• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4710 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۴ مرداد

توروالد هلمر شخصيت ترحم‌برانگيز نمايشنامه «خانه عروسك»

مترجم: ياسمين مشرف

 

توروالد هلمر شخصيت دوم نمايشنامه «خانه عروسك» يا «عروسكخانه» اثر هنريك ايبسن شاعر، نمايشنامه‌نويس و درام‌نويس نروژي است كه داستان بيرون آمدن از توهم و طغيان زني به نام «نورا» را شرح مي‌دهد. هلمر كه در نمايشنامه ايبسن نقش همسر نورا شخصيت اصلي داستان را ايفا مي‌كند يك حقوقدان است و اخيرا در بانكي كه در آن كار مي‌كند ترفيع درجه پيدا كرده است. توروالد خودش را يك همسر و شهروند نمونه مي‌داند و به آن افتخار مي‌كند. او با وجود مشكلات مالي با قاطعيت از گرفتن هرگونه قرضي خودداري كرده است چرا كه بدهكار بودن را «زشت» مي‌داند و همسرش نورا را به خاطر پيشنهاد چنين كاري حتي به صورت شوخي سرزنش مي‌كند. توروالد اما با وجود اخلاق‌گرايي‌هاي مكررش، فردي ظاهربين و مغرور است و همين ظاهربين بودن او باعث مي‌شود يكي از كارمندانش به نام كروگستاد را كه به همسرش قرض داده است، اخراج كند. توروالد بعد از اينكه از ماجراي قرض گرفتن همسرش آگاه مي‌شود او را نيز طرد مي‌كند و در نهايت زندگي‌اش از هم مي‌پاشد. در پايان نمايش، نورا هلمر، همسر توروالد او و سه فرزند كوچكش را ترك مي‌كند و مي‌گويد كه عاشق توروالد نيست و ديگر نمي‌تواند همسر او باقي بماند. به نظر مي‌رسد شخصيت توروالد با يك شخصيت ايده‌ال فاصله زيادي دارد با اين حال، مخاطب كه نمايشنامه‌اي از هنريك ايبسن را به تماشا نشسته است با اين سوال مهم روبرو مي‌شود كه آيا بايد با توروالد هلمر همدردي كند؟ 
غرور توروالد
بخشي از نياز توروالد براي حفظ ظاهر احتمالا از نيازي كه به حفظ شغلش دارد، ناشي مي‌شود. توروالد مي‌داند كه اگر آدم خوشنامي نباشد، توانايي‌ تامين خانواده‌اش را نخواهد داشت. با اين حال، به نظر مي‌رسد وسواس او در مورد حفظ ظاهر تا حدودي ريشه در غرورش نيز دارد. توروالد از اينكه همسرش توانايي‌هايش را به خوبي براي ديگران به نمايش بگذارد و ديگران تحت تاثير او قرار بگيرند، لذت مي‌برد زيرا اين توانايي‌ها را انعكاسي از جايگاه خودش به عنوان همسر او مي‌داند. توروالد همچنين اظهار مي‌دارد كه دوست دارد دكتر رنك، بهترين دوستش دور و بر خانواده‌اش باشد، زيرا غمگين بودن او باعث مي‌شود زندگي آنها شادتر به نظر برسد. درواقع براي توروالد، موفقيت و خوشبختي ظاهري بر پيوند واقعي بين انسان‌ها مقدم است. هر چند دكتر رنك بهترين دوست توروالد است اما نفرت و بيزاري توروالد از زشتي آنقدر زياد است كه دكتر رنك از اينكه درباره مرگ قريب‌الوقوعش با او صحبت كند، خودداري مي‌كند. به همين ترتيب، نورا، باب، امي و ايوار همسر و فرزندان توروالد فقط هنگامي كه پاي به رخ كشيدن و خودنمايي در ميان است براي او جذاب هستند اما وقتي زمان مراقبت از فرزندان فرا مي‌رسد، خانه به صحنه‌اي تبديل مي‌شود كه فقط براي يك مادر«قابل تحمل» است!

نقش توروالد به عنوان يك همسر دوره ويكتوريايي
توروالد ويژگي‌هاي معمول يك شوهر دوره ويكتوريا را نمايش مي‌دهد؛ براي محافظت كردن، رشد دادن و راهنمايي كردن همسرش احساس وظيفه مي‌كند. به جاي اينكه همسرش را هم‌تراز با خودش بداند مانند يك كودك با او رفتار مي‌كند و انتظار دارد همسرش هميشه مطيع هوي و هوس‌هاي او باشد و مرتب به او درس اخلاق مي‌دهد. توروالد حتي مي‌كوشد رفتارهاي نورا را با ممنوع كردن انجام كارهاي ساده‌اي مانند خريد كردن، محدود كند. از آنجا كه پول در خانواده كاملا تحت كنترل توروالد قرار دارد، نورا كاملا به او وابسته است و توروالد به جاي اينكه اين شرايط را نوعي بي‌عدالتي بداند از وابستگي نورا به خودش لذت مي‌برد. 

نقص‌هاي شخصيت توروالد
توروالد هلمر داراي نقص‌هاي شخصيتي آشكاري است. به عنوان مثال او مدام با لحني تحقيرآميز با همسرش صحبت مي‌كند و او را همانند يك كودك مخاطب قرار مي‌دهد و در مقابل خودش را شخصيت برتر و عاطفي و روشنفكر خانواده مي‌داند. از نظر توروالد، نورا يك كودك است كه بايد مورد نظارت، آموزش، پرورش و محدوديت قرار بگيرد. او هرگز نورا را در روابط زناشويي‌اش به عنوان شريك برابر نمي‌داند. به نظر مي‌رسد ازدواج آنها نمونه‌اي تمام‌عيار از ازدواج‌هاي اروپاي دهه 1800 ميلادي است و ايبسن از اين نمايشنامه براي به چالش كشيدن وضعيت موجود استفاده مي‌كند.
شايد ناخوشايندترين ويژگي توروالد را بتوان رياكاري آشكار او دانست. توروالد در طول نمايشنامه بارها و بارها، از اخلاق شخصيت‌هاي ديگرِ داستان انتقاد مي‌كند. او شهرت كروگستاد، يكي از كارمندان زيردستش را زير سوال مي‌برد و در حالي كه فساد كروگستاد را نشات گرفته از خانه‌اي كه در آن رشد كرده است مي‌داند، معتقد است اگر مادر يك خانواده ناهنجار باشد، به ‌طور قطع فرزندان هم از نظر اخلاقي آلوده مي‌شوند. در عين حال توروالد هرازگاهي نيز مدعي ازخودگذشتگي كامل نسبت به همسرش است. او حتي در لحظاتي آرزو مي‌كند كه برخي مشكلات براي آنها پيش بيايد تا بتواند وفاداري و فداكاري خود نسبت به او را نشان دهد. اما لحظاتي از اين آرزو نمي‌گذرد كه توروالد متوجه مشكلي كه نورا براي خانواده‌اش ايجاد كرده است مي‌شود و شواليه سفيد داستان نه تنها به كمك همسرش نمي‌شتابد بلكه فريادهايش را بر سر او خالي مي‌كند!
آيا بايد با توروالد احساس همدردي كنيم؟ با وجود نقص‌هاي فراوان در شخصيت توروالد، برخي از خوانندگان و مخاطبان باز هم با توروالد همدردي فوق‌العاده‌اي احساس مي‌كنند. به همين دليل وقتي اين نمايشنامه براي اولين بار در آلمان و امريكا به اجرا درآمد، پايان آن تغيير داده شد. عقيده برخي از توليدكنندگان اين بود كه تماشاگران تئاتر نمي‌خواهند مادري را ببينند كه همسر و فرزندانش را ترك مي‌كند. بنابراين در چندين نسخه اصلاح شده، نمايشنامه «خانه عروسك» با صحنه‌اي به پايان مي‌رسد كه نورا در آن با بي‌ميلي تصميم به ماندن مي‌گيرد. با اين حال، در نسخه اصلي ايبسن، توروالدِ ضعيف شخصيتي قابل تحقير و ترحم است.
منابع: enotes.com، inquiriesjournal.com، thoughtco.com

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون