• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4738 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۹ شهريور

اولين قرباني اصلاحگري در ايران

رضمختاري اصفهاني

ميرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام فراهاني اولين قرباني اصلاحگري در ايران است. سرنوشت او نشان داد اصلاحات بي‌هزينه نيست و راهي كه برگزيده است، تاواني چون جان دارد. قائم‌مقام خود به چنين سرنوشتي آگاه بود كه پيش از قتل، چند باري طعم عقوبت و تبعيد را چشيده بود. او اما از پا نايستاد كه به اصلاحات باور داشت.  ثمره انديشه اصلاحگري او در اقدامات ميرزاتقي‌خان اميركبير، ميرزاحسين‌‎خان سپهسالار و ميرزاعلي‌خان امين‎‌الدوله تداوم پيدا كرد و در مشروطه تبلور يافت. قائم‎‌مقام   براي اصلاحات حكومتي نقشه راهي ترسيم كرد كه تا زمانه ما نيز استمرار يافته است. اين نقشه راهبر پايه ديپلماسي قوي و اصلاحات داخلي قرار داشت. اين اصلاحگر قاجاري دريافته بود سياست داخلي و خارجي در پيوندي وثيق با يكديگر قرار دارند و قدرتمندي در خارج از مرزها بسته به اقتدار و انسجام داخلي است. اين انديشه را از روايت‎‌هايي درباره او مي‌‎توان دريافت. از جمله روايت كرده‌‌اند وقتي نظاميان و برخي سياسيون و فقيهان فتحعليشاه را به جنگ دوم با روسيه تحريض مي‌‎كردند و با تملق و شعار بر طبل جنگ مي‌‎كوبيدند، قائم‎مقام از شاه پرسيد:«اعليحضرت چه مبلغ ماليات مي‌‎گيرند؟ شاه جواب داد قريب 6 كرور. قائم‌‎مقام گفت: دولت روس چه مبلغ ماليات مي‌‎گيرد؟ شاه گفت: مي‌‎شنوم 600 كرور. قائم‎‌مقام گفت: به قانون حساب، كسي كه 6 كرور ماليات مي‎ گيرد با كسي كه 600 كرور عايدات دارد از در جنگ درنمي‌‎آيد.» خيرخواهي او اما ناشنيده ماند و ايران پس از شكست مجبور به پذيرش عهدنامه تركمانچاي شد. اگر پافشاري قائم‎‌مقام در مذاكرات نبود، روس‎ها چشم طمع به آذربايجان نيز داشتند. چيره‎‌دستي او در مذاكرات ديپلماتيك چندان بود كه كمپل، وزيرمختار بريتانيا در تهران از قدرت استدلالش در مذاكرات نوشت. با چنين قوتي بود كه در مذاكرات بر سر تعهدات ايران در عهدنامه تركمانچاي با تعلل سعي در بهبود اوضاع داشت.   در اين خصوص تفاوتي هم ميان روسيه و بريتانيا نمي‌ديد:«به همين جهت چنين حقي به هيچ دولت ديگري نمي‌‎دهم، چه براي ايران زيان ‎بخش است و انگلستان نبايد در موضوعي كه آن ‎قدر براي ما ضرر دارد، پافشاري كند و الا چه فرقي است با تعدي روس‎ها كه به زور سرنيزه عهدنامه تركمانچاي را بر ما تحميل كردند.» چه صدراعظم ايران نتيجه اين اقدام را «انهدام ايران به عنوان يك ملت» مي‌‎ديد.  سياست او در اين باره همچون سياست عدمي سيدحسن مدرس و موازنه منفي محمد مصدق در سياست خارجي در سال‎‌هاي آتي است. با اين همه، مذاكرات را راه چاره مي‌ديد و در نظرش، رويارويي و مقابله در آخرين مرحله قرار داشت. به ‌طوري كه در ماجراي قتل گريبايدوف كه به توطئه‎اي انجام شد به عباس‎ميرزا، وليعهد، براي مذاكره با روس‎ها نوشت:«اگر عذر پذيرفتند، فبهاالمراد و اگر غرور كرد و نپذيرفت و بهانه جُست، آن ‎وقت به مدافعه او پردازند.»
 قائم‌‌مقام اما پيروزي در عرصه خارجي را به مدد اصلاحات پيوسته در داخل و وضع و اجراي قانون مي‌‎ديد و بسيج نيروها با هياهو و شعار را موقتي و در نهايت، بي‌نتيجه مي‌‎دانست.   بر مبناي همين تفكر بود كه اولين اقدام اصلاحي‌‎اش در دوره محمدشاه محدوديت حقوق شاه و درباريان براي اصلاح بودجه مملكتي بود؛ اقدامي كه شاه را در كنار مخالفان داخلي و خارجي او قرار داد. قائم‎‌مقام كه سمت پدري بر محمدشاه داشت به تيغ كينش گرفتار شد. محمدشاه در قتل صدراعظمش دچار وزيركشي و پدركشي شد. جانشين او ميرزاعباس‎ خان آقاسي با مرام و مسلك درويشي بود. آقاسي اگرچه به تسامح صوفي‌گري شهره بود اما سياست‌‏هايش آشفتگي را جايگزين نظم دوره قائم‌ مقام كرد.  سرنوشت قائم‌ مقام اگرچه تراژيك بود اما او مسيري در پيش راه اصلاحات ايراني قرار داد كه تا  امروز راهگشاست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون