• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4664 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۰ خرداد

هشتگ شوتي

مليحه قرباني

«قاچاق-افغاني يكي از شغل‌هاي پردرآمد مناطق مرزي و مركزي ايرانه و #مهاجرت-جرم-نيست و #مهاجر-يعني-تو-ماندني-نيستي» اين متن ويديويي در اينستاگرام است كه بيش از 26 هزار بار ديده شده است. ويديو نمايشي است از رديف پژوهاي چهارصدوپنج نقره‌اي و پرشياي سفيد. زير تيغ آفتاب، كنار جاده آسفالت از كنار تپه‌هاي كم‌ارتفاع ده‌ها افغانستاني ديوانه‌وار به سوي اتومبيل‌ها مي‌دوند، برخي اين ميان سرگردانند كه بايد سوار كدام ماشين شوند، برخي به دو مي‌روند سمت صندلي جلو و برخي بازمي‌گردند تا كوله‌پشتي خود را از روي زمين بردارند. جست‌وجوي هشتگ «قاچاق افغاني»، «افغان‌كشي»، «شوتي»، «افغانكش دودزا» و «باركش-مسير-زاهدان-چابهار» نشان از «شوتي»هايي دارد كه تصاوير و فيلم‌هايي از تردد پرسرعت اتومبيل‌هاي‌شان و افغانستاني‌هاي چپانده‌شده در ماشين را با تفاخر در صفحه اينستاگرام خود منتشر مي‌كنند. كامنت‌ها هم يا ناله و نفرين دودمان قاجار است كه افغانستان را از ايران جدا كرد، يا تبليغ «افغان‌كشي تضميني از تهران به استانبول»، يا لعن و نفرين مسوولان افغانستاني كه چنين خفتي را به مردمان سرزمين‌شان تحميل كرده‌اند. هرقدر تصاوير افغانستاني‌ها در پشت صندوق ‌عقب، صندلي‌هاي پشتي و ميان دره‌ها دردناك باشد، تصاوير «تعقيب و گريز» با پليس به عنوان عاشقانه، ترس، باحال، شوتي و سرعت منتشر مي‌شود، براي شوتي‌ها تعقيب و گريز و به خطر انداختن جان مسافران و ماموران نيروي انتظامي چيزي جز يك بازي سرگرم‌كننده نيست. نمايش سرعت بالاي دويست كيلومتر در ساعت براي شوتي‌ها به معناي هيجان است و اين هيجان در تعقيب و گريز با پليس دوچندان مي‌شود، شوتي‌ها در اين تعقيب‌و‌گريزها بعد از زدن دودزا فراموش نمي‌كنند كه دوربين خود را روشن كنند و از صحنه پيروزي خود فيلم و تصوير بگيرند تا دركنار شوتي‌هاي ديگر سربلند باشند.
 در كنار اين تصاوير كه دقايقي چند هم روي عقربه سرعت شمار اتومبيل اعداد 200 و 210 را نشان مي‌دهند، تصاوير ديگري تضمين قاچاقي آسوده را مي‌كنند: «هر كس قصد مهاجرت غيرقانوني از ايران تا تركيه و بالعكس را دارد اطلاع بدهد. مسير تضميني و هماهنگ‌شده بدون استرس، بدون گيرافتادن، امن و مطمئن براي خانواده و مجرد، با كمترين ميزان پياده‌روي، با قيمت مناسب و تضميني، بعد از رسيدن به مقصد تسويه انجام مي‌شود. با چند سال سابقه خدمت به عزيزان ايراني و افغاني.» يكي از همين شوتي‌ها، كارگر اهل كرمانشاه بود، عكس‌هاي سال 97 او در انتهاي حافظه حساب اينستاگرامش خبر از روزهايي مي‌دهد كه براي اجراي بتن ساختمان‌ها شماره‌اش را محجوبانه منتشر مي‌كرد و درآوردن يك پيچ بتني آن‌قدري براي او لذت داشت تا بخواهد تصوير كار دستش را با ديگران سهيم شود. اجراي پل‌هاي پيچ بتني اما با گذشت يك سال به «افغان‌كشي» تغيير پيدا مي‌كند، كارگر ساده و زحمت‌كش ديروز حالا مي‌نويسد كه «مهاجرت تخصص ماست»، حالا كه حقوق كارگري كفاف معيشت آبرومندانه را نمي‌دهد، اين كارگر از مهاجرت افرادي به اروپا مي‌نويسد كه پاسپورت ندارند و او حاضر است در اين مسير شوتي يا راننده آنها باشد. او حالا به جاي كلمه «رفاقت» از «سلطان» استفاده مي‌كند. شوتي‌ها يكديگر را در اينستاگرام به نام «سلطان» مي‌خوانند. سلطان‌ها براي سربلندي هم كه شده، حين عبور از مقابل اتومبيل‌هاي پليس با سرعت بالا، حتما دوربين‌شان را در دست مي‌گيرند، اول اتومبيل پليس را نشان مي‌دهند كه كنار جاده ايستاده است، بعد صندلي عقب را كه با يك نايلون سياه، افغانستاني‌ها را زير گرفته و بعد دوربين متمركز مي‌شود روي عقربه‌هاي سرعت‌شمار و بعد خنده‌هاي شوتي است كه مي‌آيد: «سلطان پليسو با دويست‌تا پشت سر گذاشت.» «يادت باشه تا وقتي كه من برنده نشم بازي هنوز ادامه داره.»كنار تويوتا ايستاده است و كلاشنيكفي در دست دارد، تويوتا پلاك ندارد اما دوربين را چند‌بار عقب و جلو مي‌برد تا نشان دهد رنگ بدنه تفنگش با بدنه اتومبيل يكي است و بعد زير عكسش مي‌نويسد: «وقتي سلطان قاتي مي‌كنه دريفت مي‌كشه.» «سلطان»ها برخلاف «شوتي»ها از عنوان «افغان» يا «افغان‌كشي» استفاده نمي‌كنند، «سلطان»ها خود را «باركش» مي‌دانند، انسان‌هاي مفلوك داخل اتومبيل براي آنها باري هستند كه به ظرافت و هنرمندي آنها حمل مي‌شوند، تفاوت شوتي‌ها و سلطان‌ها حضور تصويري از سلاح است، سلطان علاوه بر سرعت بالا و تسلطش بر رانندگي و فريب پليس، به كلكسيون اسلحه‌هايش هم افتخار مي‌كند. گشتي كوتاه در صفحه‌هاي اينستاگرام شوتي‌ها نشان مي‌دهد كه شوتي‌هاي برازجان، كردستان، نايين، مهريز، سيستان و ديگر شهرها جمع خود را دارند و فراموش نمي‌كنند كه واترمارك تصاويرشان را آغشته به نام منطقه استحفاظي خود كنند و زيرش بنويسند: «سلامتي مردهاي بيابون، نه نامردهاي خيابون»، «سلامتي جوونايي كه دل پير دارند، راننده‌هايي كه حق تير دارند» و «از خاك به خاك، از مرگ چه باك.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون