روز معلم و معلمان واقعي
كارآمدياش، ارتباطي درست ميان معلم و دانشآموز است؛ ارتباطي كه از چشمها و گوشها آغاز ميشود و به شرط پيشرفت درست، به قلبها و در پايان به انديشهها ميرسد و آموختهها نهادينه ميشود. در ساختن چنين پيوندهايي، نميتوانيم، يا دست كم بسيار دشوار خواهد بود كه معلم و معلمي را از چرخه آموزش و يادگيري بيرون بگذاريم و آموزش را در چارچوبهاي تنگِ صفحه نمايش تلويزيون و گوشي و تبلت و لپتاپ محدود كنيم و البته چشم به راه معجزه باشيم؛ اگر چنين چيزي ممكن بود بسيار زودتر از اينها و زودتر از ما، آدم آهنيهاي رايانهاي جاي معلم را گرفته بودند و هزينههاي هنگفت آموزش به شدت كاهش يافته بود و... اما امروز بخشي از دانشآموزان و معلمان درگيرِ صفحههاي نمايش هستند و البته شوربختانه بسياري نيز از چنين آموزشي محروم. جداي از سنگاندازيهاي دستاندركاران در راستاي فشار براي بهرهگيري از روشها و ابزارهاي مورد نظرشان، شاهد تلاشهاي بسياري از معلمان براي ارايه بهترين آموزش در فضاي مجازي هستيم. نگارنده معلم است و اعتراف ميكند كه آموزشهاي مجازي او، در برابر كوششهاي برآمده از تعهد و دلسوزي و به معناي واقعي كلمه، معلمي برخي از همكاران بسيار ناچيز است. خانم معلماني را ميبينيم كه بسيار بيش از زمانِ حضور در كلاس در فضاي مجازي وقت ميگذرانند و دلهره به پايان رساندن درسها، به بهترين شكل ممكن را دارند. آقا معلماني را ميشناسم كه وقت و بيوقت، تعطيل و غير تعطيل آموزش ميدهند و بازخورد ميگيرند و آزمون برگزار ميكنند و حتي به دنبال شيوههاي پيشرفتهتري مانند بهرهگيري از فناوريهاي پيشرفته و ارزان براي بهبود آموزش خويشند. مديران و معاوناني را ميبينم كه شب و روز به دنبال بهترين و در دسترسترين امكانات هستند تا آموزش تا جاي ممكن عقب نيفتد و... و همه اينها از معلمي نهادينه شده در وجود بسياري از فرهنگيان سرچشمه گرفته و ميگيرد. در سال آموزشهاي مجازي، به ناچار روز معلم نيز مجازي است! در فضاي آموزشي مجازيشده، روز معلمان واقعي را به آنها و جامعهاي كه چنين معلماني دارد شادباش ميگويم.