مسووليت اجتماعي
شورش تسليمي
واقعيتش هر چه اين در و آن در ميزنم به احوال جهان كه نگاه ميكنم، به آتشسوزيهاي گسترده، نابودي گونههاي گياهي و حيواني و جانوري، به آدمكشيهاي عجيب و غريب سرتاسر جهان؛ به جنگها، صفهاي طولاني آب و غذا. ميبينم روش و منشي كه باروخ اسپينوزا و ژاك لكان در دامان ميشل بنسايق اين مبارز و چريك قديمي گذاشتند چقدر اهميت دارد. بنسايق كه مهمترين داشتههاي زندگياش را در دوران راستگرايان افراطي مورد حمايت امريكا در آرژانتين و اصولا امريكاي لاتين از دست داد، وقتي شانس آورد و از زندان رها شد، بناي يك كلينيك رواندرماني را گذاشت به اميد اينكه انسانهاي سركوب شده زير انواع شكنجه و سربازان بازگشته از جنگ را درمان كند. او روي يك كليد واژه دست گذاشت كه همواره در سرم چرخ ميزند، «مسووليت اجتماعي» هر يك از ما در هنگامه رخدادهاي سخت. بنسايق به من آموخت در اين جهان تنها نيستيم و هر آنچه بر ديگري اتفاق ميافتد، ميتواند ناشي از عملكرد ما هم باشد بنابراين در قبال يكديگر مسووليم. در قبال آنچه بر سر هر يك از انسانهاي اين جهان ميآيد، مسووليت داريم. كاري كه بچههاي تئاتر بلافاصله پس از شيوع كرونا انجام دادند، مصداق همين امر است. گرچه پيشتر نيز وقتي سيل آمد بعضي سالنهاي تئاتر را به محل جمعآوري كمك براي مردم سيلزده تبديل كردند. در 3 ماه گذشته هم خانه عروسك و سالن تئاتر حافظ و سالن تئاتر سرو تمام ظرفيتشان را در اختيار پرستاران و مردمي گذاشتند كه به ماسك و ابزار محافظت در برابر ويروس نياز داشتند. اين روحيه به ويژه در اين دوران كه گروههاي تئاتري انواع و اقسام مشكلات مادي و غيرمادي و مميزي را تحمل ميكنند، ستودني است. به نظرم سرمايه اجتماعي بسيار مهمي است كه مسوولان بايد قدر بدانند و در حفظش بكوشند، گرچه مرضيه برومند در گزارش كنار اين ستون اشاره ميكند حتي اگر دولتمردان به وظايفشان درست عمل نكنند، هنرمند نبايد دست از كار بكشد، ولي اين دليل نميشود مديران نيز مانند مردم به مسووليت اجتماعي خود كمتوجهي كنند.