• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4713 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۹ مرداد

مشروطه و كرونا

ابراهيم عمران

مشروطه و كرونا؛ چه گزاره‌اي مي‌تواند اين دو را به هم متصل سازد؟ اولي در بستري تاريخي و قانون‌خواهي نسلي از ايرانيان نضج گرفت و دومي در زميني پر از پرسش و جواب‌هاي مبهم. در مشروطه آنچه ايرانيان آن دوره در پي‌اش بوده‌اند؛ امري جز اعمال و حاكميت قانون نبود. حاكميتي كه شايد از آن نامي شنيده بودند اجدادمان كه كنستيتوسيون (قانون) مي‌خواهند و نود و اندي درصد آن زمان به حتم نمي‌دانستند معني‌اش را كه روزي سفير فرانسه و همسرش در سفارت انگليس از بست‌نشينان ِ كباب‌خور مي‌پرسند چه مي‌خواهيد و آنها با غرور و بادي در سر مي‌گويند: كنستيتوسيون و وقتي كه در جواب سفير كه پرسيد معني‌اش چيست، گفتند: حاكميت قانون و سفير گفت فرانسوي تا ديوار خون بالا آورد تا صاحب قانون شد؛ شما چه؟ با كباب‌خوري؟ كه مشخص بود جوابي در چنته ندارند. حاليه نيز كه يك قرن و پانزده سال از فرجام نافرجام يك كلمه قانون گذشت؛ ويروسي به ميان ما آمده است كه بسان آن دوره فقط نامي از آن شنيده شده و ديگر نمي‌دانيم كه سر و بنش چيست. در مشروطه ما خود دنبالش بوديم اين قانون دوست‌داشتني و عدل مظفري را. ولي اين بار ويروس از چين آمده كه خود مهد نامشروطي و بي‌قانوني تاريخي و سند‌دار است. در مشروطه اعمال قانون مي‌خواستيم كه داد از محروم ستانده شود و حاليه كه قانون مي‌گويد كمترين كار ممكن زدن ماسك و پرهيز از اجتماعات است، بدان وقعي نمي‌نهيم. پس ثمره اين همه سال  در پي قانون بودن چه بود؟ مگر نه آن است كه امور جاري مملكت از ريل قانون مي‌گذرد و چه كباب‌ها كه خورده نشد و قليان‌ها دود؛ پس كجاست روح تاريخي‌مان و كجايند اجداد بست‌نشين‌مان نهيبي بزنند كه آي: ماديان سرخ يال ما سه كرت تا سحر زاييد/ در كدامين عهد بوده ست اين‌چنين، يا آنچنان، بنويس/ پس مشكل همان يك كلمه «قانون» بود و است كه يوسف‌خان مستشارالدوله در تاليف آن كوشيد و اكنون به نحوي پروتكل‌هاي فعلي نيز همان معناي رايج را مي‌دهد كه دريغ از اجرا و ضمانت اجرا. فرماني كه يك قرن و اندي پيش صادر شد، نويد روزهاي صاحب منصبي قانون بود كه احتياج به زنجير انوشيرواني نباشد؛ قانون فقط وجه سلبي‌اش مدنظر نبود كه وجه ايجابي آن بيشتر به كار مي‌آمد. كرونا قانون نمي‌شناسد؛ قانونش ياساي چنگيزي است؛ هر چه مي‌خواهد انجام مي‌دهد؛ اينجا اما اگر ياد مشروطه‌خواهي و قبل و بعدش باشيم و كمي نهيب به خود زنيم شايد در پسِ ماجراي كرونا و نه لزوما پساكروناي مالوف، اجراي قانون، دروني‌مان شد و از اين پيچ سخت صغير و خطيرگذر كرديم. چه مي‌دانيم شايد مشروطه كرونايي براي‌مان آغازيدن جديد قانون‌گرايي و قانون‌پذيري باشد...

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون