چه اتفاقهايي منجر به اشغال قرهباغ، شوشا و كلبجر شد؟
افشاگري رييسجمهوري آذربايجان
محمدحسين نامدار
آنهايي كه تحولات مربوط به جمهوري آذربايجان به ويژه سير روابط جمهوري اسلامي ايران با اين كشور را از ابتداي استقلال آن در اواخر سال 1991 پيگيري ميكنند، به خوبي ميدانند كه ايران هميشه پشتيبان مردم مسلمان اين كشور بوده است. ايران سومين كشور پس از تركيه و فرانسه بود كه استقلال جمهوري آذربايجان را به رسميت شناخت و در جريان مناقشه قرهباغ از هيچ تلاشي براي جلوگيري از پيشروي بيشتر نيروهاي ارمني در خاك جمهوري آذربايجان دريغ نكرد. حتي جوانان ايراني بهطور داوطلبانه براي آموزش و كمك نظامي به برادران مسلمان خود، عازم اين كشور شدند و مطابق با اظهارات چند سال پيش محسن رضايي فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مدفن چند جوان ايراني كه در مقابله با تجاوزگران ارمني شهيد شدند، در جمهوري آذربايجان است. بنا بر گفته عاملي امام جمعه اردبيل: «ايران بيش از 70 هزار آذري را پناه داد و افسران ايراني كه به آذريها كمك ميكردند، حتي از مقابل حيدر علياف رژه رفتند كه فيلم اين رژه موجود است و دولت باكو نميتواند آن را تكذيب كند.» محسن پاكآيين، سفير سابق كشورمان در باكو در كتاب خود تحت عنوان «چهار سال آن سوي ارس» مينويسد: «در زمان رياست حيدر علياف (رييسجمهوري فقيد جمهوري آذربايجان) بر مجلس عالي نخجوان، نخجوان كه در محاصره ارمنستان بود با گاز، برق و كالاهاي ايراني از فاجعه انساني نجات يافت؛ با حمايتهاي نظامي ايران جلوي پيشروي بيشتر ارامنه گرفته و از كشتار گسترده مردم زنگيلان و فضولي و تكرار كشتار خوجالي، جلوگيري شد؛ راهبرديترين كمك ايران به جمهوري آذربايجان، اقدام ايران در برقراري ارتباط زميني بخش اصلي جمهوري آذربايجان با جمهوري خودمختار نخجوان است كه به واسطه اشغال قرهباغ از هم جدا افتاده بودند.» او به نقل از حيدر علياف مينويسد: «من در آن سالها از سال 1990 تا سال 1993 در نخجوان زندگي ميكردم؛ فقط نخجوانيها ميدانند كه نخجوان تا چه اندازه در وضعيت سختي به سر ميبرد. ما در آنجا همانند كساني كه در جزيرهاي تبعيد شده باشند، در وضعيت بسيار سختي زندگي ميكرديم. از طرفي در مرزهاي ارمنستان – آذربايجان تبادل آتش وجود داشت و لازم بود كه از بروز جنگ جلوگيري كرد از طرفي هم ادامه زندگي براي مردم لازم بود. من هيچگاه فراموش نخواهم كرد كه آن زمان ايران به ما بسيار كمك كرد.»
با وجود تمامي اين واقعيات، برخي محافل سياسي غربگرا و ضد ايراني در جمهوري آذربايجان از جمله هواداران احزاب «جبهه خلق آذربايجان»، «مساوات» و ديگر گروههاي سياسي وابسته به آنها، با تبليغات سوء، ايران را دشمن مردم آن كشور معرفي كرده و افكار عمومي را تحت تاثير قرار دادهاند. آنها حتي ايران را عامل اشغال شهر شوشا معرفي ميكردند. جريان از اين قرار بود كه در ماه مه سال 1992 و در روزهايي كه تهران ميزبان نشستي سهجانبه از مقامات جمهوري آذربايجان، ارمنستان و جمهوري اسلامي ايران براي ميانجيگري در جنگ قرهباغ بود، شهر شوشا در منطقه پيرامون قرهباغ جمهوري آذربايجان به اشغال ارامنه در آمد و متعاقب آن، هجمه گستردهاي عليه كشورمان در رسانهها و محافل سياسي آن كشور شروع شد. محور و اساس اين هجمه عليه كشورمان اين بود كه ارمنستان در حالي كه ميهمان نشست تهران با ابتكار و ميزباني جمهوري اسلامي ايران براي حل مناقشه قرهباغ بود، دست به اشغال شوشا زد و اين امر نشان از يك توطئه و نوعي هماهنگي با ايران دارد.
چنين اتهاماتي از ضديت «جبهه خلق آذربايجان» با جمهوري اسلامي ايران و پيگيري سياستهاي قومگرايانه از جانب آن ناشي ميشد. در راس جبهه خلق «ابوالفضل ايلچيبي» رييسجمهور اسبق آذربايجان قرار داشت كه ضديتش با ايران به جايي رسيده بود كه بنا بر قول عاملي امام جمعه اردبيل، صراحتا ميگفت: «حاضر هستيم قرهباغ را به ارمنيها بدهيم، ولي از ايران كمك نخواهيم.» البته عاملي به پشت پرده اشغال شهرهاي قرهباغ نيز اشاره كرد و گفت: «برخي ژنرالهاي آذري زمينه شكست آذربايجان از ارمنستان را فراهم كرده و قرهباغ را با سفارش سياسيون اين كشور (ايلچيبي و جبهه خلق) تقديم ارمنيها و بعد ايران را مقصر معرفي كردند.»
شايان ذكر است ابوالفضل ايلچيبي در مبارزات انتخاباتي 1992 از دو مساله قرهباغ و اتحاد با به اصطلاح «آذربايجان جنوبي» (كه از تحريف و جعل تاريخ منشا گرفته است) بهرهگيري كرده و به بسيج افكار عمومي و تهييج احساسات مليگرايانه دست زد و در هفتم ژوئن به پيروزي رسيد. هر چند دوران حكومت وي بيش از يكسال به درازا نكشيد، ولي اقدامات و مواضع تجزيهطلبانه وي عليه ايران، مسير دوستي دو كشور را منحرف كرد، چراكه او مبارزه با ايران را مقدم بر مبارزه با نيروهاي متجاوز ارامني ميدانست. حال با گذشت سالها سمپاشي عليه ايران، اخيرا الهام علياف رييسجمهوري آذربايجان به واقعيت پشت پرده اشغال شوشا و ساير شهرهاي پيرامون قرهباغ اشاره كرده و منازعه قرهباغ را ميراث تلخ دوره حاكميت جبهه خلق آذربايجان دانسته و اشغال اراضي آذربايجان را نتيجه فعاليتهاي خيانتكارانه آنان خواند. وي تصريح كرد كه جبهه خلق آذربايجان براي سرنگون كردن حاكميت وقت و رسيدن به حكومت، شوشا را به ارامنه تحويل داده و فروخته است. او حاكميت كوتاهمدت جبهه خلق را همراه با فساد، رشوه و غارت كشور دانست كه نتيجه آن بيتوجهي به سرنوشت كشور و اشغال اراضي كلبجر از سوي ارامنه بود. با اشغال كلبجر ارتباط جغرافيايي ارمنستان و قرهباغ برقرار شد. وي اقدام جبهه خلق را بعد از آن به جاي دفاع از اراضي كشور، برادركشي و جنگ داخلي معرفي كرد. هر چند افشاي اين واقعيات ميتوانست زودتر از اين صورت گرفته و مانع از تبليغات گسترده سوء عليه ايران طي سالهاي گذشته شود، ولي «ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است». واقعيات ناشي از اظهارات اخير الهام علياف براي مسوولان ذيربط كشورمان تازگي ندارد، ولي اين اميدواري وجود دارد كه تبليغات سوء گروههاي ضد ايراني در جمهوري آذربايجان رنگ باخته و بيشتر از اين افكار عمومي در آن كشور را عليه ايران مسموم نكند. شايد افشاي واقعيت از جانب الهام علياف موجب بيداري برخي افراد و گروههاي هر چند كوچك قومگرا در كشورمان نيز شود و آنها دريابند كه به واسطه تبليغات سوء گروههاي ضد ايران در جمهوري آذربايجان بازي خوردهاند، شايد بخواهند جبران مافات كنند. در كل، اين روند ميتواند موانع موجود بر سر راه گسترش هر چه بيشتر روابط و همكاريهاي دو كشور برادر، همسايه و دوست در زمينههاي مختلف را بردارد.
ظاهرا خيانت در رگ و خون اعضاي جبهه ملي و مساوات رسوخ كرده و آنها راهي جز خيانت بلد نيستند، چراكه در ايام پاندمي كرونا به جاي اينكه به حاكميت قانوني اين كشور در مبارزه با كرونا كمك كرده و در كاهش آلام مردم ايفاي نقش كنند، در هماهنگي با غرب و با سوءاستفاده از شرايط ناشي از پاندمي كرونا، به دنبال ضربه زدن به دولت الهام علياف و در صورت امكان سرنگوني آن هستند.
كارشناس روابط بينالملل