• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4702 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۵ مرداد

ناصر و سوئز

مرتضي ميرحسيني

اگر فضاي جنگ سرد را در نظر بگيريم، سياست‌ها و تصميم‌هاي جمال عبدالناصر مثل به رسميت شناختن چين كمونيست يا امضاي قرارداد خريد تسليحات از چكسلواكي خوشايند دولت‌هاي غربي نبود و روابط آنان را با مصر سال به سال تيره‌تر مي‌كرد. البته اين دولت‌ها، به ويژه امريكا و انگليس هنوز از «نرم كردن» ناصر نااميد نشده بودند و گاهي پيشنهادهاي فريبنده وسوسه‌انگيزي به او ارايه مي‌كردند. 
مهم‌ترين پيشنهادشان پرداخت وام براي احداث سد روي نيل (در اسوان) بود كه مصري‌ها از مدت‌ها پيش به آن فكر مي‌كردند. اما ناصر شرط‌هاي امريكا را كه مستلزم نظارت بر اقتصاد مصر بود، نپذيرفت و از اين‌رو مذاكرات پرداخت وام كه توافق‌هاي اوليه آن هم انجام شده بود به نتيجه نرسيد. 
امريكايي‌ها كه از گفت‌وگوهاي پنهان مصر و شوروي براي تامين هزينه‌هاي ساخت سد بي‌خبر يا از بي‌نتيجه بودن آن مطمئن بودند تقريبا يقين داشتند كه ناصر به زودي «سر عقل مي‌آيد» و از خودش انعطاف نشان مي‌دهد. اما چنين نشد و روابط ميان دو طرف، حداقل موقتا به بن‌بست كشيد. 
چند ماه بعد يعني تابستان 1956 در چنين روزهايي ناصر از طريق راديو قاهره از ملي كردن كانال سوئز و تاسيس شركتي مصري براي اداره آن سخن گفت و در واقع به قول پيتر منسفيلد روي آخرين نماد مهم سلطه استعمار غربي بر مصر انگشت گذاشت. غربي‌ها كه چنين تصميمي را پيش‌بيني نمي‌كردند، مدتي منگ ماندند و بعد فشار به مصر را بيشتر كردند. اما واكنش‌هاي آنان با يكديگر متفاوت بود. انگليس و فرانسه و نيز اسراييل- كه از بدو تاسيس بزرگ‌ترين تهديد صلح در منطقه خاورميانه بود- تدارك حمله نظامي را شروع كردند، اما امريكا به رياست‌جمهوري دوايت آيزنهاور از مداخله نظامي اكراه داشت و محاصره اقتصادي و مذاكره همراه با فشار را بهترين گزينه مي‌ديد.
 ادامه ماجرا را همه مي‌دانيم. جنگ با تجاوز اتحاد سه‌گانه (انگليس، فرانسه، اسراييل) به مصر شروع شد و گويا آنان فراتر از تغيير تصميم ناصر و اعاده تسلط خودشان بر سوئز، به سرنگوني حكومت او نيز اميد بسته بودند. در رويارويي نظامي هم قواي مصر را مغلوب و منهزم كردند، اما چون عمق ريشه‌هاي حكومت ناصر و نيز واكنش‌هاي گسترده جهاني را درست محاسبه نكرده بودند، كارشان پيش نرفت.
 خطاي ناشي از تكبرشان آنقدر بزرگ بود كه حتي فضاي جنگ سرد را هم متاثر كرد و اتحادي نانوشته ميان شوروي و امريكا در محكوميت اين تجاوز نظامي شكل گرفت.
 متجاوزان مجبور به عقب‌نشيني از خاك مصر شدند و  ناصر در آزموني ديگر، ولو به هزينه‌اي گزاف سربلند و كامياب شد. ماجراي كانال سوئز نشانه ديگري بود از پايان دوره امپراتوري بريتانيا، هرچند نفوذ نيمه استعماري‌شان در ميان كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس تا سال‌ها بعد از اين ماجرا همچنان ادامه يافت.
 ناصر وساطت امريكايي‌ها در بازگشايي كانال سوئز را پذيرفت و حتي گويا توافقاتي هم با آنان داشت، اما در گذر از اين تنش به اعتباري بيشتر از قبل دست يافت. سال‌هاي پس از آن سال‌هاي اوج و اقبال جمال عبدالناصر بود و از اين‌رو برخي آن را دوره ناصريسم  ناميدند.
 منسفيلد مي‌نويسد: «محبوبيت و جاذبه او در ميان اعراب -  به ويژه نسل‌هاي جوان‌تر كه اكثريت‌ جمعيت را تشكيل مي‌دادند -  بسيار زياد بود. اعراب او را صلاح‌الدين جديدي مي‌شناختند كه براي بيرون راندن صهيونيست‌ها- صليبيون قرن بيستم- از فلسطين آنها را با يكديگر متحد خواهد كرد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون