13 هزار مشاور براي 14 ميليون دانشآموز
اينكه مرجع بالاتر از ما بايد تصميم بگيرد با اين دادهها چه كند، اينها را منتشر بكند يا نه ديگر به سياستهاي كلي نظام بازميگردد. اما وجه ديگر اين است كه اگر اين آمار و اطلاعات را بدون برنامهريزي و بدون هدف منتشر كنيم، به جاي كمك كردن و هشيار كردن جامعه، بيشتر به اضطراب و ناامني فضاي عمومي بينجامد، قاعدتا هيچكس اين كار را نخواهد كرد.
خب چه كسي تصميم ميگيرد كه كدام اطلاعات آگاهي ميدهد و كدام باعث اضطراب جامعه ميشود؟
ما نظرات كارشناسيمان را ارايه ميدهيم و قاعدتا در اين حوزه، دستگاههاي متولي مثل سازمان امور اجتماعي كشور، وزارت كشور و... ميتوانند تصميم بگيرند كه چه مقدار از اين آمار و اطلاعات را منتشر كنند.
آموزش و پرورش هم وظيفهاي در قبال والدين دانشآموزان دارد. والدين بايد بدانند چه مسائلي ممكن است پيشروي بچهها باشد. فاصله سني اين بچه ممكن است با مادر و پدرش زياد باشد و اتفاقا مدرسه است كه بايد به آنها هشدار بدهد كه مواظب چه چيزهايي باشند.
اين كار را ميكنيم. ببينيد ما بعد از غربالگري، يك نيمرخي از دانشآموز كه ميتواند اثربخش باشد را در اختيار خانواده دانشآموز هم قرار ميدهيم. بعد ميآييم نقشه خطرپذيري مدرسه و منطقه و استان را هم تهيه ميكنيم و مدير مدرسه ميتواند اينها را در حد منطقه خودش از سامانه دريافت كند، دادهها را در اختيار داشته باشد و بر اساس آن برنامهريزي كند. خود دانشآموزان و اولياي دانشآموزان هم با آن نام كاربري و رمز عبوري كه دارند ميتوانند از وضعيت خودشان باخبر شوند و ريز اطلاعات را درآورند. رييس آموزش و پرورش منطقه هم اطلاعات مربوط به حوزهاش را دارد كه مثلا چند نفر روانرنجوري دارند.
با اين حساب باز شهرها و روستاهاي كوچك مثل همان مدرسه رومينا كه به قول شما فقط 14 دانشآموز داشت كه باز از نقشه آسيبها بيرون گذاشته ميشوند. خيلي از مدرسهها در نقاط مختلف كشور هستند كه شايد حتي دانشآموز كمتري هم داشته باشند اما در بسياري موارد ممكن است به كمك بيشتري نياز داشته باشند.
ما در تمام شهرستانها هسته مشاوره و مركز داريم.
در مورد پرونده رومينا اتفاقا با مدير روابط عمومي آموزش و پرورش استان گيلان حرف همين هسته مشاوره و مركز شد. او ميگفت كه در آن منطقهاي كه مدرسه رومينا هست، بيش از 6 هزار دانشآموز هستند و فقط دو مشاور فعال در منطقه هست، يكي براي دختران يكي براي پسران.
بله ما محدوديتهاي نيروي انساني داريم. عرض كردم كه نياز به حدود 40 هزار مشاور داريم. آن هم بر اساس شاخصهاي موجود يعني به ازاي هر 15 نفر يك ساعت. اين استانداردي كه الان داريم نه درست است و نه منطقي، يعني به ازاي هر 360 نفر دانشآموز يك مشاور داريد كه تا بيايد با بچهها آشنا شود، سال تحصيلي تمام شده. اما با همين استاندارد هم نيرو كم داريم. فقط در مقطع متوسطه اول ما پوشش مشاور نسبتا كامل است اما براي ساير مقاطع نيروي لازم را نداريم.
براي مناطق كمتربرخوردار و مرزي كه ممكن است به خاطر مساله معيشت آسيبهاي بيشتري ايجاد شود اولويتي نميشود تعيين كرد كه دستكم مشاور براي آنها تامين شود؟
نه! در اين زمينه متأسفانه يا خوشبختانه همه مدارس ما از يك ضابطه پيروي ميكنند. اينكه چون مثلا مناطق مرزي هستند بيشتر توجه شود، نه. البته پروفايل و وضعيت همه استانها را داريم.
خب چطور وضعيت همه استانها را داريد و همه را به يك شيوه پيش ميبريد؟
چون شاخص توزيع و تخصيص نيروي انساني مصوب ما ميگويد به ازاي هر 15 نفر يك ساعت ميتوانيد اختصاص دهيد. ميگويند اولويت متوسطه اول است كه اول نيروهاي آنجا را تامين كنيد و اگر مازاد داشتيد بعد مشخص شده كه اولويت تخصيص نيرو كجاها هستند. مثلا مدارس شبانهروزي، هنرستانها، مدارس خاص مثل مدارس شاهد در اولويت قرار ميگيرند.