• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4761 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۵ مهر

يادداشتي بر رمان خيال‌باز اثر احمد حسن‌زاده

سرشكن كردن مرگ

شهره احديت

 

آيا «خيال‌باز» رماني است كه در ادبيات داستاني ما ماندگار خواهد شد؟ سوال سختي است و جواب دادن به آن از عهده من برنمي‌آيد و نياز به بررسي و نقد صاحب‌نظران و البته گذر زمان دارد. اما من به عنوان خواننده حرفه‌اي ادبيات، چند روزي است از چند منظر به اين سوال مي‌انديشم. 
احمد حسن‌زاده در خيال باز ما را به فضايي آشنا در عين‌حال غريب وارد مي‌كند. آشنا از آن جهت كه در داستان‌هاي بزرگان ادبيات ايران چون احمد محمود، احمد آقايي، ناصر تقوايي و... مناطق نفتي نه تنها به عنوان موقعيت جغرافيايي داستان كه به عنوان يكي از عناصر اصلي داستان مطرح بوده است و داستان‌هاي درخشان آنان فراموش‌شدني نيست.
اما دنيايي كه در خيال‌باز براي ما ساخته مي‌شود دنيايي پر از نفت و آتش و دود و فقر است از نگاه كسي كه تفاوت نگاهش نه معلول انديشه صرف كه ساخته يك نقص ژنتيكي است. اينجا خبري از طرف ديگر دعوا نيست. اصلا دعوايي در سطح مطرح نيست. انگار فرودستان سرنوشت خود را پذيرفته‌اند؛ اما راوي داستان به گونه‌اي ما را به پيش مي‌برد كه تا آخر داستان لايه‌هاي زيرين ماجرا را كنار بزنيم و به آن عمق ستم و لجن برسيم.
الياس و آداود، شخصيت‌هاي خيال‌باز، از جنس آدم‌هايي هستند كه هرگز ديده نشده‌اند. منظور از اين ديده نشدن تنها ازمنظر داستان و ادبيات نيست؛ بلكه شخصيت‌هاي اين رمان در جامعه انساني كمتر ديده شده‌اند.گرچه اين امر در نگاه اول به دليل ذهنيت حاكم بر جامعه شايد دافعه‌اي براي خواندن رمان ايجاد كند (براي بعضي احتمالا) اما نويسنده با تخيل فوق‌العاده‌اش شخصيتي دوست‌داشتني براي خواننده تصوير مي‌كند كه به گمان من در حافظه ادبيات داستاني ما ماندگار خواهد بود.
اما همه زيبايي كار در ساخت اين شخصيت و فضاهاي ملموس و جزيي‌نگري و تصويرسازي نيست؛ بلكه به گمان من هنر اصلي نويسنده تشخص بخشي به اشيا و حيوانات است كه داستان را آنقدر گيرا مي‌كند كه گاهي هوس كنيد ته‌جيب‌تان را به هواي يافتن«مسترغم» (1) بگرديد: 
يهو مي‌فهمم كه‌اي بابا اين صداي مستر غمه كه داره با آخرين نفس‌هاش داد مي‌زنه: «هلپ مي... هلپ مي... پليززززز.»
مستر رو از ته جيبم در ميآرم وسرش رو مي‌زنم به ديوار سيماني و يه قلمبه لجن از تو حلقش بيرون مي‌زنه و يهو يه نفس عميق و بلند و راحتي مي‌كشه و پشت هم تكرار مي‌كنه: «تنك‌يو.... تنك‌يو.... تنك‌يو، الياس...» (2) 
شخصيت بخشي به اشيا يا حيوانات در متون داستاني تنها با بخشيدن پاره‌اي از صفات انساني به آنها محقق نخواهد شد. نمي‌شود تنها با گذاشتن كلام در دهان موجودي غيرانساني، از او شخصيت ساخت، بلكه لازم است او به موجودي باورپذير در ذهن مخاطب تبديل شود. بي‌ترديد اين امر با وجود سابقه‌طولاني در ادبيات كهن ما كار آساني نيست.
 در متون كهن جانوران همين كه وارد حوزه انساني مي‌شدند جهان تازه ايجاد مي‌كردند. جهان تازه‌اي كه با ويژگي‌هاي آنها نيز هم‌خواني داشت. به‌طور مثال عنكبوت را به دليل مرموزي قيافه داننده رازهاي علم غيب مي‌دانستند و حكم ساحر يا پيش‌گو به او مي‌دادند.
اما كاري كه نويسنده در خيال‌باز انجام مي‌دهد بسيار با اين ساختار متفاوت است. او دنيا را از طريق حيواناتي مي‌شناسد كه در خيال خود ساخته است و همين امر توانسته است زبان محاوره داستان را با شاعرانگي خاصي بياميزد: 
«از بابت بيدار شدن صبح‌ها هم خيالم راحته.پرنده بيدارم مي‌كنه. محاله قبل از طلوع خورشيد بيدارم نكنه. قبل از صداي بلند گو، من بيدارم هميشه. مي‌آد روي ديوار حياط مي‌شينه و جيك جيك و ويك ويكي مي‌كنه و بال‌هاش رو عمدا به هم مي‌زنه كه من بشنوم و بيدار بشم. با هم دوست هستيم و هر دوتامون اينو مي‌فهميم.»(3) 
آنچه نقش جانوران را در ادبيات به وجود مي‌آورد، قوه تخيل انسان و نوع رفتار خاصي است كه آن جانور به آن منتسب مي‌شود. اما حيوانات خيال‌باز همه خوبند و اين به ذهن الياس برمي‌گردد كه از همه داشتني‌هاي دنيا، هيچ‌چيز ندارد و دنيا را از نگاه حيوانات مي‌شناسد.
ادبيات بازآفريني هنرمندانه واقعيت است و زبان تنها ابزاري است كه مي‌توان براي اين مهم از آن بهره برد. زبان وسيله‌اي ‌است براي برقراري ارتباط ميان افراد در اجتماع. ادبيات، چون از زبان مردم جامعه ساخته مي‌شود، پديده‌اي ذاتا اجتماعي است و كاركرد آن مبادله تجربيات انساني است. بر اين اساس رابطه ميان ادبيات و اجتماع، از روزگار كهن تاكنون، رابطه‌اي متقابل دانسته مي‌شود.
احمد حسن‌زاده با انتخاب زبان مناسب براي رمانش، آرام آرام مخاطب را وارد دنياي ذهني انسان عجيبي مي‌كند كه براي ما ناشناخته است اما در آخر كتاب اين آشنايي به شناختي واقع‌بينانه بدل مي‌شود. همچنان جهاني را به ما معرفي مي‌كند كه اگرچه بخشي از كشور ماست اما براي اكثر مردم ناشناخته است.
«خورشيد نزده با آداود رفتم ميدون ميوه و تره بار.اما قبل از ررفتن تو اون هواي شيري رنگ پر از گرد و غبار كه حال آدم رو به هم مي‌ريزه سرم درد مي‌گيره.يعني يه چيزي از ميون نرمه گوشت راه مي‌گيره مي‌آد تو سرم و سر درد مي‌شم.انگاري خفه بشم، به فس فس مي‌افتم.
آداود مي‌گه: «سرت رو فرو كن تو يقه‌ات.»
يقه‌ام بوي نعناع مي‌ده. بوي نعناع مي‌پيچه تو سرم انگار يكي مغزم رو تيغ بزنه و از اون زخم كوچولو ابريشم بيرون بياد.»(4)
خيال‌باز با روايتي در هم تنيده از واقعيت و خيال داستان را به پيش مي‌برد و در بسياري از قسمت‌ها رگه‌ها پر رنگ عناصر رئاليسم جادويي در آن مشهود است. 
 چنان كه مي‌دانيد، نويسندگان رئاليسم جادويي در سطح زبان روايت، آشنايي‌زدايي از زبان را به نوع ديگري وارد آثارشان كرده‌اند. اين نويسندگان گاهي به استعاره‌هاي مرده و معاني مجازي جان دوباره مي‌بخشند همچنين معمولا بر خلاف روال معمول در رئاليسم سنتي حسن تناسب بين بزرگي حادثه و زبان روايت را به عمد رعايت نمي‌كنند. به همين دليل اغلب با توجه خاصي كه به روايت دارند عناصر خارق‌العاده را عادي جلوه مي‌دهند يا بالعكس. اين نوع استفاده از زبان به نويسنده رئاليسم جادويي كمك مي‌كند تا تصاوير جادويي ولي در عين حال موثرتر و طنازانه را چاشني اثر خود كند: 
«دست مي‌برم پشتم و وقتي دوباره دستم رو پايين مي‌آرم و كف دستم را مي‌بينم‌چند تا دونه پر زرد و طلايي مثل پر جوجه رنگي تو دستم مي‌بينم.بهتم مي‌زنه و خيره مي‌شم به آينه‌اي كه هميشه ماما و آجي جلوش خودشون رو آرايش مي‌كردن.سر و گردن رو كمي خم مي‌كنم.مي‌بينم سر يه بچه روي پشتم سواره.»(5)
خيال‌باز به گمان من توانسته است در طرح داستاني نو با شخصيت‌هاي به ياد ماندني موفق عمل كند.احمد حسن‌زاده بعد از دو مجموعه داستان خوب، با اين رمان خود را به عنوان نويسنده‌اي ثابت كرده است كه علاوه بر اشراف بر فرم، داستان‌نويسي قصه‌گوست و مي‌تواند مخاطب را تا آخر اثر با خود همراه كند.
خيال‌باز را نشر نون سال 1398 منتشر كرده است.
تذكر: اگر تا چند صفحه اول داستان، از آن لذت نبرديد صبوري كنيد. خيلي زود داستان درگيرتان مي‌كند.

1- اسم يكي از شخصيت‌ها
2- حسن‌زاده احمد، خيال‌باز، نشر نون، ص187
3- همان، ص 1124
4- همان ص 91
5- همان، ص 210

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون