خود اشاره مي‌كند: «خواب زمستاني بخش دوم از يك سه‌گانه است كه بخش‌هاي اول و سوم اين سه‌گانه هنوز ساخته نشده‌اند. طرح اين سه‌گانه با تفكيك طبقات اجتماعي است و خواب زمستاني به خواهراني از طبقه متوسط جامعه مي‌پردازد. دو قسمت ديگر با محوريت سه خواهر از طبقه فقير و ديگري با سه خواهر از طبقه مرفه جامعه ساخته خواهند شد.» آنچه شايقي درباره «خواب زمستاني» مي‌گويد، ناخواسته از علاقه‌اش به آنتون چخوف و ادبيات روس نيز نشان دارد، به‌ويژه وقتي ماجراي طرح دغدغه‌هاي طبقاتي در آثار نمايشنامه‌نويس روس «باغ آلبالو» بسيار پررنگ است و اينجا هم مشخصا ارجاع مشخص به نمايشنامه «سه‌خواهر» وجود دارد.

سوداي نوشتن بود

خسرو دهقان درباره تجربيات مطبوعاتي و آشنايي شايقي با حيطه نقد كه مسير فعاليتش در سينما را هموار كرد، مي‌گويد: «نقدها و يادداشت‌هاي او بر فيلم‌ها حاصل تلاش و كوشش خود او بوده و من بيشتر در حد معرف بودم. در واقع خود شايقي علاقه زيادي به نوشتن داشت. او در پايان مي‌گويد: مهم‌ترين نكته در مرگ شايقي اينكه زود از ميان ما رفت حداقل يكي، دو دهه ديگر مي‌توانست كار كند و فيلم بسازد.» شايقي در «ابرهاي ارغواني» به آنچه در تهران آغاز دهه 90 مي‌گذرد، نظر مي‌كند. چيزي شبيه به ماجراي «آقاي هالو»، مرد ساده‌دل فيلم مهرجويي كه در مناسبات شهري گرفتار مي‌شود. در «ابرهاي ارغواني» هم اين تقابل ميان سادگي و بي‌پيرايگي شخصيت با خشونت جاري در واقعيت زندگي شهري و مناسبات آن را مي‌بينيم. قصه احساس مسووليت پسري كه در برابر خواهر دوستش كه خانواده را رها كرده و راهي تهران شده احساس مسووليت مي‌كند. در خلاصه داستان «ابرهاي ارغواني» آمده است: «احمد با خبر مي‌شود كه پروانه، خواهر دوست و همكلاسي سابقش خانه و خانواده‌اش را در شهرستان رها كرده و به تهران آمده است. احمد مي‌پذيرد كه پروانه را پيدا كند و او را راضي كند كه به خانه و خانواده‌اش برگردد.»


خسرو دهقان: سوداي نوشتن داشت

شايقي تلاش مي‌كرد آن چيزي را كه دوست دارد و دغدغه‌اش بوده، بسازد و در اين مسير گاهي موفق بوده و بعضي وقت‌ها هم نه. به نظرم تجربه موفق، تكرار ناشدني و بهترين فيلم سيامك شايقي همان اولين فيلم او يعني «جهيزيه‌اي براي رباب» بود.

اساسا با هر گونه توهم تئوري توطئه مخالفم و با نگاه تلخي كه عده‌اي در سينما كنار گذاشته مي‌شوند، هم‌نظر نيستم. نه تنها شايقي بلكه هيچ كس از اهالي سينما كنار گذاشته نمي‌شوند. شايقي در سال‌هاي فعاليتش دوازده فيلم بلند ساخته، فيلم نيمه بلند و سريال هم در كارنامه‌اش دارد. در واقع به اندازه توانش كار كرده. چنين كسي را چگونه مي‌توانند كنار بگذارند؟ ميزان موفقيت فيلم‌هايش در گيشه و جشنواره، خود گواه نظر من است.نقدها و يادداشت‌هاي او بر فيلم‌ها حاصل تلاش و كوشش خود او بوده و من بيشتر در حد معرف بودم. در واقع خود شايقي علاقه زيادي به نوشتن داشت... او در پايان مي‌گويد: مهم‌ترين نكته در مرگ شايقي اينكه زود از ميان ما رفت، حداقل يكي، دو دهه ديگر مي‌توانست كار كند و فيلم بسازد.

عباس ياري: هنرمندي كه مناعت طبع را مي‎آموزاند

زنده‌ياد سيامك شايقي يكي از عاشق‌ترين‌هاي سينما بود. خوش چهره، نازنين و محبوب. فعاليت سينمايي‌اش را با نمونه‌خواني مطالب در مجله فيلم شروع كرد. مي‌خواست روحيه نقدپذيري را در خود تقويت كند تا وقتي وارد سينما شد و به عنوان كارگردان فيلم ساخت و فيلمش اكران شد، طاقت نقدهايي را كه منتقدي درباره فيلمش مي‌نويسد، داشته باشد. به همين دليل به نقد نوشتن روي آورد. از وقتي ديد امكان ورودش به سينما فراهم شده، روي نقدهايش اسم نمي‌گذاشت و با نام مستعار نقد مي‌نوشت. بعد كه به سينما وارد شد. يادم نمي‌آيد كه او براي فيلمي كه ساخته به مجله فيلم زنگ بزند تا به فيلمش توجه ويژه شود يا از آن تعريف شود. وقتي منتقدان جوان كه سيامك را نمي‌شناختند، نقد تندي بر فيلم درحال اكراني از او نوشتند، او هرگز تماسي نگرفت و گله‌مند نشد و اين را در حكم كم‌لطفي مجله در حق همكار سابق خود نگذاشت. تحمل بالايي داشت و اين روحيه‌اش در شخصيت او برجسته بود. هرگز شاهد نبودم كه سيامك حتي يك بار از نقد تند بر فيلم‌هايش خم به ابرو بياورد و مثلا اخم‌هايش برود توي هم. عاشق سينما بود و شك ندارم در كلاس‌هايي كه درس مي‌داد، مناعت طبع و احترام به حريم‌هاي روزنامه‌نويسي، نقد فيلم و كارگرداني را به بچه‌ها آموزش داد. به نظر من از اين منظر هنرمند نمونه‌اي بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون