• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4664 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۰ خرداد

براي سايه و قامت سعيد نفيسي

بهنام ناصري

 

به عكس معروفش نگاه مي‌كنم. انگشتان بلندش را بر گونه راست نهاده. بر محاسني سفيد و نامرتب. نگاهش از پشت شيشه‌هاي عينكي با فريم گِرد فرا مي‌خواندت. نگاهي پُرسان كه مي‌خواهد در سوال‌مندي‌اش از هستي سهيمت كند.
سال‌ها مساعي بي‌وقفه و شبانه‌روز سعيد نفيسي در طول ساليانِ عمر پربارش، قامتي به او بخشيد كه از بلنداي آن بتواند به افق همه اين عرصه‌ها چشم بدوزد و توش و توان قلمش را به قاعده مصروف آنها كند. جاهايي در كارنامه بلندبالاي او هست كه محل پيوند همه علايق و سلايق فرهنگي و ادبي و همه گرايش‌هاي علوم انساني باشد؛ اين يعني «ما»ي كثير هنر و ادبيات و فرهنگ ايراني را از قلمرو پروپيمان كارهايي كه نفيسي ترجمه‌ و تاليف و تصحيح كرده، گريزي نيست.
در تاريخ ادبيات و هنر، هنرمندان پركار بسيار داشته‌ايم؛ اما كم‌شمارند نويسندگان، محققان و مترجماني كه در عين پركاري، در هر سه زمينه هم در زمره سرآمدان باشند آثارشان در صدر. نهاد شخصيت فرهنگي سعيد نفيسي اما، محل اجتماع توأمان و همزمان دقت و سرعت بود. طوري كه-‌ به گواه دوستان و نزديكانش- در كوتاه‌ترين زمان قادر بود مقاله‌اي دقيق و خواندني و راهگشا بنويسد؛ و اين يعني همان توصيف مترجم و محقق معاصر، صادق رضا‌زاده شفق درباره او: «كتاب‌دوست، فراوان‌نويس، تندنويس». حالا اينها را در كنار مطالعات يگانه او از چند زبان زنده دنيا بگذاريم تا به اين پرسش بي‌پاسخ برسيم كه صاحب اين همه كتاب با اين‌همه وقتي كه مصروف خواندن و نوشتن مي‌كرد، تلقي‌اش از استراحت و فراغت از كار، چه نسبتي با تلقي‌هاي متداول خصوصا نزد طبقه متجدد زمانه خود داشت؟
دوستي، تمكن خانواده نفيسي را دليل موفقيت‌هاي او مي‌دانست. امروز وقتي از خانه بالنسبه كوچك‌مان بيرون مي‌آمدم، نگاهم بار ديگر با مرتبه‌ فوقاني كتابخانه تلاقي كرد و نام نفيسي مترجم را بر عطف «ايلياد» و «اوديسه» هومر ديدم. در راه با خود فكر مي‌كردم كه در دهه 30، زماني كه نفيسي در سوداي چاپ اين دو اثر بود، طبقه اقتصادي و بالطبع متجدد او به چه جذابيت‌ها و علايقي فكر مي‌كرد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون