• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4697 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۳۰ تير

يادداشتي درباره مجموعه ‌داستان «تقديم به چند داستان كوتاه»

همه جهان‌هاي يك داستان

مريم ذاكري

«تقديم به چند داستان كوتاه»، به ‌قلم محمدحسن شهسواري - نويسنده شناخته‌شده ايراني- مجموعه‌اي از چهار داستان نه چندان كوتاه است. نام كتاب از چهارمين داستان آن گرفته شده و ساير داستان‌هاي آن عبارتند از: «آمرزش»، «زبرتر از خواب، نرم‌تر از بيداري» و «چاكريم جناب سروان». اين مجموعه براي نخستين‌بار در سال ۱۳۸۷ توسط نشر افق به چاپ رسيد و در همان سال نامزد جايزه بنياد گلشيري شد. اين كتاب پس از گذشت سال‌ها در اواخر سال ۱۳۹۸ توسط نشر چشمه بار ديگر منتشر شده است. اگرچه فضاي داستان‌ها به‌ويژه داستان اول، متعلق به بيش از يك دهه پيش است، اما گذشت زمان از شيريني و شيوايي روايت‌ها نكاسته است.  «آمرزش» كه بلندترين داستان اين مجموعه است روايت جوان شهرستاني پاك‌باخته‌اي به‌نام مجتبي است كه براي راه‌يافتن به دل مدير رياكارش، مي‌خواهد يك چهارليتري عرق را جلوي در ورودي امامزاده‌اي به او تحويل دهد. «آمرزش» روايت تناقض‌هاست؛ تناقض‌هايي كه شهسواري به زيبايي براي رسيدن به مفاهيمي همچون نبرد ميان خير و شر از آنها بهره برده‌ است. مجتبي در جريان داستان، دچار تحول شده و در نهايت خير (كه در اين داستان و از ديد نويسنده مذهب است) بر شر پيروز مي‌شود. رجعت و بازگشت به خويشتن خويش در اين داستان به زيبايي روايت شده است. «زبرتر از خواب، نرم‌تر از بيداري» روايت زني است كه بي‌توجهي‌هاي همسرش او را از پا درآورده است. اين داستان سه بخش دارد كه پايان‌بندي هركدام از آنها با ديگري متفاوت است. طي يك تمهيد زيركانه، پايان بخش قبل در صفحه اول روزنامه‌اي منعكس مي‌شود و زن و مرد داستان در مورد آن با يكديگر گفت‌وگو مي‌كنند. باورپذيري در اين داستان، عنصري مغفول است كه نويسنده عامدانه آن را كنار مي‌زند تا داستاني چندپهلو با همه جهان‌هاي ممكن را روايت كرده باشد.

«چاكريم جناب سروان» داستان قتل جواني هفده‌ساله است كه از سوي يك افسر بازپرس روايت مي‌شود. فراواقع‌گرايي در اين داستان به منتهاي خود مي‌رسد. تا جايي كه مقتول، در حالي كه چاقويي در سينه دارد مورد بازجويي قرار مي‌گيرد. در داستان «چاكريم جناب سروان»، بسياري از چارچوب‌هاي داستان‌هاي كلاسيك كنار رفته و خواننده با داستاني با مولفه‌هاي پست‌مدرنيستي روبه‌رو مي‌شود؛ نظم زماني و تقدم و تاخر به هم مي‌ريزد و فراواقع در كنار واقع مي‌آيد. در اين داستان بعضي جملات به‌ شكل موتيف تكرار مي‌شوند. اين جمله‌ها علاوه بر وارد كردن بارقه‌هايي از طنز كلامي، به ساخته شدن فضاي موهوم داستان هم كمك بسزايي مي‌كنند.  آخرين داستان اين مجموعه، «تقديم به چند داستان كوتاه»، حكايتي لطيف از عشق است. راوي، حس خود را نسبت به سارا - معشوقه‌اش- به زيبايي بيان مي‌كند. همان‌طوركه از نام اين داستان پيداست، نويسنده المان‌هايي از چند داستان كوتاه از نويسندگان برجسته كشور را برگزيده و روايت را با مهارت در لابه‌لاي حسش نسبت به آن داستان‌ها تنيده است. در بخش انتهايي آن مي‌خوانيم: «همين امروز صبح ساراي پنجشنبه را خواندم و بعد تو ناگهان از ميان سطور كتاب ظاهر شدي.» جهان عاشقانه و ظريفي كه شهسواري ساخته تا خواننده را با خود هم‌حس كند، متاسفانه به ‌شدت درگير كليشه‌هاي جنسيتي مي‌شود؛ جهاني كه در آن رفاقت رسم مردان است و آشپزي و نگراني از خيانت سهم زنان. داستان‌هاي كتاب حاضر به ‌لحاظ مضمون، قرابتي با يكديگر ندارند، اما به‌ لحاظ فرم مي‌توان شباهت‌هايي ميان آنها پيدا كرد. نويسنده در اين داستان‌ها جهاني را ترسيم مي‌كند كه روايت‌هايش با جهان واقع همخواني ندارند، اعمال و گفتار واقعي و غيرواقعي و روايت‌هاي روياگونه يا كابوس‌وار در كنار يكديگر مي‌آيند و داستان‌ها هر كدام به فراخور محتوا، پرداختي فراواقع‌گرايانه مي‌يابند؛ شيوه‌اي كه در داستان «چاكريم جناب سروان» به اوج خود مي‌رسد. نويسنده شجاعانه در هر داستان مرزهاي مرسوم روايي را به ‌هم ‌مي‌ريزد و طرحي نو در مي‌اندازد. هرچند در برخي موارد اين طرح نو با بدنه داستان همخواني لازم را نداشته و از انسجام روايي آن مي‌كاهد. شهسواري در نگارش اين مجموعه، برخلاف بسياري از نويسندگان حال حاضر كشور، مخاطب و سرگرم شدن او را هم مورد توجه قرارداده و با زباني شيوا و درخشان (به‌ويژه در ديالوگ‌نويسي)، داستان‌هايي خواندني خلق كرده كه خواندن‌شان به همه طرفداران ادبيات فارسي امروز پيشنهاد مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون