• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4686 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۷ تير

در حاشيه درگذشت انيو موريكونه آهنگساز برجسته ايتاليايي

موسيقي زبانِ مادري من است

امير بهاري

وقتي در مراسم اسكار سال 2007 آكادمي مي‌خواست قدرنشناسي خود را با اهداي جايزه اسكار يك عمر دستاورد هنري به انيو موريكونه جبران كند و كلينيت ايستوود در حال خواندن متني درباره او بود، دوربين موريكونه را نشان داد كه مترجمش در حال ترجمه سخنان ايستوود بود. اين لحظه براي بسياري شگفت‌انگيز بود. چگونه مردي آنقدر دور از فرهنگ امريكا كه حتي زبان‌شان را بلد نيست (يا خوب بلد نيست) با ساختن تعداد قابل‌توجهي موسيقي متن فيلم وسترن مهم‌ترين آهنگساز اين ژانر سينمايي بشود و اصلا به نوعي سبك موسيقايي براي اين ژانر سينمايي به وجود آورد؟
كارگرداني جذاب سرجيو لئونه در لحظه تقابل سه‌نفره انتهاي فيلم «خوب، بد، زشت» را به ياد بياوريد. از يك نماي عمومي به مروري تقطيع مي‌شود تا اگستريم كلوز آپ و موسيقي كه وارياسيوني ديگر از تم اصلي است كه با اينجا با ترومپت نواخته مي‌شود، كاملا هماهنگ با اتفاق سينمايي پيش‌ مي‌رود. در همكاري‌هاي ديگرش با لئونه هم همين دقت در پرداخت موسيقي وجود دارد. به وجود آوردن ادبيات خاصي براي اين نوع سينما و توسعه آن در چندين فيلم ديگر. او ته‌مايه‌اي را از موسيقي فولكلور امريكايي گرفت و چنان روحي در آن دميد كه بخش مهمي از ادبيات موسيقي سينماي وسترن را براي هميشه مال خود كرد. در «روزي روزگار در غرب»، وسترن متفاوتِ لئونه براي ساز هارمونيكاي (ساز دهني) ملودي جذابي نوشت (مردي با هارمونيكا) كه در واقع معرف شخصيت كم‌حرف و منزوي هارمونيكا (چارلز برانسون) بود. يك قطعه زيبا كه هنوز هم حتي خارج از فضاي فيلم شنيدني است.  اما اين همكاري درخشان با لئونه و ديگر وسترن اسپاگتي‌سازان تنها بخشي از فعاليت‌هاي گسترده موريكونه بود. او براي فيلم ديگري از لئونه (روزي روزگاري در امريكا) كه حال و هواي ديگري داشت و روايتي مافيايي در نيمه اول قرن بيستم بود، چنان موسيقي‌اي ساخت كه اولين‌بار شنيدنش براي هر كه اهل است فراموش نشدني است؛ چه روي آن فيلم درخشان چه بدون آن تصاوير. يك كار اركسترال درخشان كه هر قطعه بخشي از قصه را به خوبي به دوش مي‌كشد. به عنوان مثال قطعه‌اي كه براي شخصيت «دبورا» ساخته شده، قطعه‌ رمانسي كه ملودي‌اش را ويولن‌ها با همراهي آوازي ملايم و زمزمه‌گون اجرا مي‌كنند و اين انتخاب لحن تغزلي همگن با سويه عاشقانه داستان ساخته است از سوي ديگر در قطعه‌اي كه براي مرور «خاطرات كودكي» ساخته شده اركستر در پس زمينه دور تنها فضاسازاست و اصل ملودي در آغاز بر عهده ساز «پن‌فلوت»ِ است؛ سازي بسيار دور از اركستر سمفونيك در مفهوم كلاسيكش. موريكونه در موسيقي اين فيلم كه به ظاهر ساده است از تركيب‌هاي مختلفي استفاده كرده است.  در مجموع موريكونه در طول حدود 70 سال فعاليت در عرصه موسيقي فيلم از اركستراسيون‌هاي بسيار متنوع و اغلب نامتعارفي استفاده كرد. گيتار الكتريك و گيتار بيس در كنار اركستر زهي و سازهاي بادي همگي براي او مهم بودند. او براي هر فيلم به فراخور سبك و المان‌هاي روايي آن موسيقي مي‌ساخت. آن فضايي رعب‌آور با ادوات الكترونيك در موسيقي متن فيلم «چيز» كه فيلمي علمي - تخيلي در ژانر وحشت بود (فيلم را جان كارپنتر ساخته كه خود آهنگساز هم هست و به جز دو، سه مورد خودش موسيقي فيلم‌هايش را ساخته)، بسيار متفاوت از آن موسيقي تغزلي و رمانتيك «سينما پاراديزو» است كه با پيانو و اركستر زهي نواخته مي‌شود و اين تجربه‌هاي رمانس هم بسيار متفاوتند مثلا از موسيقي درخشاني كه براي فيلم مذهبي «ماموريت» مي‌سازد. در فيلم ماموريت تم اصلي كار را براساس موسيقي فولكلور امريكايي جنوبي نوشت كه البته در اين ميان قطعه اصلي فيلم با عنوان «اُبواي گابريل» بسيار مورد توجه قرار گرفت. جالب اينكه در دوره اول فيلمسازي‌اش در سينما براي كمدي‌هاي درجه «بي» ايتاليايي در اوايل دهه 1960 ميلادي موسيقي ساخت. در همين دوران در كنار كمدي‌ها شروع به ساختن موسيقي براي وسترن اسپاگتي‌ها كرد و پيش از شروع همكاري با لئونه او سعي كرد با الهام از موسيقي فولك در سينماي وسترن موسيقي اصيل و شخصي خود را بسازد و اين موسيقي با همكاري مشترك او و لئونه ديده شد.  لئونه حدود هفت دهه فعاليت در سينما تصوير يك آهنگساز تمام‌عيار با ذهني باز و آزاد از خود نشان داد. درست كه هر وقت نيت به اجراي زنده داشت از اركستر سمفونيك استفاده مي‌كرد ولي ذهن بزرگ و غريب داشت به خصوص در تجربه‌هاي سينمايي‌اش و شايد اين جسارت باز مي‌گشت به علاقه او به موسيقي آوانگارد؛ زماني كه در جواني تلاش كرد در گروهي آوانگارد با نگاهي باز به امر بداهه نوازي، موسيقي خلق كند. كارگردانان بزرگ بسياري با او همكاري كردند كه يكي از دلايل شهرتش انتخاب موسيقي فيلم‌هايش است و هميشه در تمام فيلم‌هايش حداقل يك قطعه از آثار سينمايي موريكونه استفاده مي‌كرد در نهايت اين افتخار نصيبش شد تا براي «هشت نفرت‌انگيز» از موريكونه به عنوان آهنگساز استفاده كند. همان سالي كه موريكونه بالاخره جايزه اسكار بهترين موسيقي متن را دريافت كرد.  موريكونه نمونه‌اي يكه و يگانه در تاريخ سينما بود. امضاي شخصي او در همه آثارش قابل پيگيري است. از صداي «پن‌فلوت»ِ روزي روزگاري در امريكا تا آن گفت‌وگوي عاشقانه گيتار و زهي‌ها در موسيقي فيلم «مالنا» در همه اين لحظات شخصيت هنري و رويكرد هارمونيك او جاري است. موريكونه مثل يك رودِ روان و خروشان در حدود هفت دهه براي سينما موسيقي خلق كرد. او آن‌قدر اين زبان را خوب يادگرفته بود كه نيازي نبود براي فهميدن فيلم‌هاي غير‌ايتاليايي زبان انگليسي، فرانسوي يا... هم بداند. او زبان سينما را مي‌فهميد و با زبان موسيقي آن را به تكامل مي‌رساند. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون