• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4682 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۲ تير

نوشته‌اي درباره نمايش «11 جريحه روح» به كارگرداني فرزاد اميني

زبانِ جان‌هاي عريان

نيلوفر ثاني

با اجراي دوباره تئاترها پس از وقفه چند ماهه، فرزاد اميني در اجراي ديگري مبتني بر حركت‌نگاري در ادامه اجراهاي پيشين خود، اين بار 11 داستان كوتاه صادق هدايت از كتاب سه قطره ‌خون را انتخاب و دستمايه قرار داده و فضاي مورد نظر خود را در موازات با جهان هدايت در سالن تئاتر مستقل تهران، ساخته و بر صحنه آورده است. چنانكه متن و اجرا و فرم به‌ كارگيري حركات و ميزانس‌ها، هسته داستاني را نيز معطوف خود قرار داده و آنچه بر صحنه جان گرفته است، مستقل از جهان هدايت است؛ هر چند تلاش براي پر كردن اين شكاف و نزديك ‌شدن به اتمسفر هدايت را در اجرا مي‌توان ديد اما به نظر مي‌رسد اميني درصدد بوده با دراماتورژي، خوانش شخصي خود را با زباني از كلمات و حركات ارايه دهد كه ترسيم كاملا منطبقي با داستان‌ها به وجود نيامده و تابعي وفادارانه نباشد. در چنين شرايطي مي‌توان اثر پيش رو را در كليت خود و مستقل از مبدا اقتباس، تحليل و نقد كرد اما با اين پيش‌فرض كه داراي نقاط و ربط‌هاي مبهم مرجع نباشد و بتواند رسايي و تاثيرگذاري موجهي براي ارتباط مخاطب با اثر، بي‌نياز به اطلاع قبلي از وقايع داستان‌ها ارايه ‌دهد كه از اين بابت، نمايش «11 جريحه روح» واجد چنين ويژگي‌اي نيست و در راستاي زبان شخصي كارگردان و متني با انقطاع كلمات و واژه‌نگاري‌هاي مشدد و پرتكرار حركت مي‌كند و مي‌خواهد در پرتو جذابيت‌هاي بصري، مواضعي انتقادي نيز عرضه كند. هر چند پرداخت اپيزودها در فراز و نشيب زيادي است با اين‌ حال هر چه پيش مي‌رود، زبان شيء   و اكسسوارها به عنوان عنصر كاركردي به نجات مي‌آيد و اثر را از ورطه بلاتكليفي به سمت و سوي قائم به خود ‌بودن سوق مي‌دهد. اگرچه در برخورد اول همان اسامي و روايت داستاني، پايه و شاكله متن است اما با نفوذ ذهنيت هنرمند و فرم روايي‌اش با وجود ابهاماتي رفع نشده، قلمروي خودش را در بيان جراحت‌هاي اجتماعي و تاثير آن بر روح و روان آدمي تعيين مي‌كند. همان چشم‌اندازي كه گرچه مورد نظر هدايت نيز بوده اما فرزاد اميني روايت خودش را در تركيب سيال و سورئال از حركات و واگويه‌هاي اجراگران در ساحتي مي‌سازد كه تمايزي مشخص با  متن اصلي داشته و آن را در هر 11 قطعه حفظ مي‌كند. آنچنان كه حتي در داستان‌هاي خطي با فضايي رئال، سبك اكسپرسيونيسم هنرمند ادامه داشته و مناسبات خودش را بروز مي‌دهد بي‌آنكه بخواهد وضوح بيشتري در روايت‌ها بيافريند. 

شايد اگر تغير طرفداران هدايت را كه مي‌تواند كاملا منصفانه باشد، كنار بگذاريم، تجربه چنين اجرايي در نوع خود قابل ارزش است كه با طرح مضامين انساني، پديده‌هاي اجتماعي و دجاليتي جاري حتي تا عصر امروز از مرز سرگرمي عبور كند و در ساحت زيباشناختي با حضور بدن‌هاي ناآرام و اشيايي عرضه شود كه طبق اشاره كارگردان در بروشور، حاوي هويت‌مندي موثري در فرآيند و جريان اجرا هستند و مي‌توانند هر كدام به عنوان تكمله‌هاي ديالوگ‌ها و حركات و ميزانس‌ها مورد تاويل قرار گيرند. 11 جريحه روح بيش از آنكه اجرايي فيزيكال باشد مبتني بر زبان است، زباني كه اميني با اقتباس آن را به قلمروي خود آورده و از آن خود كرده است. زباني با پيوندهاي سمبليك و تاكيد بر وجه تراژيك هر قطعه، عيان‌شدگي جان‌هاي عريان با سرنوشت‌هاي عرياني‌ كه رابطه زندگي‌هاي خاموش‌ شده را بار ديگر بر صحنه زنده كند و همسو با شرايط اجتماعي اكنون، تفسير معنايي بسازد. همان بن‌مايه انديشه و كلامي از هدايت كه دغدغه‌مندي‌اش تا به امروز ادامه دارد. 11 جريحه روح با وجود طراحي و وجود تئاتريكاليته قابل قبول در اجرا واجد نقدهاي چندي است چنانكه از همان آغاز به طرز روشني، تازه‌كار بودن و تيم بازيگري آماتوري را كه دارد رنج مقبوليت مي‌كشد به وضوح مي‌رساند. بيان‌ها به ويژه مساله مهمي است كه يكدست نبوده و از پختگي لازم برخوردار نيست و مشوش‌ بودن صحنه را تشديد و ميزانسن‌ها را از انسجام تهي ‌كرده و گاه بي‌اثر مي‌كند. آنقدر صداسازي حلقي، نامفهوم، ناهنجار و مبتدي است كه ارتباط مخاطب را بارها با آن فضاي سيال ذهني كه در متن حاكم ا‌ست، قطع كرده و اجازه درگير شدن و پيدا كردن خط روايي را به او نمي‌دهد. اما به مرور با تغيير اين صداسازي و آرايه‌هاي آوايي مناسب‌تر به ويژه در بخش دوم اجرا بعد از وقفه استراحت، تماشاگر مناسبات خودش را با اجرا پيدا كرده و سعي مي‌كند، بتواند وارد  اين جرگه شود.  هر چند همچنان نياز به تمرين و تجربه بيشتر براي اجراگران احساس مي‌شود. قلمروسازي جهان نمايش با سنگ قبرهايي كه هوشمندانه همگي دهه‌هاي اول قرن و همزمان با تاريخ وقايع داستان‌ها هستند، طراحي فكر شده و تغيير لباس‌ها و ديگر اشيا از نقاط قوتي است كه كم‌كاري‌هاي نورپردازي و موسيقي متن را تقليل مي‌دهد به ويژه در نيمه دوم و هنگام استفاده از موسيقي، درك اين كم‌كاري از ابتداي نمايش بيشتر حس مي‌شود. اجرا داراي اضافات زيادي است، مونولوگ‌هاي مطول و نارسا كه هر چند براي فضاسازي آن قطعه نياز باشد اما با وجود زمان 180 دقيقه‌اي نه تنها تاثير لازم را ندارد حتي واپس‌زني ذهني و خستگي جهت امتداد تمركز را نيز ايجاد مي‌كند. 
11 جريحه روح در جهان مستقل خودش، حاصل زحمات بسيار گروهي جوان و كارگرداني خلاق‌ است كه براي درك اتمسفر صحنه و اجرا اگرچه انتخاب سنگيني است اما تجربه‌اي ارزنده‌ است هر چند مخاطب به اندازه آنها از لذت و شعف سهمي نبرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون