• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4763 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۹ مهر

عمق اين عشق تا كجاست؟

قطب‌الدين صادقي

با آقاي شجريان از دهه پنجاه آشنا شدم، روزهايي كه همراه جمعي از هنرمندان موسيقي براي اجرا در جشن هنر به شيراز آمده بودند. از همان دوران دوستي صميمانه‌اي بين ما شكل گرفت كه همواره ادامه داشت. همين ابتدا بايد تاكيد كنم ايشان تمام شرايط و ويژگي‌هاي يك هنرمند و انسان والا را دارا بود.
 اينكه مي‌بينيم امروز يك انرژي ملي ايجاد شده و مردم اين‌طور به درگذشت فرزند ميهن اداي احترام مي‌كنند پيام روشني دارد. به ياد ندارم در زمينه موسيقي چنين اتفاقي افتاده باشد، در سينما مثلا وقتي زنده‌ياد «محمدعلي فردين» درگذشت چنين شد، يا در زمينه شعر و ادب وقتي خبر درگذشت «احمد شاملو» رسيد دوستدارانش در سراسر كشور زانوي غم بغل گرفتند اما در موسيقي چنين چيزي در خاطر ندارم. پيامي كه امروز از كشورهاي ديگر و خارج از مرزهاي ايران مي‌آيد نشان مي‌دهد محمدرضا شجريان به يك چهره فراملي تبديل شده بود؛ باني‌اش هم هيچ‌كس نيست جز كاريزماي خودش كه در بدترين شرايط كنار مردمش ايستاد و مملكت را ترك نكرد.
 همواره موضع‌گيري‌هاي به موقع داشت و به قول آقاي شاملو چراغش در اين خانه مي‌سوخت. از نظر كيفي در كار كم نداشت و كم نگذاشت. بزرگي ايشان امروز يك‌باره رخ نداده، حتي همان سال‌هاي جواني كه اسم و رسم دهه‌هاي اخير را نداشت به همين اندازه روشن ضمير، با اعتماد به ‌نفس و داراي روحيه حماسي و گردنكش ظاهر مي‌شد. به قدرت باج نمي‌داد و من به اين دليل او را ستايش مي‌كنم؛ بيخود كنار فردوسي بزرگ دفن نمي‌شود. در حقيقت اجازه دهيد اين‌طور 
آغاز كنم: 
عشق ما را پي كاري به جهان آورده است/ ادب اين است كه مشغول تماشا نشويم (صائب تبريزي) 
كارنامه درخشان استاد بي‌بديل و بزرگ آواز ايران، سياوش شجريان مصداق اين سخن زيباي صائب است: او براي تماشا به جهان نيامده بود، آمده بود تا خود جهاني از هنر و زيبايي بيافريند! اما طرفه آنكه همه شهرت و نامداري او تنها براي صداي دلنشين، تكنيك منحصر به‌فرد، يا تحريرهاي مسحوركننده‌اش نبود. فراتر از اينها‌، او مردي بود دانا، دلير و گردنكش كه هرگز هنرش را مفت به دست تاراج (تبليغ، ابتذال و تجارت) اين و آن نسپرد! چون او سه بار و در سه برهه در برابر نامردمي‌ها و كجروي‌ها، مردانه صدايش را بلند كرد، با تمام قوا «نه» گفت و از خود، جايگاه و هنرش به سختي دفاع كرد: يك‌بار پيش از انقلاب كه به ابتذال موسيقي در سازمان راديو، تلويزيون نظام پهلوي اعتراض كرد و مانع پخش آثارش از آن رسانه‌ها شد؛ بار دوم در ابتداي انقلاب، هنگامي كه دريافت (حزبي دروغگو و بي‌آبرو) از طريق عواملش مي‌خواهد از او و موسيقي ملي ايران «سوءاستفاده» كند و در نتيجه همكاري‌اش را با آنان قطع كرد. و بار سوم كه چند سال پيش براي دفاع از ارزش‌هاي موسيقي مستقل، هنري و راستين ايران، رو در روي (صداوسيما)ي كنوني ايستاد، تمام‌قد به‌پا خاست و اجازه نداد تا موسيقي را تحريف و كم‌‌ارزش كنند! همه مي‌دانند و پشتيباني ميليوني مردم نشان داد، در هر سه مورد، شجريان راه را به خطا نرفته است و اعتراضش از هر نظر مردانه، درست و بجا بوده است! بنابراين تصوير او در دل مردم ماندگار، جايگاهش در تاريخ هنر ايران رفيع و موضع‌گيري‌هاي مردمي‌اش در عرصه مسائل اجتماعي - سياسي، مثال‌زدني است. و در همه شش دهه‌اي كه در عرصه فرهنگ و هنر فعال و پويا بود، نه در كارش افتي ديده شد و نه در تعريفش از جامعه و زندگي، كسي پس‌رفتي مشاهده كرد. مي‌گويند: عمق (عشق) ساخته و شناخته نمي‌شود مگر در زمان (فراق). و فراق ملت ايران با شجريان يگانه از امروز، هفده مهر ماه آغاز مي‌شود. عمق عشق تا كجاست؟ با او تا كجا مي‌شود رفت؟
كارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون