• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4736 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۷ شهريور

قطر چه نقشي در آينده ليبي بازي مي‌كند؟

جايگاه قطر در آينده ليبي

مترجم: گلي اصغري

 

قطر پس از مداخله موفق خود در ليبي كه منجر به سقوط حكومت ديكتاتوري معمر قذافي در اين كشور شد، رفته‌رفته اعتبار خود را با اقدامات تروريستي گروه‌هاي اسلامگراي مورد حمايت دوحه از دست داد. اما اكنون با مشاركت تركيه دوباره وارد جنگ ليبي شده است تا بتواند از سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده خود در اين كشور محافظت كند. حال اينكه تا چه حد بتواند منافع خود در ليبي را پيش ببرد، احتمالا به موفقيت تركيه در اين كشور بستگي خواهد داشت.
پايگاه و شبكه خبري رسمي دولت تركيه يعني 
«تي آر تي» در گزارشي نوشت: تقريبا ده سال پيش بود كه بخش بزرگي از خاورميانه و شمال آفريقا شاهد تظاهرات گسترده مردمي موسوم به «بهار عربي» بود. در آن زمان قطر تنها عضو شوراي همكاري خليج فارس بود كه نياز به انقلاب را در خود احساس كرد. در جريان اين اعتراضات، دوحه از قيام‌هاي مردمي در منطقه شام و مغرب حمايت كرد اما در پادشاهي‌هاي نزديك به خود مثل بحرين دخالتي نكرد. همان‌طوركه رهبران قطر در آن زمان نيز متوجه شدند، حمايت از مبارزه مردم عليه رژيم‌هاي ديكتاتوري و انقلاب در كشورهايي كه چندين دهه به دست اين افراد اداره شده بودند، به منافع درازمدت دوحه كمك مي‌كند.
به جرات مي‌توان گفت ليبي كشوري بود كه حمايت قطر از خيزش مردمي آن بيشترين تاثير را گذاشت. مداخله قطر در جنگ نخست ليبي (2011) كه دوحه آن را با دلايل انسان‌دوستانه توجيه كرد، نقش مهمي در سرنگوني دولت معمر قذافي داشت.

مداخله حيرت‌انگيز قطر در ليبي
قطر نقش مهمي در بحران ليبي و سرنگوني قذافي ايفا كرد. اين كشور تصميم گرفت بخشي از ثروت خود را روي انقلاب مردم ليبي سرمايه‌گذاري كند و به ديكتاتوري 40 ساله قذافي پايان دهد. دوحه صدها تن از نيروهاي خود را به اين جنگ اعزام كرد و از نيروهاي ويژه خود براي ارايه آموزش‌هاي اوليه به مبارزان ليبيايي مخالف قذافي بهره برد.
قطر موشك‌هاي هدايت‌شونده ضد تانك فرانسوي «ميلان» و سلاح‌هاي بلژيكي «اف ان» را به همراه غذا، تجهيزات مخابراتي، دارو، سوخت و آب در اختيار شورشيان قرار داد. اين كشور همچنين شش جنگنده ميراژ خود را براي كمك به حملات هوايي ناتو به ليبي اعزام كرد و با اين كار سياست خارجي قدرتمند خود را به رخ كشيد. قطر ثابت كرد بر خلاف آنچه تصور مي‌شد، يك جزيره عربي كوچك هم‌اندازه ايالت كانكتيكات امريكا نيز مي‌تواند به يك قدرت ژئوپليتيكي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا تبديل شود.
چنين اقداماتي باعث شد نشريه اكونوميست قطر را «كوتوله‌اي با قدرت مشت يك غول» توصيف كند.
البته مساله فقط سلاح و تجهيزات نظامي نبود. قطر از «قدرت نرم» خود نيز استفاده كرد. «تلويزيون ليبي» مستقر در دوحه تريبوني را در اختيار انقلابيون ليبي قرار داد تا بتوانند صداي‌شان را به سراسر جهان برسانند و با پيام‌هاي قذافي مقابله كنند. اين امر نشان داد قطر تا چه حد مي‌تواند بر روايت‌هاي رسمي در جهان اسلام و عرب تاثير بگذارد.
به همين ترتيب در ديگر بخش‌هاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا مثل مصر و تونس نيز شبكه تلويزيوني الجزيره قطر توانست با اتخاذ رويكردي انقلابي، مردم را به خيزش عليه حاكمان مستبد خود تحريك كند. انديشمنداني چون مارك لينچ معتقدند شبكه الجزيره تاثير بسيار مهمي بر نتيجه خيزش‌هاي مردمي «بهار عربي» داشت.
رهبر شوراي انتقالي ملي كه پس از انقلاب 2011 تا زمان انحلال اين شورا در سال 2012 قدرت را در دست داشت، به نقش دوحه در طرح‌ريزي نبردهايي كه منجر به پيروزي انقلاب شد، اذعان داشته است. در شهر طبرق، يك مهندس نفت كه در جناح شورشيان قرار داشت مي‌گفت در شرق ليبي حتي بچه‌هاي خردسال هم مي‌دانند قطر چه نقش مهمي در كمك پيروزي ما ايفا كرد.
دوحه شورشيان ليبي را تحت حمايت روحي و ديپلماتيك گسترده خود نيز قرار داد. قطر نخستين عضو اتحاديه عرب بود كه مشروعيت شورشيان مخالف قذافي را به رسميت شناخت. موفقيت دوحه در همراه كردن ديگر اعضاي اتحاديه عرب نقش بسيار مهمي در تصويب قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل داشت كه به ناتو مجوز داد براي حفاظت از جان غيرنظاميان در ليبي مداخله كند.
دكتر كريستين كوتس اولريخسن، كارشناس برجسته مسائل منطقه مي‌گويد پس از اين موفقيت، اين باور در ميان رهبران قطر تقويت شد كه بحران ليبي فرصتي براي افزايش اعتبار بين‌المللي دوحه در زمينه حمايت از حقوق بشر و دموكراسي است. رژيم خونريز و بي‌رحم قذافي متحد و شريك بين‌المللي و منطقه‌اي زيادي نداشت و به همين دليل براي قطر هدف امني بود تا بتواند با آن خود را نقطه مقابل ظلم و استبداد معرفي كند.
با اين حال، اعتباري كه قطر با حسن‌نيت خود در ليبي كسب كرده بود در سال‌هاي 2012 تا 2013 و با گسترش آشوب و هرج و مرج در اين كشور آفريقايي از بين رفت. شبه‌نظاميان قدرتمند چندين بمب‌گذاري، آدم‌ربايي و ترور را در ليبي ترتيب دادند و اين مساله به شدت به اعتبار اسلامگرايان و حامي اصلي آنها، يعني قطر، ضربه وارد كرد. 
در اينجا بايد به يك نكته ظريف توجه كرد. دوحه صرفا از گروه‌هاي اسلامگراي ليبي حمايت نمي‌كرد، بلكه از چندين گروه مختلف شورشيان پشتيباني كرده و به مقامات بلندپايه سابق رژيم قذافي جا و مكان داده بود. شايد بتوان گفت حمايت قطر از اسلامگرايان در جريان انقلاب 2011، نه به خاطر ايدئولوژي آنها، بلكه به اين خاطر بود كه آنها موفق‌ترين گروه از انقلابيون محسوب مي‌شدند.
با اين وجود مردم ليبي اين‌گونه فكر نمي‌كردند و در سال‌هاي 2012 تا 2013 اكثريت قطر را مقصر شعله‌ور شدن آتش افراط‌گرايي در كشورشان مي‌دانستند.
در ليبي، مصر و تونس، شهرونداني كه از دست قطر عصباني بودند به خيابان‌ها و اماكن عمومي ريختند و پرچم اين كشور را به همراه چهره امير آن آتش زدند. پس از آنكه ديدگاه مردم ليبي نسبت به قطر منفي شد، اين كشور تصميم گرفت حضور خود در ليبي را به حداقل برساند. با اين حال اين كشور همه سرمايه‌گذاري‌هاي خود در ليبي - از تجارت و منافع اقتصادي گرفته تا تلاش‌هاي ديپلماتيك براي آشتي ملي در ليبي - را به‌طور كامل رها نكرد. 

برنامه فعلي قطر در ليبي
اگرچه سياست قطر در قبال ليبي پس از به قدرت رسيدن شيخ تميم بن حمد آل ثاني ديگر مثل گذشته فعال نيست، اما اين كشور منافع خود در كشور جنگ‌زده شمال آفريقا را حفظ كرده است. علاوه بر اين، قطر اخيرا مشاركت خود در ليبي را افزايش داده است.
ماه گذشته قطر، تركيه و دولت وفاق ملي ليبي به يك توافق نظامي دست يافتند. گفته مي‌شود براساس اين توافق، آنكارا و دوحه تاسيساتي را براي آموزش نظامي در ليبي احداث كرده و در آن مستشاران و افسران نظامي تركيه و قطر تلاش مي‌كنند نيروهاي دولت وفاق ملي را تقويت كنند. با اين حال اين تفاهمنامه باعث نمي‌شود حضور نظامي قطر در ليبي افزايش چنداني پيدا كند، حداقل نه به آن اندازه كه روي تركيه تاثير مي‌گذارد. به احتمال زياد دوحه همكاري خود با ليبي را از طريق تركيه پيش مي‌برد. اين روندي است كه قطر براي اعمال نفوذ در ليبي از سال گذشته ميلادي و پس از تشديد مداخله نظامي مستقيم تركيه عليه نيروهاي خليفه حفتر در پيش گرفته است.
كشورهايي كه قطر را تحريم كرده‌اند روابط دوحه با عناصري در دولت وفاق ملي ليبي را شاهدي بر حمايت قطر از تروريسم مي‌دانند، اما در مقابل، دولت قطر حمايت خود از دولت وفاق ملي را براي بازگشت ثبات به ليبي از طريق يك نظام تكثرگرا ضروري مي‌داند. در حقيقت اين امر نشان‌دهنده رويكرد دوحه در قبال منطقه شمال آفريقاست، جايي كه سياست خارجي قطر درست در نقطه مقابل سياست امارات، عربستان و مصر كه حركت به سمت دموكراسي را يك تهديد بزرگ مي‌دانند، قرار دارد. اين رژيم‌هاي عربي مخالف انقلاب معتقدند «ثبات استبدادي» مدلي است كه بيشترين درجه از ثبات را به همراه مي‌آورد.
براي امارات و ديگر كشورهايي كه اخوان‌المسلمين را تروريست مي‌دانند، تكثرگرايي سياسي مثل كابوس مي‌ماند. اما قطر معتقد است ثبات پايدار و نه ثبات مقطعي و كوتاه‌مدت، نيازمند آن است كه گروه‌هاي مذهبي ليبي وارد گفت‌وگوي ملي شوند و باهم تصميم بگيرند كشور را چطور اداره كنند.
دكتر آندرياس كريگ، استاد دانشكده مطالعات امنيتي كينگز كالج لندن مي‌گويد رويكرد قطر در ليبي نسبت به رويكرد امارات به ميزان بسيار كمتري «برد- باخت» بوده است، چرا كه قطر نمي‌خواهد حكومتي را در ليبي روي كار بياورد، بلكه قصد دارد توسعه ساختارهاي حكمراني خوب را در اين كشور تسهيل كند، حال هر كس كه مي‌خواهد بر سر كار باشد. دوحه به دنبال آن است كه اتخاذ تصميم نهايي در خصوص نظم پساانقلابي كشور بر عهده مردم ليبي باشد.
اينكه در ادامه، قطر تا چه حد بتواند منافع خود در ليبي را پيش ببرد احتمالا رابطه نزديكي با موفقيت تركيه در اين كشور خواهد داشت. در عين حال، هر چقدر قطري‌ها بيشتر بتوانند قدرت‌هاي غربي - به ويژه امريكا، انگليس، ايتاليا و آلمان - را به حمايت از سياست خارجي خود در ليبي ترغيب كنند، شانس‌شان را براي دستيابي به اهداف خود در اين كشور افزايش مي‌دهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون