• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4671 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۳۱ خرداد

صدارت كوتاه قائم‌مقام

مرتضي ميرحسيني

محمدشاه قاجار سلطنت خود را به او مديون بود و به كفايت و كارداني‌اش يقين داشت. اما در عزل او با دشمنانش همراهي كرد و نگران از خطري كه مي‌پنداشت تاج و تختش را تهديد مي‌كند دستور به اعدام وي داد. ميرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام از همان روزهاي وليعهدي و اقامت در تبريز نزديك و همراه محمدشاه بود و در حركت به سمت تهران و كنار زدن رقبا و مدعيان ديگر سلطنت هم نقش مهم و موثري داشت.
 آنقدر به شاه نزديك و با او صميمي بود كه گاهي به حرف‌هاي او بي‌اعتنايي مي‌كرد و حتي به قول عبدالله مستوفي به پرسش‌هايش هم «جواب سر بالا مي‌داد.» براي رساندن وليعهد به پادشاهي با گروهي از قاجارها گلاويز شد و آنان را سركوب و مطيع كرد و بعد هم در دوره نه چندان طولاني صدارت خود براي نظم دادن به امور دولت و دربار و حراست از خزانه، رودرروي گروه ديگري از آنان ايستاد. 
مرد محكمي بود و با شاهزادگان قاجار و وابستگان سببي و نسبي خاندان سلطنتي كه از نظرش همگي يا احمق بودند يا فاسد (يا هر دو ويژگي را با هم داشتند) تباني و ائتلاف نمي‌كرد. به تملق و چاپلوسي عادت نداشت، خيلي خودش را مقيد به توضيح و تشريح تصميماتش به شاه نمي‌ديد و گاهي هم نشانه‌هاي استبداد و تكروي از خود بروز مي‌داد.
 حدود هفت ماه قدرت و جايگاهش را حفظ كرد و سرانجام در توطئه دشمنان پرشمار و مزورش كه ضد او پيمان اتحاد بسته بودند ـ  و گويا انگليسي‌ها را هم همراه خودشان داشتند ـ  سقوط كرد. محمدشاه در چنين روزي (سال 1214) دستور به عزل و دستگيري او داد و چند روز بعد هم پاي حكم اعدامش را مهر كرد.
 جاي او را حاجي ميرزا آقاسي گرفت كه نمونه شاخص بلاهت و خرفتي در تاريخ ماست و حكايت‌هاي زيادي كه البته آميخته به اغراق و بي‌انصافي است درباره‌اش وجود دارد. قائم‌مقام نه اولين وزير قرباني دوره قاجار بود و نه آخرين‌شان، و به همان سرنوشتي دچار شد كه پيش از او دامنگير حاجي ابراهيم شيرازي شده بود و مقدر بود بعدها فرجام اميركبير هم باشد. عبدالله مستوفي مي‌نويسد: قائم‌مقام فراهاني كسي است كه نثر فارسي را زنده كرد و زبان نوشتاري ما را از آن انحطاطي كه از دوره صفوي در آن غلتيده بود، نجات داد. خيلي‌ها اين سخن مستوفي درباره انحطاط فارسي در دوره صفوي را نمي‌پذيرند، اما كمتر كسي است كه اهميت قائم‌مقام در سير نثر جديد فارسي را انكار كند. او بود كه نثر فارسي را از آسمان «مغلق‌گويي» به زمين كشيد و واژه‌هاي ساده و مانوس را جايگزين كلمات «قلنبه» رايج در متون درباري كرد. 
مستوفي مي‌افزايد: «استعمال از لغت به اندازه لزوم كه اگر يك حرف از نوشته بردارند معني نارسايي پيدا كند و احتراز از تكرار لفظي و معنوي، شيوه‌اي است كه قائم‌مقام به قريحه خداداد به نثر فارسي داده و يك‌تنه اسلوب نويسندگي را عوض كرده و آن را به پايه دوره‌هاي قبل برگردانده است.
 مي‌گويند وقتي محمدشاه امر به حبس او داده سفارش كرده است به او قلم و كاغذ ندهند و اگر چيزي براي شاه بنويسد نياورند و مي‌گفته است كه در قلم اين مرد معجزه‌اي است كه مي‌ترسم خواندن نوشته او مرا از تصميمي كه نسبت به او گرفته‌ام، بازدارد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون