كنشگران سياسي از مختصات و ويژگيهاي احتمالي رييسجمهوري بعدي ميگويند
اقتصاددان يا پوپوليست؟
چه كسي ميتواند رييسجمهوري ۱۴۰۰ باشد؟ اگر براي پاسخ به اين پرسش از جريانها و گروههاي سياسي بگذريم، احتمالا شرايط بغرنج اقتصادي باعث ميشود كه پاسخهاي مشترك به اين پرسش «يك اقتصاددان» باشد. در ميانه يادداشتها و تحليلها در مورد انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰ بسيار ديده ميشود كه برخي معتقدند يك اقتصاددان ميتواند شرايط را تغيير دهد و چه چيزي مهمتر از معيشت مردم كه بنياديترين نيازهايشان در اين بخش تعريف ميشود. از سويي برخي معتقدند كه در اين شرايط تنها كسي ميتواند نظر مردم را به خود جلب كند كه در جرگه پوپوليستها تعريف شود.
با اين حال همه با اين تحليل موافق نيستند؛ چه آنكه سعيد ليلاز، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران كه از قضا خود نيز اقتصاددان است، باور دارد كه مصلحت نيست يك اقتصاددان رييسجمهوري ۱۴۰۰ شود. او در گفتوگويي كه با خبرآنلاين داشته، توضيح داده كه «با وجود اينكه هر رييسجمهوري داراي يك تخصص است، اما الزاما داشتن تخصص ماهيت اصلي اين فرد را تشكيل نميدهد؛ بلكه رياستجمهوري يك شغل است و بايد يك سياستمدار آن را اداره كند.» به باور ليلاز مشكلات اقتصادي ما ريشه سياسي دارند و يك سياستمدار ميتواند با روشهاي سياسي اين گره را بگشايد.
اما برخي تحليلگران بر اين باورند كه مردم از جريانهاي سياسي عبور كردهاند و به تعبيري دنبال يك «منجي» ميگردند؛ منجي كه شايد نه بر اساس معيارها يك اصلاحطلب تمامقد است و نه يك اصولگراي تمامعيار. اما مختصات اين منجي چيست كه برخي از آن ميگويند. صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران و كنشگر اصلاحطلب معتقد است جامعهاي كه از جريانات سياسي نااميد شده، دنبال يك منجي و ناجي ميگردد كه بسياري آن منجي و ناجي را در چهره احمدينژاد ميبينند. او در گفتوگو با «برنا»، علت محبوبيت را عملكرد پوپوليستي احمدينژاد ميداند و توضيح ميدهد كه «پوپوليسم كاري به اين ندارد كه عملكرد اقتصادي احمدينژاد چطور بوده يا شرايط سياست خارجي، ميزان آزادي مطبوعات و وضعيت زندانيان سياسي در زمان او به چه شكل بوده است. در حقيقت آن جايگاهي كه چهره و شخصيت پوپوليست در دل و در قلبشان ايجاد كرده، كفايت ميكند و مقابل هر قدر استدلال كنيد كه رفتار او چگونه بوده، چيزي تغيير نميكند.» اما آنچه در مورد احمدينژاد در ابهام قرار دارد، وضعيت احراز صلاحيت اوست. با اين حال زيباكلام معتقد است انتخابات ۱۴۰۰ باتوجه به كاهش احتمالي مشاركت، فرصت خوبي براي تندروها، پايداريها و البته شخص احمدينژاد يا نزديكان و چهرههايي است كه بعيد نيست به نيابت از خود به ميدان بفرستد، فارغ از اينكه آيا فرصت براي تندروها مهياتر است يا براي اقتصاددان و سياستمداري معتدل. محمد هاشمي، عضو سابق مجمع تشخيص مصلحت نظام و برادر آيتالله هاشمي، بدون اشاره به اينكه يك رييسجمهوري سياستمدار يا يك رييسجمهوري اقتصاددان نياز سال ۱۴۰۰ كشور است، تاكيد دارد كه اين انتخابات محل آزمون و خطا نيست. هاشمي به باشگاه خبرنگاران جوان گفته: «در انتخابات آتي ديگر نبايد آزمون و خطا كرد، بلكه بايد افرادي كانديدا شوند كه تواناييشان براي حل مشكلات كشور به اثبات رسيده و برنامهاي منسجم و كاربردي ارايه دهند، نه اينكه صرفا يك برنامه راهبردي معرفي كنند كه از پس آن هم برنيايند.» در واقع او تلويحا به همين موضوع اشاره دارد كه نبايد جايگاه رياستجمهوري همچون سال ۸۴ در اختيار كساني قرار گيرد كه هيچ تجربه سياستورزي كلاني نداشتهاند.