• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4694 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۶ تير

استعفاي علي اميني

مرتضي ميرحسيني

وزير دارايي دولت كودتا بود و بخشي از كار مذاكره براي حل و فصل مساله نفت را هم به عهده داشت. در دولت بعدي هم مدتي همين مقام را حفظ كرد و سپس به عنوان سفير ايران به امريكا رفت. در امريكا دوستاني براي خود دست‌وپا كرد كه سناتور جان اف كندي هم يكي از آنها بود. به او گفت حكومت ايران بسيار فاسد است و همه بحران‌هاي اقتصادي و سياسي كشور هم از همين فساد عميق و فراگير سرچشمه مي‌گيرد. نه براي اين حرف كه به سبب بدگماني ناشي از ارتباطات گسترده‌اش به ايران فراخوانده شد و به دستور خود شاه از سفارت بركنار شد. از آن پس، يعني اواخر دهه 1330 زبان به نكوهش وضع موجود كشور گشود و به كمك برخي نشريات در نقش يك چهره منتقد و مطلع فرو رفت. 
به نخست‌وزيري مي‌انديشيد و مدام از تدابيري كه در سر داشت، حرف مي‌زد. چندي بعد كه ماجراي تقلب در انتخابات و رسوايي منوچهر اقبال پيش آمد و دولت بعد از آن هم كه جعفر شريف امامي رييس‌اش بود، دوام نيافت و نخست‌وزيري به علي اميني رسيد. شاه كه از اميني مي‌ترسيد مخالف رياست او بر دولت بود، اما امريكايي‌ها پشتيبانش بودند و به گزينه‌هاي ديگر موجود ترجيحش مي‌دادند. اميني در بدو كار گفت كه مداخله شاه در امور اجرايي كشور را نمي‌پذيرد، با فساد در هر سطح و رده‌اي كه باشد مبارزه مي‌كند و اصلاحات اقتصادي را با قدرت پي مي‌گيرد. 
حرف‌هايش را خيلي‌ها كليشه‌اي و شعاري ديدند، اما زماني كه شاه را مجبور به انحلال هر دو مجلس شوراي ملي و سنا كرد و دستور به ممنوع‌الخروجي همه مقامات كشوري و لشكري داد، معلوم شد كه در كارش جدي‌تر از چيزي است كه ابتدا گمان مي‌رفت. حقوق معلمان را كه در اعتصاب بودند، افزايش داد و آنان را به سر كارشان برگرداند. براي مفسدان اقتصادي پرونده قضايي تشكيل داد و بسياري از آنان را به دادگاه و حبس كشيد. 
ضدحمله مخالفانش را كه با صدور كيفرخواست يكي از قضات وابسته به دربار شروع شده بود با قاطعيت درخور يك نخست‌وزير دفع كرد و آن قاضي را به جرم اهانت به رييس دولت به زندان انداخت. جز اين مخالفان، منتقداني هم مثل اعضاي جبهه ملي داشت كه به مسائلي مثل تعلل دولت در برگزاري انتخابات مجدد معترض بودند. اما او كار خودش را مي‌كرد. نخستين گام‌هاي برنامه نوسازي اقتصادي و اجتماعي گسترده‌اي را برداشت كه چندي بعد شاه آن را به نام انقلاب سفيد مال خود كرد. از امريكا كمك مالي قابل اعتنايي گرفت، اما آنها درخواست وامش را رد كردند.
 از كوشش براي جلب نظر دولت‌هاي اروپايي هم به نتيجه‌اي كه مي‌خواست نرسيد و در تامين سرمايه لازم براي نوسازي مد نظرش شكست خورد. خطاي بزرگش اين بود كه درباره وخامت اوضاع اقتصادي اغراق كرد و برخي شركاي تجاري ايران را از آينده سرمايه‌گذاري در كشورمان ترساند. تصوير آنقدر سياه شده بود كه برخي‌ها صحبت از سقوط حكومت ايران و احتمال شكل‌گيري جمهوري كمونيستي، از جنس اقمار شوروي به ميان مي‌آوردند. حتي خروشچف به يك خبرنگار امريكايي گفت: «رژيم ايران مثل سيب رسيده است و ما كاري نداريم جز اينكه منتظر افتادن آن در دامان‌مان باشيم.» امريكايي‌ها به اجراي برخي اصلاحات در ايران اصرار داشتند، اما خودشان درباره اينكه رهبر اين نوسازي چه كسي باشد مطمئن نبودند.
 اين انتخاب به رييس‌جمهور كندي سپرده شد و او سرانجام در بهار 1341، هنگامي كه شاه به واشنگتن رفته و اميني در مكه به زيارت خانه خدا مشغول بود، تصميم خود را گرفت و ميان شاه و نخست‌وزير، اولي را برگزيد. انتخاب كندي موضع و روحيه شاه را تقويت كرد و او جبهه‌اي از دشمنان اميني و كساني كه از او زخم‌خورده و متنفر بودند، تشكيل داد. اميني كه حمايت امريكا را از دست داده بود و اداره كشور را با وجود فشارهاي داخلي دشوار بلكه ناممكن مي‌ديد، تابستان 1341 در چنين روزي از مقام خود كناره‌گيري كرد. 
دكتر اميني از خانواده‌اي خوشنام و فرهيخته و جدش مجدالملك از اندك رجال آبرومند و آگاه دوره قاجار بود.
 سال‌ها بعد كه سلطنت پهلوي در سراشيبي سقوط افتاد و پايان كارش قطعي شد، دوباره نام اميني به ميان آمد و شاه از او كمك خواست. مشهور است كه شاه از اميني پرسيد: «چرا مردم اين‌طور مي‌كنند؟» و اميني گفت: «يك عمر به مردم دهن‌كجي كرديد، حالا دارند جواب‌تان را مي‌دهند.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون